آب مایه حیات و عامل توسعه در تمامی بخشها است و از بین رفتن منابع آب مهاجرتهای محیط زیستی را در سراسر دنیا شکل داده و ایران نیز از این مسأله مستثنی نیست.
نقشه مهاجرت فرستی در کشور نشان دهنده ارتباط آن با نقشه آب و میزان افت آب در حوزههای آبریز کشور است به عبارت دیگر مناطقی که بیشترین میزان افت آب را داشته بیشترین مهاجرفرستی را داشتهاند.
گیلان، مازندران، گلستان، تهران و کرج جزء مهاجرپذیرترین نقاط کشور هستند و گیلان سومین استان مهاجرپذیر و دومین استان پر تراکم کشور است.
اما موضوع مهمتر پیامد این مهاجرتها است. پیامدهایی که طیف وسیعی از مسائل و مشکلات از اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گرفته تا حقوقی و قضایی را در بر میگیرد.
همه اینها در چرخهای با یک مدیریت ناکارآمد چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی برای ما بحران آفرینی میکند.
مؤسسه سبزکاران بالان و رویداد سرآ با هدف بررسی این معضل و توجه مردم به اهمیت آب و محیط زیست در توسعه پایدار، و لزوم مشارکت برای حفاظت از آن در برنامهای به این مسأله پرداختند.
در این برنامه نسیم طوافزاده پژوهشگر محیط زیست و توسعه پایدار به بیان موضوع (مهاجرت اقلیمی در سرزمین ایران ) و محمد کهنسال کنشگر توسعه پایدار و دبیر محیط زیست انجمن طرفداران توسعه انزلی به موضوع ( جامع نگری، حلقه مفقوده صنعت آب ) پرداختند.
شمار پناهندگان محیط زیستی به ۳۲. ۴ میلیون نفر رسید
طوافزاده مدیرعامل سمن محیط زیستی سبزکاران بالان در این برنامه با اشاره به چالشهای مهم محیط زیست ایران با ارائه آمار و مستنداتی در خصوص وضعیت حوزههای آبی کشور گفت: آمارهای جهانی نشان میدهد که سال ۱۹۹۵، ۲۵ میلیون نفر پناهنده محیط زیستی در سطح جهان داشتیم. در سال ۲۰۱۲ شمار این پناهندگان به ۳۲. ۴ میلیون نفر رسید که با ۳۰ درصد افزایش از پیشبینیهای جهانی فراتر رفت.
کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل سال ۲۰۲۲ اعلام کرد تا سال ۲۰۵۰ بین ۵۰ تا ۲۰۰ میلیون نفر پناهنده در جهان خواهیم داشت. یکی از دلایل این تخمین تغییرات اقلیمی و شرایط نامشخصی است که این مسأله برای ما پدید آورده و امروزه آخرین آماری که ارائه شده این است که شمار پناهندگان از مرز ۲۰۰ میلیون نفر گذر خواهد کرد.
مهاجرت محیط زیستی در ایران نیز سابقه داشته که ما به دوره اخیر میپردازیم. از دهه ۱۳۷۰ وقتی برای اولین بار خشکی هامون اتفاق افتاد حدود ۴۰۰ هزار نفر تحت تأثیر قرار گرفتند. یکصد هزار نفر مهاجرت کردند. استان گلستان هنوز درگیر تبعات این مهاجرت در دهه ۷۰ است.
دوره دوم که از دهه ۱۳۸۰ شروع شد پدیده گرد وغبار در جنوب غربی کشور بود که موجب یک سری مهاجرتهایی شد، اوایل این مسأله برای همه غریبه و چالش برانگیز بود. بیمارستانها مراجعان زیادی داشتند کم کم مردم با زندگی در آن شرایط وفق پیدا کردند. ولی در دوره دوم مهاجرت اتفاق مهمی افتاد و آن این که بخشی از این مهاجران به سرزمین خود بازگشتند.
