حافظهی تاریخی و آموختههای سازمانی از سرمایههای ناملموس هر سازمانی است که باعث میشود اشتباههای عملکردی تکرار نشود و دانش سازمانی زمینهسازی ارتقاء را فراهم مینماید.
شهرداری رشت در حوزه پسماند مدتیست اقداماتی را در حال اجرا دارد که با یک نگاه ساده و یادآوری گذشته نه چندان دور، نشانه دقیق آن است که دانش و تجربهای در سازمان مدیریت پسماند شهرداری رشت وجود نداشته و نقطه از سرخط در حال تجربه فعالیتهایی هستیم که بیشتر نمایشی است تا عملیاتی و اصلاحی؛ یادگیری مسائل اولیه مدیریت پسماند شهری آن هم حداقل بعد از ۱۷ سال تأسیس و فعالیت سازمان تخصصی مدیریت پسماند در شهر رشت، حتی اگر بپذیریم که نیاز به ارتقاء دانش در سازمان مدیریت پسماند وجود داشته و مدیریت ارشد شهر متوجه شده، با اقدامات تکراری نمیتوان انتظار نتیجه متفاوت داشت ، آن هم در زمانهای که مردم با یک جستجوی ساده در اینترنت به سیل عظیمی از اطلاعات میتوانند دست یابند؛ بطور مثال:
جای خالی تفکیک زباله
شهرداری رشت طرحی را با نام بهسازی سراوان و پوشش زباله در دست اجرا دارد که همانند آن در سال ۸۷ اجرا شد که باعث آتشسوزی در همان سال شد و به مدت ۲ سال پیاپی دفنگاه سراوان سوخت.
در کلاس ششم ابتدایی برای تولید گاز متان از دانشآموزان خواسته میشود که پسماندها را چند روز در یک پلاستیک ریخته و درش را ببندند تا شروع به فساد کند، همزمان با فساد پلاستیک شروع به باد کردن، میکند و این نشاندهنده تولید گاز است.
در سراوان نیز این اتفاق میافتد. حجم بالایی از گاز متان تولید شده به سمت سطح و سپس آسمان حرکت میکنند وقتی روی این پسماندها را با شن میپوشانیم، اگر بر حسب اتفاق در این معدن شن حجمی از خاک هم وجود داشته باشد که ریز و با چسبندگی بالا است و اگر هم کمی آن را بکوبیم، سبب میشود که روزنههای بین ذرات شن پر شود و محلی برای خروج گاز متان وجود نداشته باشد.
گاز دفنگاه یا بیوگاز که به اختصار LFG هم نامیده میشود، از انجام مجموعهای از واکنشهای زیست شیمیائی بر روی مواد آلی تجزیهپذیر موجود در زباله در شرایط بیهوازی بدست میآید.
زبالههای آلی در محل دفن در شرایط بیهوازی قرار میگیرند، که نتیجه آن تولید بیوگاز شامل متان، دیاکسیدکربن و گازهای هیدروژن، هیدروژن سولفاید، ترکیبات آلی فرار و … میباشد.
در سراوان نیز این اتفاق میافتد. حجم بالایی از گاز متان تولید شده به سمت سطح و سپس آسمان حرکت میکنند وقتی روی این پسماندها را با شن میپوشانیم، اگر بر حسب اتفاق در این معدن شن حجمی از خاک هم وجود داشته باشد که ریز و با چسبندگی بالا است و اگر هم کمی آن را بکوبیم، سبب میشود که روزنه های بین ذرات شن پر شود و محلی برای خروج گاز متان وجود نداشته باشد (و زمانی که روی مرکز دفن هستیم از اینکه بو کم شده یا بو نداریم خوشحال هم میشویم).
در این حالت محل دفن شبیه کپسول گازی است که در حال پرشدن است و میدانیم که گاز متان به سرعت قابلیت اشتعال دارد و کپسول پر شده کافی است که به یک جرقه برسد و انفجار بزرگ؛ در واقع میتوانیم بگوییم که دفنگاه سراوان تبدیل شده به یک بمب ساعتی و فاجعه در حال رخ دادن، انفجار در این مرکز دفن که حدود ۱۷ هکتار است یعنی از دست دادن امکان دفن و…
داستان دوم، راهاندازی پویشی برای آموزش و ترویج فرهنگ پسماند است که فاقد ساختارهای اولیه یک پویش بوده و بیشتر یک تبلیغات مرحلهای است و حتی اگر بپذیریم که میتواند اثرگذار باشد آیا ساختار جمعآوری مناسب و متناسبی برای افزایش میزان جمعآوری زباله خشک وجود دارد؟
آمارها نشان میدهد که سازمان مدیریت پسماند در سال ۹۲ روزانه از ۸۰ هزار خانوار شهر رشت حدود ۶هزارکیلوگرم روزانه زباله خشک جمعآوری میکرده و اکنون با پوشش همه خانوارهای رشت حدود ۲ هزارکیلوگرم است.
