ماه گذشته سازمان بهداشت جهانی پایان همه گیری کرونا را اعلام کرد. خبری که برای مردم دنیا بسیار مسرت بخش بود. جهانی که یکی از بزرگترین چالشهای خود را در آغاز هزاره سوم تجربه میکرد. بیشک این امر بدون واکسیناسیون گسترده و مراقبتهای درمانی و همینطور سیاستهای مدیریتی در کشورهای مختلف امکان پذیر نبود
کمکم با فروکش کردن غبار مرگ و میر ناشی از این ویروس فراگیر، محققان در تلاشند تا ابعاد متفاوتی از این اپیدمی را بررسی کنند.
اخیرا پژوهشی توسط محققان برجسته ایرانی صورت گرفته که ابعاد فاجعه آمیز سوءمدیریت در واکسیناسیون را نشان میدهد. این تحقیق توسط ماهان غفاری، شهرام کردستی و کاوه مدنی صورت گرفته و بر پایه آمار رسمی ایران انجام گرفته است.
در این تحقیق مقایسهای آمار ابتلا و مرگ میر ناشی از کرونا در ۸ کشور با درآمد مشابه ایران مورد ارزیابی قرار گرفته است.
جمع بندی این تحقیقات که در رسانهها موجود است، نشان میدهد که اگر واکسیناسیون زودتر و با سرعت بیشتر انجام میگرفت آمار مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا بین ۵۰ تا ۷۵ هزار نفر کمتر میبود.
هزاران جان عزیزی که روزی بین ما بودند و صرفا به دلیل مجموعهای از اشتباهات مدیریتی فوت کردند. هر چند حافظه جمعی در حال فراموشی آنچه بر ما گذشت پیش میرود اما برای خانوادههای داغدار کرونا هرگز تمامی نخواهد داشت. در نتیجه نیاز هست تا برای پیشگیری از تکرار چنین پدیدههایی ابعاد آن بیشتر مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد
از اینجا تلاش میشود مجموعهای از اشتباهات و خطاهای مدیریتی که دومینووار صورت گرفته مورد واکاوی قرار گیرد.
بر اساس اعلام رسمی در تاریخ سیام بهمن ۱۳۹۸ ورود ویروس کرونا به ایران رسما اعلام شد، هر چند همه شواهد نشان میدهند که این ویروس بسیار زودتر به ایران رسیده بود اما اعلام نمیشد و حتی صدا و سیما و مدیران دولتی با اصرار تلاش میکردند که آن را انکار کنند
همین دیر اعلام شدن کرونا باعث شد که موجی از ابتلاء و فوتی ها را در ماه های اول شاهد باشیم. در نیمه اول سال ۱۳۹۹ که کشورهای جهان در حال اجرای سیاستهای سخت گیرانه قرنطینه بودند متاسفانه سردرگمی و تصمیمات متناقض باعث ابتلا و فوت بسیاری از افراد گردید. یکی دیگر از روشهای اشتباهی که در مدیریت بحران صورت گرفت کنترل شدید اخبار و اطلاعات بود که این رویه اشتباه نیز باعث جدی نگرفتن خطر توسط گروه بزرگی از جامعه شده بود.
در این بین جانفشانی و ایثار کادر درمان و نیروهای داوطلب در سطح بیمارستانها و مراکز درمانی کشور مثال زدنی بود و بر کسی پوشیده نیست که به نوعی این تلاش قهرمانانه ضربه گیر سوء مدیریتها میشد تا جایی که کادر درمان کاملا دچار خستگی و فرسایش شده بود. به گونهای که برخی از پزشکان و پرستاران جان خود را از دست دادند و نیروهای داوطلب با علم به از دست دادن جان، اقدام به کمکرسانی کردند. حجم زیادی از افراد سرشناس گیلانی و ملی برای خرید تجهیزات اولیه بیماری کرونا از قبیل ماسک، الکل صنعتی، گان و… کردند که بسیاری از این اقلام تا ماهها دچار کمبود بود. یعنی دامان سوء مدیریت جز تامین واکسن، شامل عدم تامین مواد اولیه هم شد. به گونهای که برخی گروهها در شرایط حتی غیربهداشتی اقدام به تولید ماسک میکردند!
با آغاز سال ۱۴۰۰ که جهان به سوی تولید انبوه و آغاز واکسیناسیون آن هم با واکسنهای اثر بخش پیش میرفت و کشورهای همسایه ایران به سرعت روند واکسیناسیون را شروع کرده بودند، ناگهان مدیران دولتی با صدایی پر طمطراق بر طبل تولید واکسن داخلی میکوفتند و در این امر با یک پروپاگاندا تا جایی پیش رفتند که مقولهای تخصصی مانند واکسن را با مفاهیم ملی و خودکفایی گره زدند و راه هرگونه نقد علمی به شکل غیرمنصفانهای بسته میشد. در این بین که کشورهای دنیا در تلاش برای خرید و برنامه ریزی جهت دریافت واکسن های شاخص جهان بودند، مدیران مدام با وعده تولید انبوه واکسن وطنی درخواست بودجههای کلان میکردند.
در یکی از این وعدهها آقای مخبر رئیس ستاد فرمان اجرایی که بنیاد برکت زیر مجموعه این نهاد بود وعده تولید پنجاه میلیون دوز واکسن برکت را داد که تا شهریور ۱۴۰۰ در اختیار وزارت بهداشت قرار گیرد، وعدهای که هرگز محقق نشد. با افزایش آمار فوتیها و فراگیر شدن سویههای جدید کرونا و عدم کارکرد مناسب واکسن داخلی چه از بعد سرعت تولید و چه اثربخشی دولت جدید که تازه بر سر کار آمده بود، در صدد برآمد تا به سرعت واکسن خارجی وارد کند که این امر تا حدودی جلوی بروز فاجعه بیشتر را گرفت. اما متاسفانه به دلیل اقدامات دیرهنگام برای پیش خرید، بیشتر واردات از واکسنهای کمتر اثر بخش چینی و روسی بود و خبری از واکسنهای شاخص دنیا نبود
آمار رسمی فوتی های کرونا در ایران صد و پنجاه هزار نفر اعلام شد که هرچند برآوردها بیش از این را نشان میدهد اما این امکان وجود داشت تا با مدیریت صحیح شاهد جانباختگان کمتری میبودیم. جانهای عزیزی که به دلیل سوء مدیریت، شعارگرایی و خرافهگرایی از دست رفت اما در نهایت علم پیروز شد.