عنصر فرهنگی ساغریسازان رشت درگذشت؛

محمدعلی هنرجویی به «شکسپیر» پیوست

0 ۴۹

روز گذشته «محمدعلی هنرجویی»، صاحب کتاب‌فروشی قدیمی در گذر ساغریسازان رشت، به «شکسپیر» پیوست.

 

نمایشنامه‌نویس شهیری که در جوانی مورد علاقه هنرجویی بود و او در زمان دریافت مجوز کتاب‌فروشی، شکسپیر را برگزید.

 

کتاب‌فروشی «شکسپیر و شرکاء» در پاریس در ۱۷نوامبر ۱۹۱۹ بازگشایی شد. یک سال بعد این کتاب‌فروشی پاتوقی برای نویسندگان مطرحی چون ارنست همینگوی، جیمز جویس، فور مادوکس فورد و … درآمد.

 

مجوز کتاب‌فروشی شکسپیر در گذرتاریخی ساغریسازان، هم‌زمان با تاسیس دانشگاه گیلان در تاریخ ۲۵۳۶ پهلوی به‌نام خانم «فرخنده طریقی» و آقای «محمدعلی هنر جویی» صادر شده بود

 

بعدها این کتاب‌فروشی به‌قدری مشهور شد که داستانی هم براساس آن توسط «جرمی مرسر» نوشته شد و سال۱۳۹۴ ترجمه فارسی آن توسط پویه میثاقی به بازار کتاب آمد. حالا این کتاب‌فروشی یکی از مراکز گردشگری معروف فرانسه شده و بسیاری به دیدنش می روند.

کتاب‌فروشی شکسپیر در گذرتاریخی ساغریسازان، هم چنین پتانسیلی را داشت. کتاب‌فروشی که همزمان با تاسیس دانشگاه گیلان مجوز آن در تاریخ ۲۵۳۶ پهلوی به نام خانم «فرخنده طریقی» و آقای «محمدعلی هنر جوئی» صادر شده بود.

 

هنرجویی و همسرش روزهایی در این کتاب‌فروشی با ۱۶ کارگر فعالیت داشتند. با افول رونق مراکز فرهنگی، هنرجویی ماند و کتاب‌فروشی قدیمی‌اش که دیگر توان نداشت گرد و خاک آن را هم از روی قفسه ها تمیز کند.

 

 یک روز داغ تابستان ۱۳۹۹، اهالی ساغریسازان دورهم جمع شدند تا با کتاب‌فروشی شکسپیر و صاحبش، که عمری برایشان خاطره ساخته بود، وداع کنند. محمدعلی هنرجویی دیگر توان باز نگه‎داشتن کتاب‌فروشی را نداشت.

 

هنرجویی: من در تهران مدیر «انتشارات روز» بودم. درآمدم هم خوب بود. سناتور «حسین سمیعی»، که نماینده مجلس در آن‌زمان بود، به دفتر انتشارات ما رفت و آمد داشت. دانشگاه گیلان هم در شرف تاسیس بود. یادم است آن‌زمان به زبان گیلکی مرتب از من می‌خواست به رشت برگردم

 

آن روزها با نگارش یادداشتی، از متولیان فرهنگی خواستم نگذارند «شکسپیر» به‌عنوان یکی از عناصر هویتی ساغریسازان فراموش شود. اما هیچ وعده‌ای هم شنیده نشد. به‌خاطر دارم همان یادداشت، که محتوایش تعطیلی قدیمی‌ترین کتاب‌فروشی رشت بود، چنان بازخوردی داشت که شبکه بی‌بی‌سی هم بخش‌هایی از آن را بازنشر داد.

 

مدتی بعد، تابلوی کتاب‌فروشی شکسپیر برچیده شد و تمام خاطرات دانش‌آموزان و دانشجویانی که از شکسپیر خرید می‌کردند، پشت یک دیوار بلوکی جاماند. و امروز که محمدعلی هنرجویی هم رخت عافیت برای همیشه پوشیده است، یکی از عناصر فرهنگی گذر تاریخی ساغریسازان هم برای همیشه از میان ما رفت.

هنرجویی که پیش از آن در تهران کار می‌کرد، چگونگی تاسیس شکسپیر را این‌گونه برایم روایت کرده بود؛ «من در تهران مدیر «انتشارات روز» بودم. درآمدم هم خوب بود. سناتور «حسین سمیعی»، که نماینده مجلس در آن‌زمان بود، به دفتر انتشارات ما رفت و آمد داشت دانشگاه گیلان در شرف تاسیس بود. یادم است آن‌زمان به زبان گیلکی با من صحبت می‌کرد و مرتب از من می‌خواست به رشت برگردم. می‌گفت؛ این‌همه کتاب‌فروشی‌های تهران تعریف شما را می‌کنند، چرا در رشت کتاب‌فروشی نمی‌زنید؟ دانشجوها برای خرید یک کتاب مجبورند به تهران بیایند.

