عصر سه شنبهای که گذشت ما کنار شاعر «مرگ ماهیها» نشستیم تا او صفحات قدیمی روزنامهی اطلاعات را ورق بزند و برای ما از دیروزها بگوید. «نعمت اسلامی»، هم او که پای حرفهایش زیر سقف «کافه سیستپ» انزلی نشستیم، شاعر و روزنامهنگاری است که حالا برف سپید گذر ایام بر موهایش نشسته، اما نگاهش همچنان از شعر و مهر شور سرشار است.
امین حقره: نخستین کتاب شعر آقای اسلامی با عنوان «مرگ ماهیها» در سال ۱۳۴۹ منتشر شد. مقدمهی این کتاب را «نادر نادرپور» به رشتهی تحریر درآورده و طرح جلد آن نیز کاری از «پرویز شاپور» بوده است.
«امین حقره» پژوهشگر و فعال فرهنگی در این نشست اظهار کرد: «نعمت اسلامی» شاعر مهمی در شعر گیلان و ایران و همچنین یکی از روزنامهنگاران قدیمی گیلان است. و البته نسل ما او را در کسوت دبیر آزمایشگاه شیمی میشناخت. او اهل انزلی نیست اما بیش از چهار دهه است که در کنار مردم این شهر زندگی میکند.
وی با بیان این که پیش از این نشستی در رشت با موضوع فعالیتهای ادبی وی برگزار و دومین نشست هم در انزلی به کار روزنامهنگاری او اختصاص داده شد، گفت: نخستین کتاب شعر آقای اسلامی با عنوان «مرگ ماهیها» در سال ۱۳۴۹ منتشر شد. مقدمهی این کتاب را «نادر نادرپور» به رشتهی تحریر درآورده و طرح جلد آن نیز کاری از «پرویز شاپور» بوده است. گفتنیست که از وی پس از گذشت نیم قرن، دفتر شعری حاوی نسخهی کامل «مرگ ماهیها» و آثاری که بین سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۷۰ سروده با عنوان«فواره فریاد» در دست انتشار است.
و اما اسلامی دربارهی خود چنین گفت: سال ۱۳۲۵ در خلخال متولد شدم. دورهی ابتدایی را همانجا پشت سر گذاشتم و دوران دبیرستان را در تهران گذراندم.
وی در ادامه از علاقمندیاش به کار مطبوعاتی و دوستیاش با «احمدرضا دریایی» که از چهرههای مهم روزنامهنگاری ایران است یاد کرد و از ساختمان قدیم و جدید روزنامهی اطلاعات و آغاز بکارش در این روزنامه در سال ۱۳۴۹ سخن گفت.
شاعر نگاهش را به دورها دوخت و از رفقا و همکارانش یاد کرد و برای حاضران به مرور خاطراتش نشست. وی از«جلال سرفراز»، «نصرت رحمانی»، «خسرو گلسرخی»، «تیمور گورگین»، «احمد نوریزاده» و… حرف زد و حاضران را با خاطراتش همراه کرد. او از محافل ادبی تهران و صفی که علاقمندان به نصرت رحمانی مقابل کافه نادری برای دیدار با نصرت میبستند سخن گفت و داستان دیدارش با «پرویز شاپور» و نقش بستن طرح او بر جلد کتابش را تعریف کرد.
اسلامی در بخشی از سخنانش به انتقال از تهران به رشت و فعالیت در جایگاه مسوول خبری روزنامه اطلاعات در رشت و پس از آن برعهده گرفتن مسوولیت نمایندگی اطلاعات در انزلی پرداخت.
بریده روزنامهها
دومین بخش از نشست دیدار با شاعر، نمایش بریدهروزنامه هایی بود که اخبار و گزارشهای نعمت اسلامی را در خود جای داده بودند. روزنامهنگار پیشکسوت اطلاعات با دیدن هر تیتر خاطرهای را به یاد میآورد و از حوادث و رویدادها سخن میگفت. ما نیز مشتاق شنیدن بودیم و لابهلای خطوط کمرنگ نوشتهها به دنبال دیدن نامهای آشنا بودیم. بعضی از آنان که اسمهاشان در اخبار و گزارشها آمده بود برای برخی حاضران آشنا بود و خود این موضوع به بیان خاطراتی دیگر میانجامید.
شعرخوانی شاعر
و اما پایانبخش این نشست صمیمانه، شعرخوانی «نعمت اسلامی» بود. ما همه گوش بودیم وقتی او زمزمه میکرد: باد به ویرانی من تاخته است/ شهر برایم قفسی ساخته است…