ثبت روز ملی ادبیات کودک و نوجوان در تقویم رسمی ایران، مهر تأییدی بر قبول هویت فردی و اجتماعی کودکان و نوجوانان ایرانی به عنوان مخاطبانی موثر است. خالقان ادبیات کودک و نوجوان امروز، خود روزی مخاطبان تولیدات فرهنگی و هنری در این حوزه بودهاند.
ادبیات کودک در ایران نزدیک به یک قرن سابقه دارد. بزرگان بسیاری در زمینهی ادبیات کودک قلمفرسایی کردهاند. گلچین گیلانی یکی از شاعرانی است که اگرچه حوزهی تخصصی او ادبیات کودک و نوجوان نبوده اما به واسطهی یکی از اشعارش به این حوزه پیوند خورده است: «باز باران، با ترانه، با گهرهای فراوان…». این قطعه شعری است که همهی ما از گلچین گیلانی به یاد داریم. شعری که برای بیشتر ایرانیان، یادآور خاطرات کودکی و دوران مدرسه است.
«سید مجدالدین میرفخرایی» معروف به گلچین گیلانی در سال ۱۲۸۸خورشیدی، در سبزهمیدان رشت به دنیا آمد. پدرش، سیدمهدی، متولد تفرش بود که در جوانی به تبریز رفته و به سِمت منشی «میرزا نورالله خان» وزیر و مستوفی حاکم تبریز به خدمت مشغول شده بود. او از طرف صدراعظم وقت، طبق فرمانی مقلب به «دبیر دفتر» میشود. بعدها به گیلان آمده و با سمت معاونت مالیه گیلان در رشت مشغول به کار میشود.
ثبت روز ملی ادبیات کودک و نوجوان در تقویم رسمی ایران، مهر تاییدی بر قبول هویت فردی و اجتماعی کودکان و نوجوانان ایرانی به عنوان مخاطبانی موثر است.
سید مجدالدین که پسرخالهی هوشنگ ابتهاج (سایه) بود، تحصیلات مقدماتی را در رشت گذراند و در سال ۱۳۰۴ خورشیدی، گواهی نامه ششم ابتدایی را اخذ کرد. او تحصیلات متوسطه را در شعبهی ادبی دارالفنون در تهران به پایان رسانید. او در این مدرسه شاگرد استادانی چون: وحید دستگردی و عباس اقبال آشتیانی بود.
گلچین گیلانی از کودکی به شعر و ادبیات علاقهی وافر داشت. او سرودن شعر را در زمان دانشآموزی آغاز کرد و اشعاری در روزنامههای محلی رشت به چاپ رساند شعرهای او برای نخستینبار، در سال ۱۳۰۷خورشیدی در مجلهی «ارمغان» به سردبیری وحید دستگردی و بعدها در «روزگار نو»، «فروغ» و مجله «سخن» منتشر شد. او همچنین در جلسات «انجمن ادبی ایران» به سرپرستی شیخ الرئیس افسر، شرکت میکرد.
ابراهیم فخرایی، مدیر مجلهی فروغ که در دوران ابتدایی نیز معلم گلچین بود در ذیلی بر شعر«مایه پیروزی» منتشر شده از گلچین در مجلهی فروغ مینویسد: «چکامه فوق تراوشی از قریحه و استعداد محصل جوان، گلچین گیلانی است که پس از فراگرفتن تعلیمات ابتدایی، اینک تکمیل تحصیلات خود را در مدارس تهران تعقیب میکند.
با اهتمام و مجاهدتی که در اکتساب علوم فضایل از معزیالیه سراغ داریم، به یقین حاصل است که طی مدارج عالیه تحصیلات، قریحه و ذوقیات محصل جوان را برای خدمات مهم و ذیقیمت به مملکت و مولد و منشاء خود مجهز خواهد ساخت.»
گلچین گیلانی در سال ۱۳۱۲ خورشیدی، همراه با دیگر دانشجویان اعزامی به اروپا رفت و پس از چند ماه اقامت در انگلستان از ادبیات انگلیسی به پزشکی تغییر رشته داد. با آغاز جنگ جهانی دوم و بازگشت اجباری دانشجویان ایرانی، گلچین با وجود سختیهای زیاد، همچنان در لندن ماند و به ایران بازنگشت.
پس از جنگ، تحصیلات خود را با جدیت بیشتری پی گرفت و سرانجام در سال ۱۹۴۷ میلای در رشتهی پزشکی عمومی و تخصص بیماریهای گرمسیری فارغالتحصیل شد. او در لندن مطبی تاسیس کرد و مشاور پزشکی سفارت ایران شد.
او علیرغم دوری از ایران با تعداد زیادی از بزرگان ادب زمانهی خود، تماس مستمر داشت، از جمله: با محمدعلی اسلامی ندوشن، صادق چوبک، هوشنگ ابتهاج، محمد زهری، مسعود فرزاد، محمد مسعود و پرویز خانلری و دیگران.