 

 سال۱۳۵۴ قراردادم هنوز تمام نشده بود که این مغازه را به قیمت ۱۰۷هزار تومان خریدم. ساغریسازان بهترین نقطه شهر بود. اکثر اشراف و متمکنین و خاندان‌های اسم و رسم دار در این گذر زندگی می‌کردند. یک سال بعد که قرار دادم تمام شد، «شکسپیر» را افتتاح کردم.

 

«ویلیام شکسپیر»، شاعر و نمایش‌نامه نویس مشهور انگلیسی، نویسنده مورد علاقه دوره جوانی‌ام بود. آن‌زمان بیشتر آثار او را خوانده بودم. شعرها و نمایش‌نامه‌هایش را خیلی دوست داشتم. به همین خاطر وقتی درخواست ثبت شرکت دادم، نام «شکسپیر» را انتخاب کردم

 

«ویلیام شکسپیر»، شاعر و نمایشنامه نویس مشهور انگلیسی، نویسنده مورد علاقه دوره جوانی‌ام بود. آن‌زمان بیشتر آثار او را خوانده بودم. شعرها و نمایشنامه‌هایش را خیلی دوست داشتم. به همین خاطر وقتی درخواست ثبت شرکت دادم، نام «شکسپیر» را انتخاب کردم.

 

آن‌زمان سازمان ثبت اسناد و املاک کشور زیر نظر وزارت دادگستری مجوز شرکت را صادر می‌کرد. آگهی تاسیس شرکت شکسپیر درتاریخ ۱۰/۳/۲۵۳۶ مطابق با ۱۳۵۶ خورشیدی از سوی مسئول ثبت شرکت‌های رشت صادر شد.

 

من این کتاب‌فروشی را با سرمایه ۱۰۰۰۰۰۰ریال راه اندازی کردم. شرکت ما اجازه داشت لوازم طراحی و نقاشی و انواع کاغذ و مقوا و لوازم مهندسی و ماشین‌های تحریر اداری و حسابداری، نقشه های جغرافیایی و کشوری، کشاورزی، هوایی و دریایی، همچنین کتاب‌های درسی دانشگاهی و کتاب‌های درسی و کمک درسی دانش‌آموزان را خرید و فروش کند.

 

البته کتاب‌های داستان، پخش نوارهای صوتی و رادیویی و تعمیر انواع ماشین‌های اداری را داشتیم. پخش کتاب‌هایی را که آن‌زمان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان منتشر می‌کرد هم با ما بود. ۷۰درصد پخش کتاب‌های درسی استان گیلان و بخشی از کتاب‌های درسی مازنداران را شکسپیر انجام می‌داد.

 

وقتی می‌خواستم شکسپیر را باز کنم، آماری از آموزش و پرورش وقت گرفتم. آن‌زمان ۱۲ هزار و ۱۰۰نفر تنها در مدارس همین گذر ساغریسازان تحصیل می‌کردند. اما اکنون بیشتر مدرسه‌های این گذر را خراب کردند

 

مهرماه که می‌شد ۱۵ تا ۱۶کارگر فقط در همین‌جا مشغول بودند تا کار پخش کتاب‌های درسی را انجام دهند. درآمد آن‌زمان بد نبود حالا نگاه نکن یک دستگاه کپی و یک سری لوازم تحریر شده فروش من. آن‌زمان بیشتر تجهیزات کمک آموزشی دانشگاه‌ها، مثل دوربین‌های پخش فیلم، میکروسکوپ و لوزام نقشه‌کشی و مهندسی را می‌فروختم.

 

وقتی می‌خواستم شکسپیر را باز کنم، آماری از آموزش و پرورش وقت گرفتم. آن‌زمان ۱۲ هزار و ۱۰۰نفر تنها در مدارس همین گذر ساغریسازان تحصیل می‌کردند. اما اکنون بیشتر مدرسه‌های این گذر را خراب کردند. خود من سال ۱۳۱۴خورشیدی دوره دبیرستان را در مدرسه اسلامی خواندم، روبروی بقعه خواهر امام بود. آقای هادی سمیعی هم رئیس دبیرستان بود.»

 

آن‌روزها هنرجویی نگران تخریب شکسپیر بود زیرا شهرداری به او گفته بود مغازه‌اش برای تعریض خیابان گذر ساغریسازان باید عقب‌نشینی کند. حالا دیگر نه تنها خاطرات کتاب‌فروشی، بلکه صاحبش هم به شکسپیر پیوست.

 

تاریخ گفتگو: دوشنبه ۱۸/۵/۱۳۹۵ ساعت۱۰ صبح در محل کتاب‌فروشی شکسپیر

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.