دوره سوم در دهه ۱۳۹۰ شکل گرفت که کاهش شدید منابع آب بحثهای انتقال آب بزرگ مقیاس، باعث باعث بروز مشکلات عدیدهای شد و چهره خشونتآمیز بحثهای مهاجرتی ناشی از خشکسالی و انتقال آب جلوهگر شد. اولین چالشها و درگیریها سال۱۳۹۶ بین روستاییان بلداجی در استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان بر سر انتقال آب رخ داد و برای دستگیری این روستانشینان از اصفهان نیروی انتظامی وارد چهارمحال بختیاری شد و اینها را برد و درگیری بالا گرفت و همچنان نیز این درگیریها وجود دارد.
نسیم طواف زاده ادامه داد: معتقدم یک دوره چهارم داریم که از دهه ۱۴۰۰ شروع شده، زمین در بخشهای زیادی از مناطق مرکزی به علت کاهش شدید آب و تخریب سرزمین در حال از دست دادن خاصیت قابل سکونت بودن است و این عامل مهاجرت میشود.
تفاوت دوره چهارم و سوم در دو نکته است. در دوره سوم از اقشار متوسط رو به بالا مهاجرت داشتیم ولی در دوره چهارم تقریباً شاهد مهاجرت انواع اقشار بودیم، و مهاجرت بخش گستردهای از مردم، باعث آمیختگی مسائل بسیاری اعم از موضوعات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میشود که این خودش جای بحث و بررسی دارد.
نقشهای که توسطامیر آقاکوچک آبشناس ایرانی و همکارانش در مورد کاهش آبهای زیر زمینی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۴ تهیه شده میتواند بر نقشه مهاجرت اقلیمی تطابق یابد.
بر اساس اطلاعاتی که من وهمکارانم گردآوری کردهایم در سال۱۳۵۰ حدود ۴۷ هزار چاه عمیق در کشور داشتیم، سال ۱۳۶۰، تعداد چاههای عمیق به ۱۶۲ هزار، سال ۱۳۷۰به ۲۲۵ هزار، سال۱۳۸۰ به ۴۵۰ هزار چاه، سال ۱۳۹۰ به ۷۳۶ هزار چاه و سال ۱۴۰۰ به حدود یک میلیون چاه عمیق در کشور رسید.
به گفته ی وی، یعنی در هر ۱. ۶ کیلومتر مربع کشورمان، یک چاه و ۵۰ نفر آدم وجود دارد و با توجه به این که بخش گستردهای از کویر مرکزی خالی از سکنه است میشود دید که این مسأله چه فشاری به حاشیهها وارد میکند.
مهاجران اقلیمی در گیلان و چالشها
اما موضوع مهمتر پیامد این مهاجرتها است. گرچه مهاجرت پیامدهای مثبت نیز دارد ولی اکنون شاهد پیامدهای منفی آن هستیم. تفاوتهای اجتماعی، فرهنگی مهاجران در خصوص نقش زنها در جامعه خیلی پر رنگ است. نسیم طواف زاده در ادامه صحبت خود اضافه کرد: این مهاجرتها به خصوص در روستاها در بین طبقههای مختلف اجتماعی اتفاقاتی را رقم میزند. مهاجران ورودی به گیلان با فرهنگی مواجه میشوند که زنان در آن اجازه کار، فعالیت، حضور در عرصه اقتصاد و آزادی و رهایی را دارند ولی درعین حال برای عدهای از افرادی که وارد این جامعه میشوند این رفتارها بسیار عجیب است. اینها تبعاتی را ایجاد میکند. شکایات نیروی انتظامی نشان میدهد که این دسته شکایات در بافت روستایی در حال وقوع است. ازدواجهایی که اتفاق میافتد و به طلاقهای بیشمار منجر میشود، یکی دیگر از تبعات است.
به گفته این کارشناس محیط زیست، گیلان بیشترین آمار طلاق کشور را دارد یک دلیل عمدهاش این است که در استانهای همجوار مثل اردبیل، زنجان و آذربایجان طلاق را ثبت نمیکنند و برای طلاق گرفتن به گیلان میآیند.
موضوع دیگر اختلافات اقتصادی و طبقاتی است، مطالعات ما نشان میدهد بیشتر از نیمی از افرادی که مهاجرت کردهاند از طبقه متوسط رو به بالا هستند و تفاوت اینها با طبقه متوسط رو به بالای گیلان این است که پول نقد بیشتری در اختیار دارند. دارایی گیلانیها زمین و باغ و شالیزار است ولی مهاجران از استانهای دیگر پول نقد بیشتری در اختیار دارند و این پول نقد در حال ایجاد کردن تفاوتهای بسیاری در روستاها است که این امر موجب تمایزات و انحصار در بازارهای منطقه میشود.
