درس‌هایی از جهان و ضرورت درونی‌سازی راهکارها؛

پروژه‌های شتاب‌زده اجتماع را نادیده می‌گیرند

0 ۲۵

در سال‌‌های اخیر بسیاری از شرکت‌‌های مشاور ساختمانی در ایران، به‌ ویژه در استان‌‌های گیلان و مازندران به ‌دلیل نادیده‌ گرفتن ملاحظات محیط‌زیستی ‌ـ‌ اجتماعی و پیگیری پروژه‌‌های توسعه‌ای شتاب‌زده در بافت‌‌های طبیعی، با پیامد‌های جدی مواجه شده‌‌اند.

 

این رشد توسعه بدون در نظرگرفتن فرآیند تغییر ساختار بافت‌‌های شهری و روستایی، به شکلی تکرار شونده ادامه یافته است؛ تا جایی‌که امروز با مازاد فشار بر طبیعت با ارزش این منطقه و بر ساکنان اصلی آن روبه‌رو هستیم و عملا به ضد توسعه مبدل گشته است.

 

این روند چه در قالب کوه‌تراشی و جنگل‌زدایی و چه در شکل ساخت‌وساز‌های بی‌ضابطه بافت‌ها فشرده شهری، روستاها، باغ‌ها و اراضی کشاورزی، نه‌ تنها یک مساله محیط‌زیستی، بلکه یک ریسک جدی برای پایداری کسب‌وکارها نیز به‌شمار می‌آید؛ همان موضوعی که بارها این نوع توسعه به ‌عنوان توجیهی برای «ایجاد اشتغال» مطرح شده است ولی به ضد خود روبه‌رو است.

 

این شرکت‌ها و سخنگویان آن‌ها با طرح ادعای اشتغال‌زایی در عرصه ساخت‌وساز می‌کوشند پروژه‌‌های خود را توجیه کنند؛ طرح‌ها و پروژه‌‌‌هایی که با عنوان «رفع کمبود مسکن» آغاز می‌شوند، اما در عمل به تعریف «نیاز مازاد» برای واحد‌های چند مسکنان و افزایش مستغلات می‌انجامند.

 

هم‌چنین، طرح‌‌هایی موسوم به گردشگری به سمت ساخت هتل‌ها و برج‌‌های سر به فلک‌کشیده سوق یافته‌‌اند که امروزه آثار منفی آن‌ها بر اجتماع و طبیعت گیلان و مازندران، به‌روشنی قابل مشاهده است.

 

پیوند با ایران: ناپایداری کسب‌وکار و حساسیت جامعه
در ایران به‌ ویژه در استان‌‌های حساس محیط‌زیستی مانند گیلان، فشار اجتماعی نسبت به پروژه‌‌‌هایی که موجب تخریب جنگل‌ها، تغییر کاربری اراضی طبیعی و باغ‌ها و افزایش خطر‌های محیط‌زیستی می‌شود در حال افزایش است.

 

اگرچه ممکن است در برخی موارد اجرای قوانین محیط‌زیستی ضعیف باشد یا شرکت‌ها راه‌‌‌هایی برای دور زدن آن برای اخذ مجوز بیابند، اما آگاهی عمومی، رسانه‌‌های اجتماعی و فعالان متخصص در این حوزه باعث شده‌‌اند که سرعت واکنش جامعه نسبت به تخریب منابع‌طبیعی سریع‌تر از گذشته باشد. موضوعی که می‌تو‌اند تاثیر مستقیم بر اعتبار و بازار شرکت‌ها مشاوره داشته باشد.

 

در ایران به‌ ویژه در استان‌‌های حساس محیط‌زیستی مانند گیلان، فشار اجتماعی نسبت به پروژه‌‌‌هایی که موجب تخریب جنگل‌ها، تغییر کاربری اراضی طبیعی و باغ‌ها و افزایش خطر‌های محیط‌زیستی می‌شود در حال افزایش است

 

 

این وضعیت نشان می‌دهد که پایداری کسب‌وکار دیگر صرفا به رعایت حداقل‌‌های قانونی یا انجام مکرر پروژه محدود نیست. بخشی از جامعه آگاه شده که تخریب جنگل‌ها، پیکره‌کوه‌ها، منابع آبی و زیست‌بوم‌‌های ارزشمند نه‌ تنها پیامد‌های مخرب محیط‌زیستی دارد، بلکه پیامد‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جدی نیز در پی دارد.

