چند روز پیش خبری منتشر شد که تکان دهنده بود؛ گردش مالی ۲۴ میلیاردی دختر ۲۳ ساله در لاهیجان در قالب سایت شرط بندی. آن طور که پلیس فتا گزارش داد یکی از سایت های شرط بندی از کارت های بانکی و سیم کارت او در قبال دریافت مبلغی سوء استفاده کرده است. در ایران بیش از چند هزار سایت و کانال شرط بندی فعالیت می کنند که برخی درگاه پرداخت الکترونیکی نیز دارند. این تنها تخمینی از فعالیت در فضای مجازی است. آمار دقیقی از گردش مالی آنها در دست نیست، اما قابل پیش بینی است که اقتصادِ این چرخه قمار، یک جلویش بی نهایت صفرها باشد. فقط در یک مورد مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان به صفحه ای اینستاگرامی برای تبلیغ یکی از این شرکت ها داده شده است. حال گردش های مالی خارج از مبادلات بانکی و اشکال غیرقابل ردیابی آن بماند. نتایج برخی پژوهش ها می گوید این پدیده در شمال کشور بیش از سایر نقاط ایران رونق دارد؛ گیلان و مازندران و گلستان. استان هایی که علاوه بر بیکاری فصلی، مدتی است با بحران های متعدد دیگر از مهاجرت تا محیط زیست و کشاورزی و غیره دست و پنجه نرم می کنند. البته پر واضح است که این پدیده تنها به شمال کشور محدود نمی شود، تب داغ شرط بندی ورزشی مدتی است که تمام ایران را می سوزاند.
از خروس جنگ و ورزا جنگ گرفته تا والیبال تیغی، کشتی گیله مردی، از بازی در باشگاه های بیلیارد بگبرید تا دنیای پر رمز و راز گوشی های تلفن همراه با هزاران کانال و سایت و کازینوی ایرانی و خارجی. همه و همه محملی برای شرط بندی شده اند که در شکل های مختلف در جامعه ما جلوه گری می کند و با گذشت زمان ابعاد و عمق تازه ای پیدا کرده است. شرط بندی این روزها از بازی ها و تفریحات سنتی فراتر رفته و به گیم نت ها و باشگاه های بیلیارد و مهم تر از همه دنیای مجازی پا نهاده است. این پدیده در عین آشکاری خود را از دیده ها پنهان نگه داشته است. نماینده مجلس یکی از شهرهای شمالی می گوید وقتی به روستاهای دورافتاده میروم، با صحنههایی روبهرو میشوم که برایم قابل باور نیست. بچههای نوجوان آنجا خیلی با مهارت بیلیاردبازی میکنند. توجه کنید که خود بازی ایرادی ندارد، ولی آنها شرطبندی میکنند.
البته این ماجرا یکباره رخ نداده است. تاریخچه مسابقات پیشبینی نتایج فوتبال در ایران، به دو دهه پیش برمیگردد. به روایت برخی لنگرود و برخی دیگر بندرانزلی نقطه آغاز بود. برگههای ناشناختهای میان اهالی این شهر دست به دست شد که مضمون بخت آزمایی سابق را برای آنها تداعی می کرد. این برگهها خیلی زود به «توتو» شهرت یافت؛ واژهای برگرفته از بازی تقریبا مشابه ایتالیایی که با همین نام در میان مردم ایتالیا معروف بود. جالب است بدانید طبق آمار یونسکو ایران جزو چند کشور نخست در شرط بندیهای ورزشی دنیا قرار دارد. البته جا دارد بپرسیم که چرا و چگونه چنین چیزی ممکن شده است؟ در کشوری که در مشکل تامین سرمایه برای تولید دارد و سخت ترین شرایط تحریمی را می گذراند، چرا باید چنین پدیده ای رواج داشته باشد.
تنها سیاست رسمی در مواجهه با این پدیده، برخوردهای انتظامی برای جمع آوری برگه ها و فیلتر کردن سایت ها بوده است. شاخ و شانه کشیدن برای یک عارضه اجتماعی که اتفاقا هیچ فایده ای هم نداشته است. این سیاست ها نه تنها آتش فمار را نخوابانده بلکه سبب پنهانکاری قماربازی آنلاین شده است. قماربازان به صفحات وبی سایت های شرط بندی خارجی رانده شده اند، به گروه های محفلی در کانال های تلگرامی و اینستاگرام و دیگر شیوه های مخفی از دید روی آورده اند. بالاخره به هر دستاویزی چنگ می اندازند تا شیرینی برد از طریق شانس را بچشند. برخی می گویند شرط بندی نیاز به تخصص دارد بنابراین کارشان اصلا قمار هم نیست، بعضی دیگر می گویند به سایت های داخلی اعتماد ندارند و خارجی ها را ترجیح می دهند؛ اما جالب اینجاست که ویژگی مشترک همه این افراد، «عشق فوتبال»، «سرگرمی» و «پولدار شدن از طریق شانس» است. حاصل این فرایند وقتی از بالا به آن می نگریم، خروج پول های هنگفت به حساب های نامعلوم خارجی و نابودی فرهنگ کار و تولید است. غم انگیز اینجاست که کارگر روزمزد و دستفروش و طبقه فرودستی که “شانس”، تنها امید آینده اش است، بیشتر درگیر این بازی میلیاردی است. در نتیجه امر همین آدمهای بیچاره، بازنده این بازی اند و آنها که سرشاخه این شبکه هستند، به ثروتی میلیاردی می رسند.
از«بیکاری» و «فقر فراگیر» گرفته تا «اقتصاد غیرتولیدی» و «جامعه مصرفی» ما، حکایت از شکاف های بزرگی دارند که نیازمند راه حل های ساختاری است. واقعا جا دارد اندکی عمیق تر به این پدیده بیاندیشیم. شرط بندی علت اصلی مشکلات نیست. بلکه خود معلولِ علتی دیگر است که باید به شکل ریشه ای با آن موتجه شد. برخی از شرط بندی به عنوان مظاهر «قمار»، «نابوگر ورزش» و یا « پدیده ای خانمان سوز» یاد می کنند. آن ها که قمار را عنوان می کنند از احکام شرعی در این باره سخن به میان می آورند. دسته ای دیگر نام «شرط بندی» بر آن می نهند و می گویند باید به رسمیت شناخته شود. برخی آن را از الزامات ورزش حرفه ای می شمارند و می گویند اگر برای هزینه کرد این پول ها برنامه ریزی شود می توان آن را باعث رشد ورزش دانست.
از سوی دیگر نگاه انتقادی به ما می گوید این پدیده باعث نابودی اعتماد عمومی و علاقه به ورزش در میان مردم است. چرا؟ چون این پول های کلان، امکانِ تبانی در ورزش را به نفع نتیجه خاصی زیاد می کند و این فساد، معنای حقیقی ورزش، تماشاگر و حامی را از بین خواهد برد. چند سوالی می ماند که باید به آن اندیشید: به نظرتان با نابودی نهاد ورزش، جامعه ای که درگیر معضلات اجتماعی ای همچون بیکاری، اعتیاد، خشونت و غیره است، چه آینده ای را تجربه خواهد کرد؟ در جامعه ای که سراسر فوتبالی شده است، اگر ورزش پاک نباشد؛ پس تکلیف سلامت جسم و روان مردم چه می شود!؟ و سرآخر اینکه به نظرتان این پول از کجا به کجا می رود؟