همچنین تفاوتها و تمایزهایی در رفتارها، هنجارها و سنتهای جوامع مختلف وجود دارد. ابراز شادمانی و زندگی شبانه بخشی از فرهنگ و سنت گیلانیان است. این فرهنگ در خیلی از استانها وجود ندارد. وقتی افرادی از این دو فرهنگ با هم ترکیب میشوند و میخواهند کنار هم قرار بگیرند بدون این که هیچ یک آدم بدی باشند همدیگر را ناراحت میکنند و مشکل بوجود میآید.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه یکی از موضوعات پنهان این مهاجرتها تغییر کاربری اراضی و تغییر کشاورزی بومی به محصولات غیربومی است، توضیح داد: در سال ۱۳۸۳ گیلان برای نخستین بار توانست زعفران کشت کند. اما این زعفران، بومی استان نیست بلکه مهاجران از خراسان جنوبی آوردهاند و اراضی چایکاری را به کشت زعفران اختصاص دادهاند. کارگر گیلانی در این زمینه مهارت ندارد و تغییر و تحول در این نوع کشت مسائل حاشیهای بوجود میآورد.
وضعیت پسماند گیلان که در حال حاضر نیز فاجعه است و دستور استاندار موجب پراکنده شدن آن در تمام استان شده با آمدن مهاجران بحرانیتر هم میشود و باید دید شهرداریها و دهیاریها چقدر برای مدیریت این حجم از پسماند آمادگی دارند.
چالش مهم فقدان برنامه برای مهاجران
از نظر وی اشتغال و گذران زندگی مهاجران یکی دیگر از این مباحث است: ما دو دسته مهاجر داریم. مهاجران در سن مولد و در سن پیری. آنها که در سالخوردگی میآیند یک سری الزامات و نیازها دارند، آنان که در سن کار و جوانی میآیند یک سری مسائل دیگر. با توجه به این که گیلان خودش دچار بحران اشتغال است ورود مهاجران جوان میتواند این بحران را تشدید کند.
بحث سلامت نیز از مباحث مهم قابل بررسی است. آیا بیمارستانها، درمانگاهها و امکانات درمانی گیلان برای مهاجران کافی است؟
بحث آموزش چه در مدارس و چه دانشگاه از دیگر مسائل است. آیا شرایط پذیرش داریم و همه اینها پیامدهای عدم برنامهریزی برای مهاجران است؟
عوامل مختلفی مانند بیابان زایی و گرد و غبار باعث مهاجرت میشوند ولی ما در استان مرطوبی هستیم و بنظر نمیرسد که در گیلان با بیابان زایی مواجه باشیم اما وقتی از سد سفیدرود به سمت شمال میرویم شاهد این پدیده هستیم و در ارتفاعات منجیل و رودبار بحث شنهای روان را داریم. در نقاط مختلف کشور بیابان زایی را به شدت داریم، در استان گلستان حتی مازندران بعنوان پهنههای مرطوب کشور این مشکل دیده میشود.
بحث گرد و غبار را امروز همه میشنویم. تقریباً از ابتدای سال تاکنون ۱۰۰ روز غبارناکی داشتیم و خودش نشان میدهد که وضعیت خیلی خوشایند نیست.
گونههای مهاجم مثل سنبل آبی که اکنون در تالابها و بسیاری از منابع آبی گیلان شاهدش هستیم باعث مهاجرت بیش از ۲۰ میلیون نفر در افریقای بزرگ شد و کنوانسیونهای مختلفی در جهان برای مقابله با آن تشکیل شده و ما نیز باید راهکاری برایش بیاندیشیم.
طواف زاده تاکید کرد: در گام اول باید شرایط در حال وقوع را بپذیریم و نسبت به مطالعه و برنامهریزی دقیق اقدام کنیم. برنامهریزی برای پیامدهای احتمالی مهاجرت، که بسیار گسترده است از جمله مواردی چون ایجاد فرصتهای شغلی با توجه به فضای مهاجرت، فرصتهای دانشگاهی و تحصیلی، شناسایی فرصتهای فرهنگی، اجتماعی مشارکت است.