 

بی‌تردید، ضعف در اجرای قوانین، خلا‌های نظارتی یا حتی امکان دور زدن مقررات در شرایط امروز ایران، این تصور را برای برخی بازیگران اقتصادی در صنعت ساخت‌وساز را ایجاد کرده است که هزینه تخریب محیط‌زیست ناچیز یا قابل مدیریت است. اما این نگاه، نادیده‌گرفتن یک واقعیت مهم اجتماعی است که بخشی از جامعه ایران امروز، به‌ ویژه در استان‌‌‌هایی چون گیلان، آگاه‌تر، حساس‌تر و پیگیرتر از گذشته شده است.

 

گفتمان‌‌های مرتبط با پیکره کوه‌ها، جنگل‌ها، منابع آب زیرزمینی، تالاب‌ها و زیست‌بوم‌‌های شکننده، دیگر موضوعات حاشیه‌ای نیستند. این مسائل به ‌طور فزاینده‌ای وارد فضای عمومی، رسانه‌ها، شبکه‌‌های اجتماعی و حتی گفت‌وگو‌های روزمره شده‌‌اند. سرعت شکل‌گیری این آگاهی اجتماعی برخلاف تصور رایج رو به افزایش است و فاصله میان «اقدام مخرب» و «واکنش اجتماعی» هر روز کوتاه‌تر می‌شود.

در چنین شرایطی شرکت‌‌‌هایی که هم‌چنان با بی‌توجهی به مسئولیت‌های محیط‌زیستی خود عمل می‌کنند، تنها با ریسک‌‌های قانونی مواجه نیستند؛ بلکه با ریسک‌‌های جدی اعتباری، اجتماعی و اقتصادی روبه‌رو خواهند شد. بی‌اعتمادی عمومی، تحریم‌‌های غیررسمی اجتماعی، فشار رسانه‌ای، کاهش سرمایه اجتماعی و حتی دشواری در جذب سرمایه‌گذار یا نیروی انسانی متخصص، از پیامد‌های مستقیم این رویکرد است.

 

به ‌ویژه در مناطقی مانند گیلان که پیوند میان طبیعت، هویت محلی و زیست روزمره مردم عمیق است، تخریب محیط‌زیست نه ‌تنها یک خطای فنی یا مدیریتی بلکه تعرضی به حافظه جمعی و آینده زیست‌پذیر منطقه تلقی می‌شود. نادیده‌گرفتن این حساسیت‌ها می‌تو‌اند هر کسب‌وکاری را حتی در شرایط پیچیده و پرنوسان اقتصاد ایران در معرض خطر‌های جدی قرار دهد.

 

امروز، توجه به محیط‌زیست دیگر یک انتخاب اخلاقی یا تبلیغاتی نیست؛ بلکه یکی از مولفه‌‌های اصلی پایداری کسب‌وکار است. شرکت‌‌‌هایی که این واقعیت را به ‌موقع درک نکنند، ممکن است خیلی زود با هزینه‌‌‌هایی مواجه شوند که هیچ سازوکار دور زدن قانونی قادر به جبران آن نخواهد بود.

 

در مناطقی مانند گیلان که پیوند میان طبیعت، هویت محلی و زیست روزمره مردم عمیق است، تخریب محیط‌زیست نه ‌تنها یک خطای فنی یا مدیریتی بلکه تعرضی به حافظه جمعی و آینده زیست‌پذیر منطقه تلقی می‌شود

 

امروزه اجز مجوز هم دیگر نمی‌‌تو‌اند راه‌گشایی برای جلب رضایت عمومی را داشته باشد. زیرا موضوع بهره‌کشی از طبیعت و آسیب‌های سوء اجتماعی آن بر همگان مشخص شده و باید بازبینی جدی در این عرصه رخ دهد.

