به مناسبت روزجهانی مبارزه با کار کودکان؛

از یاد رفته‌های بحران جمعیت

0 ۵۲

کودکانی هستند که جهان‌شان تاریک است. کودکانی هستند که آن سوی نگاه نمناک‌شان هیچ رویایی نفس نمی‌کشد. دخترکان و پسرکانی که زود بزرگ شده‌اند و مفهوم پول و معیشت و کار در هزارتوی افکارشان چون تندباد می‌چرخد و پیکر کوچک و نحیف‌شان زیر سنگینی بار زندگی خمیده است. حضور کودکان کار در جامعه با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی، امری دور از ذهن نیست. لابد شما هم کودکانی را دیده‌اید که به جای بازی و تحصیل ناچارند کار کنند. آنها پشت چراغ قرمز تلاش می‌کنند گل بفروشند. یک وقت‌هایی در پیاده رو دنبال‌تان راه می‌افتند تا آدامس یا کارت دعا بفروشند. اگر نخرید اصرار و التماس می‌کنند، آن وقت شما مرگ غرور وعزت نفس را نه تنها در چشم‌ها که در همه‌ی قامت کوچک‌شان می‌ببینید.

 

فقر، مهاجرت، اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی وفرهنگی از جمله عواملی هستند که سبب می‌شوند تعدادی از کودکان و نوجوانان به اجبار خانواده و یا به میل خویش در پی کار و کسب درآمد باشند.

 

کار در کارگاه‌های کوچک، شاگردی یا پادویی، زباله‌گردی و جمع‌آوری ضایعات، فروش اجناس خرد و مواردی نظیر این معمولا در انتظار چنین کودکان و نوجوانانی است. این در حالی است که حضور زودهنگام در اجتماع می‌تواند آن‌ها را در معرض آسیب‌های فراوان و غیر قابل‌جبرانی قرار دهد.

 

واقعیت این است که کار کودکان، موضوعی جهانی است و اهمیت آن سبب شده تا سازمان جهانی کار از سال ۲۰۰۲ به منظور گسترش آگاهی، حمایت اجتماعی و جلوگیری از کار اجباری کودکان، ۱۲ ژوئن را روز جهانی مبارزه با کار کودکان نام‌گذاری کند.

 

گفتنی است، بر اساس قوانین سازمان بین المللی کار، کودک کار به همه‌ی افراد کمتر از ۱۸ سالی گفته می‌شود که در مشاغل یا کارهای زیان‌آور در بازار یا خانواده‌‌ی خود مشغول هستند. لازم به ذکر است کار کردن کودک، تنها در صورتی قابل قبول است که برای سلامت و رشد جسمی و روانی کودک مضر نباشد.

 

وقتی صحبت از کودکان کار به میان می‌آید، در نگاه اول افکارمان متوجه اهمیت ساماندهی این کودکان و وظایف ادارات و نهادهای ذی‌ربطی چون بهزیستی می‌شود. این در حالی است که نگاهی به اخبار وگزارش‌های منتشر شده از این موضوع نشان دارد که آمار دقیق و جامعی از تعداد کودکان کار در دسترس نیست. بر اساس آمار مقامات رسمی در سال گذشته باید گفت، حدود ۱۴ هزار کودک کار در کشور وجود دارد، ولی برخی تعداد کودکان کار را بیش از این تعداد تخمین می‌زنند.

 

دی‌ماه سال ۱۴۰۳، مدیرکل وقت بهزیستی گیلان اعلام کرد که از ابتدای سال تا کنون ۱۳۰ کودک کار در گیلان شناسایی شدند. همچنین بر اساس اظهارات مدیر کل وقت بهزیستی گیلان در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ در شهر رشت ۱۱۳ کودک کار خیابان شناسایی و برای آن‌ها پرونده‌ی هویتی در اداره کل بهزیستی گیلان ثبت شد.

 

بی‌تردید تلاش برای بهبود اوضاع اقتصادی خانواده‌های کودکان کار و فراهم آوردن شرایط مناسب برای رشد، پرورش و تحصیل این کودکان با اقداماتی موقت ممکن نیست و این امر نیازمند پیگیری‌های مداوم و درمانی اساسی است.

 

از یاد نباید برد در روزگاری که با بحران جمعیت مواجه هستیم، همین کودکان بخشی از آینده‌ی سرزمین‌مان هستند. بسیاری از مدیران کاهش رشد جمعیت را از دغدغه‌های بزرگ کشور می‌دانند این در حالی است که کودکان بسیاری از امکانات اولیه نظیر تغذیه، پوشاک، بهداشت، درمان و تحصیل مناسب محرومند و گاه با میل خویش یا اجبار والدین ناچارند، به دنبال کار و کسب درآمدی هر چند‌اندک باشند.

 

این کودکان با شرایطی دشوار مواجه هستند و آسیب‌هایی که متوجه آن‌هاست، می‌تواند جسم و روانشان را آماج تاثیرات منفی بسیار قرار دهد. سوء تغذیه، تنش‌های روحی، بی‌سوادی، اعتیاد و گرفتار باندهای فاسد وخلافکار شدن ازجمله آسیب‌هایی است که این کودکان در معرض آن قرار دارند.

 

حال در این میان، با وجود کاهش نرخ رشد جمعیت، آیا متولیان ذی‌ربط نباید بیش از هر زمان دیگری نسبت به بهبود شرایط زندگی، سلامت وپرورش کودکان و نوجوانان کشور اهتمام کافی داشته باشند؟

 

باید توجه داشت که همه‌ی کودکان، حق دارند ازدنیای معصومانه‌ی کودکی خویش بهره‌مند شوند و در خانه‌ای امن پرورش یابند و البته در این راستا کودکان کار نیز محق هستند با بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زندگی‌شان به انسان‌هایی سالم و کارآمد بدل شوند، انسان‌هایی که پدران و مادران صالح و تندرستِ نسل‌های آتی این مرزوبوم باشند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.