استان گیلان با توجه به فضای سهلگیری بهترین جا برای مهاجرت است که اگر ما برای آن برنامه درست داشته باشیم این فضا فرصت آمیختگی، رشد و مشارکت را افزایش میدهد اما فقدان برنامه برای مهاجران ما را با چالشهای جدی روبرو میکند.
مافیای صنعت آب بحران آفرین است
در ادامه برنامه سرآ، محمد کهنسال دبیر انجمن محیط زیست طرفداران توسعه انزلی با موضوع ( جامع نگری، حلقه مفقوده صنعت آب ) به ایراد سخن پرداخت.
این کنشگر محیط زیست با اشاره به بحران آب کشور بیان کرد: متأسفانه آنچه به عنوان مدیریت منابع آبی در کشور ما تعریف میشود فقط مدیریت یا درستتر بگوییم افزایش تولید است و یکی از دلایل مهم این امر اجرای پروژههای بزرگ با درآمدهای کلان توسط مافیای صنعت آب است. مشکل، چرخه معیوب در مدیریت آب است، اول با ایجاد تقاضاهای غیرضروری روبه رو هستیم، سپس برای جبران افزایش مصرف یک سری منابع نامطمئن تعریف و بعد، از روشهای غیرپایدار اقدام به تأمین و انتقال میکنند، این مجدداً منجر به ایجاد تقاضاهای غیرضروری میشود و این چرخه معیوب کماکان ادامه دارد.
مدیریت یکپارچه منابع آب نه فقط یک بحث ملی بلکه بحث فرا مرزی است. مسألهای که بعنوان یکی از مشکلات اساسی ایران باید به آن پرداخته شود.
وی اضافه کرد: اهمیت غذایی و تغذیه و سلامت بدون آب معنی ندارد، صنایع کم یا زیاد به آب وابسته هستند، در بحث الگوهای مصرف پایدار و اقلیم و تغییر اقلیم، قطعاً بحث آب است. تمامی زیست بومها، جنگلها، مراتع و بیابانها با آب در ارتباطاند.
مشکلاتی مانند فرونشست، فروچاله، بیابان زایی، ریزگرد، خشکی تالابها، خشک شدن دریاچه ارومیه، پسروی آب کاسپین، آلودگی ناشی از فاضلاب شیرابههای زباله، مهاجرت روستاییان، فرسایش خاک، وقوع سیلاب، وضعیت بحرانی تالابها از جمله چالشها یا بهتر بگوییم بحرانهای مرتبط با آب در کشور است.
به گفته کهنسال، در همین شرایط خبرهایی از مطالعه، کلنگ زنی یا افتتاح سد، تونل انحرافی، سد لاستیکی، انتقال آب بین حوزهای، خشک کردن هور و مالچ پاشی در خوزستان، انتقال آب مکران به کویرمرکزی، کلید خوردن پروژههای آب ژرف در بلوچستان و ادامه روند سدسازیها میشنویم.
نبود الگوی صحیح کشت در کشور از مشکلات مهم است در خبرها میشنویم گوجه و خیار جیرفت فروش نرفت. سیب وهلوی آذربایجان را به خیابان ریختند، ادامه کشت آب بر هندوانه در مناطق کویری آن هم برای هندوانهای که کیلویی سه هزار تومان است. کماکان مدیران کشور به کارهایی چون انتقال آب بین حوزهای، انتقال آب از دریاها و دریاچهها، کشت شالی در مناطق خشک و نیمه خشک، توسعه پرورش دام و صنعت میاندیشند.
لابی سیاسیون تأثیرگذار برای جذب منابع ملی
محمد کنهسال در ادامه اضافه کرد: لابی سیاسیون تأثیرگذار استانهای مرکزی برای جذب سرمایه ملی و توسعه منطقهای، بحثهای قومی قبیلهای برای توسعه در یک منطقه بدون توجه به پایدار نبودن این شیوه، افزایش درخواست برای آب، و انتقال آب از استانهای دیگر به استانهای خودشان که در بحث و جدلهای بین یزد و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال بختیاری نمونههای آن را شاهد بودیم.