 

فشار افکار عمومی و تغییر رفتار شرکت‌ها: نمونه Kimberly-Clark
یکی از برجسته‌‌ترین نمونه‌‌های جهانی در این زمینه، کمپین Kleercut علیه شرکت Kimberly-Clark یکی از بزرگ‌‌ترین تولیدکنندگان محصولات کاغذی با برند‌‌هایی چون Kleenex است. این کمپین، که از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ توسط گروه‌‌‌هایی مانند Greenpeace و Natural Resources Defense Council (NRDC) پیش برده شد، به‌ دلیل استفاده گسترده این شرکت از فیبر چوب (pulp) جنگل‌‌های بورئال با ارزش کانادا مانند Great Bear Rainforest) در زنجیره تامینش انجام گرفت و به فشار رسانه‌ای و عمومی گسترده‌ای علیه این برند منجر شد.

 

فعالان محیط‌زیست با روش‌‌های مختلف از جمله اعتراضات خیابانی، فراخوان‌‌های مصرف‌کنندگان برای بایکوت محصولات، انتشار گزارش‌‌های میدانی با شواهد بصری نظیر عکس و ویدیو و تشویق نهادها، دانشگاه‌ها و خرده‌فروشان مانند Walmart به قطع همکاری با Kimberly-Clark توانستند تصویر عمومی شرکت را دگرگون کنند.

 

هرچند این کمپین زمان‌بر بود و بیش از ۵ سال طول کشید تا شرکت تسلیم شود که نشان‌دهنده مقاومت اولیه آن (مانند انکار ادعاها به‌عنوان تبلیغات نادرست) است، نتیجه فشارها، توقف کمپین و اعلام سیاست جدید تامین منابع فیبر توسط Kimberly-Clark شد.

 

شرکت متعهد گردید تا ۴۰٪ فیبر مصرفی‌اش را از منابع پایدار و بازیافتی (FSC-certified) تامین کند و خرید چوب از جنگل‌‌های مورد اعتراض را متوقف نماید. با این‌حال، نقطه منفی این موفقیت، لبه مرز نزدیک به سبزشویی greenwashing است. جایی‌که شرکت‌ها ممکن است تعهدات را بدون اجرای واقعی، فقط برای بهبود تصویر عمومی اعلام کنند.

 

هر پروژه‌ای باید ارزیابی‌‌های جامع محیط‌زیستی داشته باشد که فراتر از الزامات قانونی است و با مشارکت جامعه محلی انجام شود. ریزگردها، فرسایش خاک، خطر‌های سیل و زلزله باید به‌ عنوان معیار‌های تصمیم‌گیری در مراحل اولیه طرح لحاظ شوند

 

برای جلوگیری از این ریسک، سازمان‌‌های مدنی باید سطح آگاهی عمومی را با افشای مداوم اطلاعات، شفاف‌سازی داده‌‌های sourcing و نظارت مستقل بر گزارش‌‌های پایداری شرکت‌ها بالا نگه دارند.

 

این نمونه نشان می‌دهد که افکار عمومی، گروه‌‌های مدنی و مصرف‌کنندگان می‌توانند حتی بدون نظارت قانونی قوی، شرکت‌ها را به بازنگری در رفتار محیط‌زیستی خود وادار کنند و این بازنگری می‌تو‌اند به افزایش اعتبار برند، کاهش ریسک‌‌های قانونی و پایداری بلندمدت کسب ‌و کار منجر شود.

 

راهکار‌های پیشنهادی اولیه برای ایران (به‌ویژه گیلان)
برای پیشگیری از ناپایداری کسب ‌و کار و تقویت توسعه پایدار، توجه به راهکار‌های زیر ضروری است:

 

شفافیت کربنی شرکت‌ها؛ از ابزار ‌اندازه‌گیری انتشار تا سپر دفاعی در برابر ناپایداری و سبزشویی
یکی از کلیدی‌‌ترین ابزارها برای پیشگیری از ناپایداری کسب‌وکار و تقویت توسعه پایدار، شفاف‌سازی ردپای کربن و نظام‌مند کردن محاسبه آن در سطح شرکت‌ها است. «افشا و محاسبه تولید کربن» را می‌توان به‌ صورت «‌اندازه‌گیری، گزارش‌دهی و انتشار عمومی ردپای کربنی شرکت‌ها در تمام مراحل زنجیره ارزش (تولید، حمل‌ونقل، بهره‌برداری و پایان عمر محصول)» تعریف کرد.

