گیلان به رغم اینکه از ظرفیتها و جاذبههای گردشگری زیادی برخوردار است و با چشماندازهای طبیعی و برخی از بناهای تاریخیاش میدرخشد اما با تمام پتانسیلهایی که در زمینه جذب گردشگر دارد، همچنان در این صنعت حرفی برای گفتن ندارد.
چرا که هنوز مقصد بسیاری از گیلانی ها و مسافرانی که از دیگر استانها به این استان سفر میکنند به سواحل، ماسوله، قلعه رودخان، حیران و چند مکان انگشت شمار تفریحی خلاصه میشود و این چند نقطه خاص به تنهایی بار رونق صنعت گردشگری تفریحی گیلان را به دوش میکشند.
تعطیلات گذشته فرصتی دست داد تا به سه شهر قزوین و اردبیل و مشکین شهر سفری داشته باشم. آنچه که موجب حیرت و در نهایت غمگینی من بعد از سفر به این شهرها شد؛ توجه، حفاظت و مرمت بناهای تاریخی و بهرهگیری از این بناها در صنعت گردشگری و موزه و حضور پرشمار گردشگران در بازدید از آنها بود.
امری در تقابل با آنچه که در گیلان و به خصوص در رشت در مواجه با ظرفیتهای گردشگری دیده میشود و بسیاری از پتانسیلهای گردشگری در حوزه بناهای میراثی در این استان عامدانه یا سهوی مورد بی اعتنایی قرار میگیرند و درب آنها بروی علاقهمندان موزه گردی بسته مانده تا شاید در سیر فراموشی و بیتوجهی، فرصتی برای تغییر کاربری و تخریب به دست مالکان آنها دست دهد.
و اما این سوال، گردشگری میراثی و تاریخی چه جایگاهی در این استان دارد؟ چرا گیلان با برخورداری از صدها بنای تاریخی مربوط به چند سده اخیر جایی در گردشگری میراثی نیافته و اکثر بناهای تاریخی آن در اختیار دستگاههای دولتی رو به نابودی میرود؟
براساس اعلام اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان، این استان هزار و 70 جاذبه تاریخی و 330 جاذبه طبیعی دارد و این درحالیست که فقط کمتر از نیمی از آنها مقصد سفر گردشگران بوده و شناخته شدهتر است.
در حالیکه بر اساس برنامههای توسعه، سرمایهگذاری در حوزه کشاورزی و گردشگری بیش از صنعت در گیلان مورد تاکید قرار گرفته اما مدتهای مدیدی است ظرفیتهای گردشگری که میتواند مایه تحول و توسعه این استان باشد مغفول ماندهاند و در حال حاضر گردشگری گیلان به برگزاری جشنوارههای چای و توت فرهنگی و بهار نارنج و .. محدود شده است.
از جمله این ظرفیتها میتوان به ۳۰۰ بنای تاریخی که ۲۲۱ مورد از آنها در اختیار دستگاههای اجرایی قرار دارند اشاره کرد که فرصتی برای سرمایهگذاری و راهاندازی موزهها و کافه موزهها و هتلها و… برای آنها فراهم نمیشود.
خانههای ابریشمی، میرزا خلیل، ترابی، قدیری، نبیزاده و دهها بنا و حمام تاریخی که از نظر معماری که بناهایی ماندگار از دوران قاجار و پهلوی اول در رشت به ثبت ملی رسیدهاند ولی کوچکترین سهمی در گردشگری رشت ندارند و درآتش بی توجهی خاکستر میشوند.
مهجوریت این بناها آنقدر عمیق است که حتی برای بسیاری از شهروندان رشتی ناآشنا بوده و در چند سال اخیر به واسطه فضا مجازی و معرفی چند اینفلوئنسر اینستا گرامی به تازگی مورد توجه تورهای گردشگری محلی واقع شدهاند.
بسیاری از بناها آنقدر برای مردم رشت هم مغفول و ناشناخته ماندهاند که با اینکه بارها از کنار این خانهها عبور کردهاند اما فقط در زمان برگزاری جشنوارهها و رویداد شهر خلاق خوراک، نامشان را به گوش شنیدهاند و از اینکه رشت علاوه بر ظرفیتهای گردشگری خوراک و چند بنای تاریخی شهرداری، ظرفیتهای تاریخی و میراثی دیگری در بافت خود پنهان دارد متعجب میشوند.
این در حالیست که بسیاری از این بناها از نظر تاریخ و ادب و فرهنگ و همه عناصری که میتواند خود به تنهایی موجی از گردشگران را به دیدار خود دعوت کند. بالفعل یک جاذبه گردشگری و جذب توریست هستند.
متاسفانه باید اذعان داشت فقدان زیرساختها و برندسازی از داشتههای تاریخی و میراثی در گیلان موجب عدم توجه به این صنعت بزرگ و درآمد زا شده است و شاید باید گفت: این از نگاه مدیران و برنامهریزان استان نشأت میگیرد که این ظرفیتها در اولویتهای سرمایهگذاری و در برنامهریزیهای توسعهای آنها قرار ندارد.
گردشگری گیلان میتواند در روند توسعه پایدار این استان نقش مهمی را ایفا کند به شرط اینکه همه ظرفیتهای مغفول ماندهاش بدرستی معرفی و برندسازی شوند.