نکته خیلی مهم این که دولتهای ما در چند دهه گذشته در ایجاد اشتغال ناتوان بودهاند و چون موفق به ایجاد شغل نشدهاند یکی از راهکارهایی که به ذهنشان رسیده وا نهادن جنگل، مرتع، آب و زمین در اختیار مردم و سهلگیری در این خصوص بوده تا مردم خودشان با کشاورزی و دامداری شغل ایجاد کنند و اکنون تبعاتش را میبینیم. این «بحران مدیریت» است اما راهکار رفع این معضل، توسعه پایدار، جامعه تابآور و حکمرانی خوب است.
درباره بحث مدیریت آب، جای همه جانبه نگری و جامعنگری خالی است. تمرکز بیشتر بر تولید است. در حالی که باید نگاه همه جانبه بشود تا برنامهریزیها نیز همه جانبه صورت بگیرد و مدیریت جامع در بحث آب حاکم میشود.
به گفته این کارشناس، در مدیریت جامع، مدیران برای پیش از ایجاد تقاضا تا بازیابی آب مصرف شده برنامه دارند.
وی تصریح کرد: برخی راهکارهای سیاسی اجتماعی برای مدیریت بهتر منابع آب تمرکز بر مدیریت مصرف، ارجحیت بخشیدن به نگاه کارشناسی در اعمال نفوذ سیاسی و اجتناب از نگاه منطقهای و قومیتی است. برنامهریزی برای توسعه کشاورزی، دامداری و صنایع آبی باید مبتنی بر آمایش سرزمین و ظرفیتهای آبی موجود در همان منطقه از طریق بازنگری در جغرافیای وضع موجود کشاورزی دامداری باشد.
بحران آب در کشور جدی گرفته نمیشود
مسأله این است که در این شرایط بحران آب، چرا استان کم آبی مثل یزد باید قطب تولید گوشت قرمز بشود در حالی که برای یک کیلو گوشت گاو چهار برابر گوشت مرغ آب مصرف میشود. برای خروج از بحران باید خیلی از این صنایع تعطیل یا جابهجا یا حداقل کاهش ظرفیت داده شود. بازنگری در نوع محصولات کشاورزی و دامداری و برنامهریزی برای تغییر سبک تغذیه، کاری است که اکنون در دنیا در حال انجام است. در حال تغییر فرهنگ غذاییشان هستند تا تولید موادغذایی با نیاز به آب زیاد کاهش پیدا کند مثلاً خیلی از کشورها مشغول تحقیق روی جایگزینی غلات دیگری با برنج هستند. بنابراین بازنگری در توسعه صنایع آب بر و تعطیلی و انتقال آنها از نقاط کویری از دیگر راهکارهای مهم است.
کهنسال تاکید کرد: الان کشورهای توسعه یافته، صنایعی چون فولاد و سیمان را تعطیل کرده و گردن کشورهایی چون ما انداختهاند. در حالی که وزیر صنعت معدن کشورمان با غرور از افزایش فولاد سخن میگوید در صورتی که آسیبهای آن را در نظر نمیگیرد. نکته مهم دیگر اصلاح روابط با دنیا و کشورهای همسایه است، ما الان با ترکیه وعراق به شدت دچار مشکل هستیم گرچه هنوز آثارش را نشان نداده، با افغانستان که آثارش کاملاً مشخص است، افغانستان الان دارد به نفع پاکستان حقابه ما را میبرد.
مسأله حائز اهمیت دیگر برای ما گیلانیها بحث دریاچه کاسپین است که با چهار کشور دیگر در آن شریک هستیم و باید با آنها به توافقهایی برسیم که مشکلات دریاچه کاسپین و تأثیرات منفی آن بر تالابهای ساحلی و سواحل ما حل شود.
مدیریت جامعنگر به آب، بازنگری در شیوههای تأمین آب، چرخش آب، بهره وری حداکثری از آب و فاضلاب، مدیریت فاضلاب، مدیریت آب باران و توجه ویژه به آب پنهان، از جمله مواردی است که برای کنترل بحران آب در کشور ضروری به نظر میرسد.
سلامت منابع آبی باید در اولویت باشد
راهکارهای عبور از بحران آب
در ادامه نشست دکتر سیده ضحی حجازی مدیر مرکز پایش و کنترل کیفیت شرکت آبفای گیلان نیز به بحث اهمیت «ایمنی آب» پرداخت.