 

افشا و محاسبه نظام‌مند انتشار گاز‌های گلخانه‌ای شرکت‌ها، براساس است‌اندارد‌‌هایی مانند GHG Protocol، باعث می‌شود بنگاه‌ها ابتدا ردپای کربن خود را در کل زنجیره ارزش شناسایی و کمی‌سازی کنند و سپس بر مبنای این داده‌ها، راهبرد‌های کاهش انتشار را طراحی و اجرا کنند.

به ‌گونه‌ای که کاهش کربن از یک شعار تبلیغاتی به یک فرآیند قابل سنجش، قابل پایش، قابل مقایسه و پاسخ‌گو در برابر ذی‌نفعان تبدیل شود. این فرآیند شرکت‌ها را ناگزیر می‌کند منابع اصلی انتشار را شناسایی کرده و بر اساس داده‌‌های کمی، سناریو‌های کاهش انتشار (مانند بهینه‌سازی مصرف انرژی، تغییر سوخت، اصلاح مصالح و فرآیندها) را طراحی و پیگیری کنند.

 

پژوهش‌ها نشان می‌دهد شرکت‌‌‌هایی که به‌ طور شفاف کربن را ‌اندازه‌گیری و افشا می‌کنند، هم در کاهش واقعی انتشار موفق‌ترند و هم از نظر ریسک‌‌های قانونی، مالی و اعتباری عملکرد بهتری دارند، زیرا می‌توانند اهداف علمی ‌مبنای کاهش انتشار تعریف کرده و نشان دهند که از سبزشویی هم greenwashing فاصله گرفته‌‌اند.

 

تعیین ضوابط روشن مبنی بر بستر برای ساخت‌وساز دربافت روستا
تعریف حداقل ضریب سطح اشغال زمین منتسب به زمین کاربری مسکونی براساس نیاز واقعی جمعیت خانوار و آینده پیش روی کشاورزان، دامدار و باغدار، به‌ گونه‌ای که تعادل میان بهره‌برداری نیاز واقعی و حفاظت از اکوسیستم حفظ شود. این ضوابط باید مبتنی بر تحقیقات اقلیمی و محیط‌زیستی منطقه باشد تا آسیب‌‌های بلندمدت به حداقل برسد.

 

استفاده از مصالح بوم‌ محور به‌جای فولاد و بتن مازاد
تشویق استفاده از مصالح طبیعی، محلی و قابل بازیافت مانند چوب‌‌های مدیریت‌شده پایدار، مصالح سنتی بومی، خاک‌فشرده که آسیب محیط‌زیستی را کاهش داده و سازگاری بیشتری با بافت طبیعی و فرهنگی دارند. این مصالح در مناطق زلزله‌خیز می‌تو‌اند با طراحی مهندسی مناسب، عملکرد ایمن و انعطاف‌پذیری مطلوب‌تری ارائه دهد.

 

ارزیابی ریسک‌‌های محیط‌زیستی و خطرپذیری طبیعی
هر پروژه‌ای باید ارزیابی‌‌های جامع محیط‌زیستی داشته باشد که فراتر از الزامات قانونی است و با مشارکت جامعه محلی انجام شود. ریزگردها، فرسایش خاک، خطر‌های سیل و زلزله باید به‌ عنوان معیار‌های تصمیم‌گیری در مراحل اولیه طرح لحاظ شوند.

 

تجربه‌‌های موفق جهانی و راهکار‌های درونی نشان می‌دهند که پایداری محیط‌زیستی و توسعه کسب‌ و کار نه ‌تنها ناسازگار نیستند بلکه مکمل هم هستند. شرکت‌‌‌هایی که به زودی این موضوع را درک کنند می‌توانند از مسیر‌های توسعه پایدار پیشی گرفته و ریسک‌‌های اقتصادی اجتماعی آینده را کاهش دهند. چیزی که در ایران امروز بیش از همیشه اهمیت دارد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.