سوال اصلی اینجاست که آیا واکاوی درباره دلایل این کاهش جمعآوری صورت گرفته است!؟
آیا یکی از دلایل این کاهش نبود تجهیزات جمعآوری و عدم پوشش مناسب محدودههای شهر رشت نیست؟
واکاوی یک خاطره
سال ۱۳۸۴ تعداد ۵۴ ایستگاه چهار مخزنه با طراحی خاص و یک بنر اطلاعرسانی در بالای مخازن در سطح شهر نصب شده بود و نیروهای سازمانهای مردم نهاد در کنار مخازن جمعآوری پسماند خشک، چادر و میز برشورهای اطلاعرسانی به مدت دو ماه به مردم آموزش دادند اما این مخازن بدلایل فنی و مشکلاتی که به همراه هزینههای بالای نگهداری در سال ۸۸ در سطح شهر رشت جمعآوری شد، آیا این گزارش واخوانی شده است؟!
چه اتفاق و دانش خاصی تولید شده یا پیدا شده که مدیریت شهری دوباره اقدام به نصب چهار مخزن در مناطق مختلف کرده است.
دلیل اصلی اعلام شده برای جمعآوری مخازن ۵۴ گانه شهر رشت تضاد آموزشهای طرح تفکیک تر و خشک و مخازن (سطلهایی) بود که اولی ۲ تفکیک و دومی ۴ تفکیک را تبلیغ میکرد، بود.
بطور کلی میتوان گفت نصب مخازن با این ابعاد با تعداد محدود و ادعای این جمله که در کشورهای پیشرفته هم همین مدل تفکیک یعنی کانکسهای چهارگانه مانند این است که مثل این هست که بگوییم با ماشین اسباب بازی بنز و ولو، هم میتوانیم ۱۰ تن بار را حمل کنیم ….
اگر بخواهیم پیامدهای این طرح را از لحاظ علم و اصول مدیریت دستهبندی کنیم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- عدم توجه به فرآیندهای حل مساله به شیوهی اصولی،
- عدم توجه به هزینه – فایده در حل مساله،
- آزمایش و خطا به عنوان تنها راهحل یک مشکل در همه مسایل،
- کمبود تفکر و خلاقیت،
- عدم توجه به تجربههای ناموفق گذشته.
در دوران جوانی من کارتونی پخش میشد با دو شخصیت پت و مت که نامی آشنا برای اکثر کودکان و بزرگسالان میباشد که در آن دو کاراکتر بنامهای پت و مت سعی میکنند مشکلات بوجود آمده را با هم فکری و همکاری خودشان حل و فصل نمایند ولی همواره یک مشکل را به دلیل امتحان به شیوههای و روشهای غیرمتعارف و غیراصولی به چندین مشکل دیگر تبدیل میکنند و نهایتا علیرغم صرف وقت و هزینههای مادی و معنوی زیاد به نتیجه مورد انتظار خود نمیرسند و حتی در این بین داشتههای اولیه ی خود را نیز از دست میدهند. حال متاسفانه شاهد هستیم در حل برخی از مسایل و درخواستهای جاری مردم دستگاههای اجرایی به شیوه انیمیشن پت و مت عمل میکنند که باعث هدر رفتن انرژی، زمان و نهایتا ایجاد نارضایتی در بین مردم میشود.
با ذکر همین سه مثال از فعالیتهای شهرداری رشت در حوزه پسماند به سادگی میتوان آینده تاریک مدیریت پسماند را به روشنی دید.
۶هزار کیلوگرم و ۲ هزار کیلوگرم بهتر است نوشته شود ۶ تن و ۲ تن. به زحمت یک یا دو ماشین می شود! یعنی صفر.
زباله خشک اگر کاغذ یا نایلون باشد دست بالا ۵ هزار تومان – ارزش اش ۱۰ تا سی میلیون تومان که بازهم معادل صفر است.
فکر کنم زباله گردها و کسانی که انفرادی و با وانت و گاری های خود در کار جمع اوری هستند به مراتب بیشتر از این مقادیر کار می کنند.
خیلی مجتمع ها و مراکز تولیدی و جمعیتی هستند که می خواهند در این کار شرکت کنند نمیتوانند یا راهی سراغ ندارند.
خوب است شماره تلفنی اعلام شود برای دریافت زباله ها از مردم و صنایع و مجتمع ها..
لطفا گزارشی بنویسید از مراکز بازیافت آیا مرکزی برای فراوری پلاستیک و نایلون، کاغذ داریم در گیلان؟ انبارهای پراکنده که این اقلام را جمع می کنند خودشان مرکز الودگی شده اند اما بجای سراوان در همه جای گیلان!
از طرفی پیمانکاران و افرادی که در خرید و فروش اینگونه زباله ها هستند مافیای تو در تویی شده اند. لطفا بندیسید اینها نهایتا به کجا می رود.
اگر تمام مسیر درست نشود و نگاه جامع نباشد فقط سرپوش های موقت می شود روی مشکل و انرا بدخیم تر می کند و پیچیده تر.