مدیر مرکز پایش و کنترل کیفیت شرکت آب و فاضلاب گیلان گفت: مؤثرترین روش جهت اطمینان پایدار از ایمنی یک سیستم تأمین آب آشامیدنی، استفاده از راهکار ارزیابی جامع ریسک و مدیریت آن است، به طوری که تمام مراحل تأمین آب از حوزه آبریز تا مصرفکننده را شامل شود.
بهترین روش برای اطمینان از کیفیت آب آشامیدنی اجرای سیستم مدیریتی جامع و یکپارچه با همکاری کلیه سازمانهای ذیربط میباشد. رویکرد جدید سازمان جهانی بهداشت برای دستیابی به این هدف اجرای برنامه ایمنی آب میباشد. هدف برنامه ایمنی آب آشامیدنی مطمئن شدن از کیفیت آب آشامیدنی براساس مدیریت خطر است که بر پیشگیری از آلودگی منبع آب آشامیدنی، تصفیه آب برای کاهش یا حذف آلودگی برای رسیدن به استانداردها، پیشگیری از آلودگی مجدد آب در مدت ذخیرهسازی، توزیع و مصرف تأکید دارد.
وی اضافه کرد: بیشترین توجه در حال حاضر در جهان و از سال ۹۲ در ایران به موضوع ایمنی آب به معنای تضمین کیفیت منابع آبی است که نه تنها برای سلامت آب شرب و انسان بلکه برای محیط زیست و آیندگان نیز حیاتی است. در برنامه ایمنی آب تنها یک ارگان خاص مسئول کیفیت آب نیست بلکه ذینفعان متعددی باید در این زمینه فعالیت کنند. به جای این که ما انتظار داشته باشیم شرکت آب و فاضلاب مسئول تضمین کیفیت آب باشد باید از حفظ سلامت منابع آبی از حوزه آبریز، آبهای سطحی، آبهای زیرزمینی و محیط زیست شروع کنیم. نباید سرمایه خودمان را تنها به تصفیه خانهها و شبکههای توزیع و نقطه مصرف معطوف کنیم بلکه توجه اصلی باید روی منابع آب باشد و میزان مصرف منابع آب و کیفیت منابع آب هر دو باید مورد توجه جدی و دقیق قرار بگیرد.
همه باید به حفظ سلامت منابع آبی کمک کنند
خوشبختانه از سال ۹۴ یک کارگروه فنی در گیلان هم تشکیل شده و با دقت و جدیت در حال پیگیری مسأله ایمنی آب است و خوشبختانه نتیجه آن صدور اولین گواهینامه آب در کشور برای شهر رشت از طرف کارگروه ملی بوده که این کار باید توسعه و ادامه داده شود و گروههای فعال محیط زیست با این کارگروه همکاری داشته باشند، چرا که همانطور که سمنها در خصوص حفظ محیط زیست کمک میکنند اهمیت و توجه دادن به موضوع منابع آب و حوزه آبریز بخصوص در استانی مانند گیلان که همه فکر میکنند منابع آبی پایداری دارد باید بیشتر توجه شود و ما به کمک و همفکری سمنها نیاز داریم. »
در راه توسعه پایدار گام برداریم
در ادامه نسرینامینیان رئیس هیأت مدیره سمن محیط زیستی سبزکاران بالان و از فعالان رویداد «سرآ» ( سیر رهیافت آگاهی) گفت: ماموریت سرآ این است که با ایجاد شبکهای از انسانهای آگاه و مسئولیتپذیر در راه تغییر گام برداریم و کتاب خواندن بیشترین تأثیر را بر آگاهی و زندگی بهتر ما خواهد داشت.
بانی جنگل یکی از مهمترین پروژههایی است که میتوانیم در آن شریک باشیم درختکاری و ترمیم زمین یا اکوسیستم بیمار و آسیب دیده و این به کمک تک تک ما نیاز دارد. در این راه انجمنهای زیادی در گیلان و کشور و جهان فعالیت میکنند ولی تعدادشان کم است و زمانی میتواند تأثیرگذار باشد که یک موجی تشکیل بشود و راه بیفتد و بتواند تغییرات خوبی را ایجاد کند.