من کشاورزم. مرکز آمار ایران و سازمان برنامه و بودجه چند دهه است که آمار احشام، اراضی باغی و کشاورزی و مقدار تولیدات ما را احصاء میکند. اما پس از انجام تمام این آمارگیریها، باز هم هیچ اقدامی برای حمایت از بخش کشاورزی انجام نمیشود.
کشاورزی میگوید؛ در سی سالی که مشغول کشاورزی بودم هیچ کاری به نفع کشاورز انجام نشد. حتی زمانی که بیمه کشاورزان عملیاتی شد فقط زیر ۵۰ سالها بیمه میشدند و پدران ما و حتی خود ما دیگر هیچ شانسی حتی برای بیمه نداشتیم. در این مورد حتی درست هم اطلاعرسانی نشد. ما که سواد درستی نداشتیم.
کشاورز دیگری میگوید من هرگز در آمارگیری شرکت نمیکنم. چون آخرین باری که آمار ما را گرفتند قیمت همه چیز رفت بالا. مالیات زیاد شد. مساحت زمینهای کشاورزی ما را میخواهند تا درآمد ما را بدانند و قیمت کود و نهادههای کشاورزی و آب بها را زیاد کنند. بیشتر زمین ها از طرح هادی خارج شده است و امکان استفاده برای ساخت خانه برای فرزندانمان را نداریم. وقتی کاری نمیشود چرا شرکت کنیم.
بیشتر زمینهای کشاورزی وراثتی بوده و کوچک و فروخته شده است. زمینهای زیادی نیز بدون مجوز فروخته شده یا ساخت و ساز شده است. کشاورز میگوید برای ما چه کردهاند همه چیز گران شده. قیمت محصولات محلی کشاورزی پایین است. دولت اصلا به فکر کشاورزی نیست.
همه اینها درد و دل کشاورزان است. صحبت دفاع از کشاورز نیست زیرا آمارگیری کشاورزی در شرایط امروز و حال حاضر که تعییرکاربری اجتنابناپذیر شده و وسعت زمینهای کشاورزی و نیز میل روستانشینی کاهش پیدا کرده و مردم به سمت شهرها روی آوردهاند و نیز برای برنامهریزی و گرفتن تصمیمهای سریع و درست برای نجات کشاورزی و امنیت غذایی، محیطزیست و حتی نجات کشاورزان این بیبرنامهگیهای دولت که در واقع آنها را رها کرده و هیچ توجهی به آنها نداشته است بسیار ضروری به نظر میرسد.
اما لازمه این حرکت که باید زودتر در دستور کار قرار میگرفت اقدامی برای بهبود رابطه کشاورزان و جهاد کشاورزی است.
حمایت نکردن بانک کشاورزی برای اعطای تسهیلات به کشاورز و درخواست سپرده برای دادن وام، گران کردن کود کشاورزی مانند پناس که قیمت هر کیسه بین ۷۰۰ هزار تا یک میلیون تومان است، گران کردن علفکشها، گران کردن آببها در حالی که بیشتر تأمین آب کشاورزی از طریق موتور پمپ صورت میگیرد. تمام دغدغه کشاورزان این است که هزینههای مذکور چگونه بررسی میشوند؟
مبلغ کم بیمه شالیزار در صورت تخریب در اثر سیل و آفات خشکسالی مشکل دیگری است که گریبانگیر کشاورزان گیلانی است. سالهاست که جهاد کشاورزی و ترویج از کشاورزان دور شده و برخلاف گذشته که تسهیلگران بیشتر در کنار مردم بودند
از این رو لازم به نظر میرسید که قبل از شروع آمارگیری حداقل با روستاییان گفتوگویی انجام میشد تا زمینه این اقدام فراهم میشد.
اکنون نیز نیاز به چنین اقدامی ضروری به نظر میرسد. باید قبل از ورود آمارگیران به روستاها تسهیلگران یا خود کارشناسان به روستاها بروند در مساجد با مردم صحبت کنند و هدف این اقدام را بازگو کنند. همچنین در رسانهها نیز به مردم توضیح داده شود. صدا و سیما نیز میتواند در فیلمها و برنامههای خود به بیان هدف طرح سرشماری عمومی کشاورزی بپردازد.
شکاف بزرگ دولت و کشاورزان و بی اعتمادی مردم و فقری که آنها را از عشق و علاقه به کشاورزی دور کرده است باید ترمیم شود که کاری بسیار دشوار اما شدنی است.
اجرای هدفمند طرح سرشماری و حمایت قاطع و همهجانبه از بخش کشاورزی میتواند پیوند بین کشاورزان و جهاد کشاورزی و دیگر زیرمجموعههای اقتصادی و برنامهریزی را مستحکم کرده و فاصلهها را در راستای امینت غذایی از میان بردارد.
نظرات بسته شده است.