وحید یامینپور، علی اکبر رائفیپور، حسن عباسی و… وابسته و برآمده از جریانی هستند که رویشان نمیشود مستقیم در چشم مردم و کارشناسان نگاه کنند و به طور صریح سخنشان را بگویند. اما خیرهسری و بی فکری یک جا جواب میدهد و آن اینکه خط و ربط برخی وقایع و احکام قبلی و جاری را در سطح کشور میتوانیم عمیقا درک کنیم.
امروز وحید یامین پور، که سابقهی مجریگری سابق صدا و سیما را داشته و اکنون نیز معاون فعلی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان، است طی اظهارنظری عنوان کرده است: « برای رهبران نظام جمهوری روشن است که اباحهگری در حوزهی اخلاقیات به معنای پایان یافتن انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. به لحاظ عملی، باز هم نظام جمهوری اسلامی نفع خود را در این نمیبیند که اصطلاحاً وا دهد. چون نظام جمهوری اسلامی میبیند که لوکوموتیو قطاری که سوار آن است، یک حلقهی سخت وفاداران است که اتفاقاً برای همین طرفدار نظام جمهوری اسلامی هستند. اگر نظام جمهوری اسلامی از چند تا اصل کوتاه بیاید، آن حلقهی وفاداران اولین گروهی هستند که از قطار جمهوری اسلامی پیاده میشوند.»
او همچنین تاکید میکند: « اگر روسری را آزاد کنید، به برداشتن روسری اکتفا نمیکنند. الان روسری را به چوب میزنند و روی بلندی میایستند، فردا شورتشان را به چوب میزنند و میایستند رو بلندی. چون پروژه ی امپریالیسم همین است.»
یامین پور از مسایلی حرف میزند و از جریانی دفاع میکند که برخی از هم طیفان وی با درجات کمی پایین یا بالاتر همین مواضع را داشته و دارند.
اگر نبود، همین امروز شاهد حکم جدید وزارت فرهنگ و ارشاد مبنی بر «ممنوعیت هر گونه استفاده از زن در تبلیغات» نمیبودیم. این حکم که بر اساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است، مشخص است که به زودی با شکست مواجه خواهد شد. زیرا بخش زیادی از تبلیغات تصویری، ناگزیر به استفاده از زنان چه در پوشش خانواده چه محصولاتی هستند که مستقیم برای استفاده زنان طراحی و ایجاد شدهاند. با این حال از نظر ظاهری میتواند به قول یامینپور «حلقهی ساخت وفاداران» را راضی نگه دارد.
اما ماجرا فقط این نیست. در همین امروز است که «محمدرضا باهنر» از چهرههای قدیمی و تقریبا معقول جریان اصولگرا هم در مصاحبهای با خبرآنلاین صحبتهایی مشابه یامینپور میکند. باهنر درخصوص موضوع حجاب به این سایت خبری میگوید: « یک زمانی آقای احمدینژاد میگفت یک شاخه و دو شاخه از موی بانوان بیرون باشد، مشکلی ایجاد نمیکند. اما گاهی این دو شاخه میشود چهار شاخه اگر شد ۴۰ شاخه و بعد ۴۰۰ شاخه و اگر روسری رفت کنار و یواش یواش شلوار هم کوتاه شد و دامن هم آمد بالا چه میشود؟»
بنابراین اگر به صحبتهای هر کدام از این جریان در روزهای اخیر بنگریم همهی آنها زیر مجموعهی طرفداری از ایدئولوژی و آرمانهایی هستند که خود نیک میدانند در عالم واقعیت و به طور غیررسمی خبری از آن مناسبات نیست. از این رو تنها میماند برخی صحبتهای پراکنده و هزینهزا برای نسلی که هر چه جلوتر میروند درکی از آرمانهای گذشته و حتی قوانین گذشته ندارند و مدام تمایل به پوسته اندازی دارند.
نگاهی به کشورهای اسلامی منطقه هم این را تایید میکند که بسیاری از کشورهای دوست، همسایه و برادر که اتفاقا اولویت ما در سیاست خارجی هستند نیز در نوع پوشش آزادند. اما همین موضوع پاشنه آشیل حاکمیت برای بقا یا طرفداری نشده و موضوعات دیگری چون روند توسعه و سرمایه گذاری و نوع تعامل خارجی با دیگر همتایان در منطقه و دیگر کشورها در اولویت و راس توجه است.
تجربهی گشت ارشاد و مقابله با بدحجابی در ابتدای دوران ریاست جمهوری احمدینژاد هم اجرا شد. با این حال حاصل چه شد؟ این جامعه و واقعیت دنیای امروز بود که شخصی چون احمدینژاد را اکنون (به هر دلیل ممکن) تغییر داد و وی یکی از راههای بدست آوردن وجاهت و وزن سیاسی خود را همراهی با خواست تودهی مردم و دوری از هر نوع مکالمات تنش آفرین میداند.
بنابراین تنشهای روزهای اخیر در جامعه پیرامون گشت ارشاد، دعوا و کتک کاری بین مردم و نیروی پلیس، مادری که فریاد میکشد دخترم مریض است، یا سخنان بی اساس امثال یامین پور که در نهایت بی نزاکتی جریان و خواستهای را به مسایل سکسیتی ربط میدهد و البته کسی را یارای برخورد با امثال وی نیست، نه تنها آزمون و خطایی بینتیجه و خالی از خِرد است، بلکه لازم است«لوکوموتیو قطار» حاکمیت از دست امثال یامینپور خارج شود تا بیش از این برای برند کردن وجهی کنونی خود از کلمات هزینهزا خرج نکنند.
از دید یامینپور و همفکرانش پروژهی مخالفت با حجاب اجباری، پروژهی امپریالیست است! و تا زمانی که خواستههای صنفی، گروهی و مردمی همین جامعه به نیروهای خارج از مرزها نسبت داده شود اما در عمل نیروهای خارجی توان ترور و تخریب را به راحتی در کشور دارند وضعیت بهتر از این نمیشود.