نادرپور قطعهی «پرنده پندار» گلچین را که در سال ۱۳۲۶خورشیدی در ماهنامه سخن چاپ شده بود، نمونه بهترین اشعار او میداند و دربارهی شیوهی شاعری وی میگوید: «طبع گلچین گیلانی با وجود اقامت چهلسالهاش در مغربزمین، تأثیر مستقیم شعر اروپایی، خاصه انگلیسی را نپذیرفت و همچنان ایرانی ماند، اما از میراث سخن قدیم پارسی بهرهای نیافت و حسن و عیب سخنش نیز همین است.»
شعرهای گلچین برای نخستینبار، در سال ۱۳۰۷خورشیدی در مجلهی «ارمغان» به سردبیری وحید دستگردی و بعدها در «روزگار نو»، «فروغ» و مجله «سخن» منتشر شد.
گلچین با چاپ شعر«باز باران» در مجلهی «سخن» به شهرت رسید. نام نخستین دفتر شعر او «نهفته» است که در سال ۱۹۴۸ میلادی(۱۳۲۷ خورشیدی) در لندن به چاپ رسید. دومین کتاب شعر او «مهر و کین» بر اساس داستان رستم و سهراب است. و سومین کتاب شعر او «گُلی برای تو» نام دارد که در تهران منتشر شد. علاوه بر آن برگردانهایی از اشعار او به زبان انگلیسی و روسی نیز انتشار یافته است.
« نادر نادرپور» دربارهی گلچین گفته است: «سخنش، همچون سرود جاوید کودکی و جوانی، آهنگی شاد و سبکبار دارد.»
او یکی از پیشروان شعر نو در ایران است. دوران کودکی و نوجوانی او در زادگاهش رشت، نفوذ و تاثیر فراوانی در ذهن و زبان او در تمامی ادوار شاعریاش گذاشت. فعالیتهای ادبی و سرودن شعر از دغدغههای اساسی او محسوب میشد.
گلچین اگرچه در درجهی اول یک شاعر نوگرا است، اما شعر نو هرگز سبب نشد تا به قالبهای کلاسیک بیتوجه بماند. او در سالهای آغازین عمر به قطعه، قصیده و غزل توجه داشت. او جزو نخستین موج شاعران متغزل و رمانتیک پیرو نیما در دهههای ۲۰ و ۳۰ به حساب میآید. تجربهی شعری گلچین با سرودن شعر معروف «باز باران» به پختگی رسید. شفیعی کدکنی دراینباره گفته است: «صدای دلپذیر رمانتیسم از اشعار گلچین شنیده میشود.»
شعر «بازباران» او، یک رئالیسم شاعرانه سرشار از صفای کودکانه و نازکی خیال است که جنگل، دریا و باران را از نگاه کودک ده ساله گیلانی توصف میکند.
شعر گلچین نشات گرفته از محیط سرسبز و زیباییهای گیلان است. بسامد کلمانی چون: جنگل، چشمه، آبشار، شکوفه، ابر، باران و درخت در اشعار او بالاست. اگرچه اشعار او از واژههای بومی و محلی خالی است اما تصاویر اشعارش مملو از اقلیمگرایی و عشق به زادگاهش است. گلچین گیلانی نخستین شاعر نوپردازی است که اشعارش به واسطهی سادگی بیان و عواطف صادقانه به کتاب فارسی دورهی ابتدایی راه یافت.
شعر «بازباران» او، یک رئالیسم شاعرانه سرشار از صفای کودکانه و نازکی خیال است که جنگل، دریا و باران را از نگاه کودک ده ساله گیلانی توصف میکند. بندهایی که نمودار حرکات شاد و سرخوشانهی حال و هوای کودکی او در گیلان است.
شعر باران گلچین در اذهان کودکان دیروز و امروز ثبت شده، چرا که در فضای کودکانه این شعر، نه خبری از پند و اندرز است و نه بیان استعاری وقایع. این شعر با سادگی و روانی کلام با ما و در ما باقی مانده است. گلچین در این شعر گریزی به گذشته داشته، او در غربت، به یادهای کودکیاش پناه برده و مخاطب را با خود همراه کرده است.
شعر «باز باران»، چنان تاثیری بر کودکیهای ما گذاشته، که پس از گذشت این همه سال، هنوز هم گاهی در هنگام بارش باران در جنگلهای گیلان آن را زمزمه میکنیم. نوستالژی کودکی این شاعر گیلانی در خاطر بسیاری از ما نقش بسته و برای همیشه به خاطرهی جمعیمان تبدیل شده است.
گلچین گیلانی در ۲۹ آذر ۱۳۵۱ در شصت و سه سالگی به دلیل سرطان خون، زندگی را در لندن بدرود گفت و در گورستان پانلی به خاک سپرده شد. او در آخرین شعرش آورده است: «سرزنش کم کن اگر نیست مرا بار و بری/ شـصت سال است که چون شاخه تکانم دادند…».
نظرات بسته شده است.