آرشیو برچسب

یادداشت خصوصی

دست‌فروشی، جرم یا بخشی از حیات رشت؟

اخیرا شهرداری رشت، بنرهایی در پیاده‌راه فرهنگی نصب کرده است با مضمون ممنوعیت دست‌فروشی. در وصف مصائب دست‌فروشی، گفته‌ها و نقل‌قول‌ها بسیار است و ورود نمی‌کنم؛ اما اساسا مدیریت شهری چگونه رویکردی باید در برابر مسائلی که آن‌چنان فراگیر شده و نه‌تنها در زندگی آدم‌ها بلکه در فضای شهری تاروپود افکنده، اتخاذ کند؟ "از تاریخ ۲۷ مرداد دست‌فروشی در محدوده پیاده‌راه سعدی ممنوع خواهد بود." تجربه‌ها نشان می‌دهد که چنین رویکردی محکوم به شکست خواهد بود؛ اما به راستی چه باید کرد؟ اولا می‌خواهم بین دست‌فروش‌ها تفاوتی قائل شوم،…

چرا راهگذر پان‌ترکی برای ایران نگران‌کننده شد؟

مهم‌ترین دلیل اظهارنظر مسؤولین و کارشناسان اقتصادی و سیاسی علیه راهگذری که طی پنج‌سال گذشته در منطقه شمالی ایران مطرح شده معطوف به حضور بازیگری جدید در آن است، کاتالیزوری که در تیرماه گذشته، چه به‌صورت مستقیم و یا با حمایت تمام عیار از رژیم جعلی صهیونستی، اقدام به‌تهاجم نظامی علیه ایران و ایرانی نمود، آمریکا. فارغ از ناسیه تاریخی مشحون از حضور و سیطره ایرانیان در و بر قفقاز، که در شاخص‌های مختلف فرهنگی، حکمرانی نمود پیدا کرده؛ طی دو جنگ بزرگی که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در این منطقه به وجود آمد، در…

وقتی دل‌ها گرم، دست‌ها خسته‌اند

در بسیاری از خانه‌های ایرانی، داستان مراقبت از سالمندان شبیه هم است. سال‌ها پرستاری از پدر یا مادری که آلزایمر یا بیماری‌های دیگر توان حرکت را از او گرفته است. خانواده نگارنده نزدیک شش سال درگیر این مراقبت بودند و بار بیشتر بر دوش خواهر کوچکترم افتاد؛ پوشک و دارو، زخم بستر و شب‌های بی‌خوابی. سختی کم نبود. شب‌ها بیدار بودیم، بدن‌هایمان درد می‌کرد، اما دلمان گرم بود که مادر کنارمان است و گاهی با یک لبخند ساده، تمام خستگی‌ها را می‌زدود. این تجربه تنها یک خانواده نیست؛ نمایی از آینده‌ای است که بسیاری از خانواده‌های…

ساده‌انگاری عوامانه؛ نوک کوه فریبکاری

متنی که با نام «ماجرای دنباله دار لسکوکلایه - سالکده؛ فعالان محیط‌زیست بی‌پرده، بی‌عمل» هفته گذشته منتشر شده، نه تحلیل است، نه نقد، نه حتی بشود عنوان آن را یک یادداشت ساده بر آن نهاد. پر از مغلطه‌های عوامانه یک ساده‌انگار که نگاه خود را تنها به سود و سرمایه معطوف داشته است بی‌آن‌که به پیامدهای آن کمی عمیق شود. این متن یک عنوان بیشتر ندارد: صدای یک قلم به‌دست جویای رانت‌ که از نزدیکی استاندار به سمن‌ها واهمه دارد و روزی او در سفره پروژه‌های رانتی مدیریت پسماند استان پهن شده است. نویسنده‌ای که نه تاریخ می‌داند و…

تصمیماتی که باغات چای را نابود کرد

سیاست‌های ۳0 سال گذشته در وزارتخانه جهاد کشاورزی، منجر به از بین رفتن نیمی از باغات چای کشور شده است. آیا وقت آن نرسیده که در این سیاست‌ها تجدیدنظر و پوست‌اندازی درست انجام شود؟ به سبب همین ناترازی در تصمیمات صنعت چای کشور هرساله شاهد کوچک شدن سفره‌ی خود است. وجود سازمان چای با یک چارت و برنامه و اختیارات مناسب و کارشناسی می‌تواند این سرمایه ملی که بیش از یک قرن در کشور سابقه دارد را حفظ و از خروج ارز کشور جلوگیری و اشتغال پایدار در بخش صنعت و کشاورزی ایجاد کند. چرا باید معاونت‌های وزارتخانه‌ای که…

وقتی دپو زباله‌ جایگزین تولید کمپوست شد

لندفیل زباله سراوان رشت عامل اصلی مشکلات مدیریت پسماند رشت و کارخانه کود آلی است. کارخانه کود آلی در شروع فعالیت خود با ظرفیت 200 تن در فاز نخست پیش‌بینی شده بود و در ادامه 200 تن دیگر به ظرفیت خطوط پردازش این شرکت اضافه شد. افزایش ظرفیت خطوط کود آلی در حالی بود که این محل عملا به مکان دفن زباله‌های شهری بدل شد و به جای اینکه پسماند‌ تر و تفکیک شده برای تبدیل به کمپوست به این شرکت منتقل شود به محلی برای دپوی زباله تبدیل گشت. کما این‌که این پسماند‌ تر می‌توانست طی مراحلی به کمپوست و کود باغات تبدیل…

زیر آوارهای ناترازی در نبود بخش خصوصی!

می‌گفت؛ ژنراتوری که خریده ساعتی 10 لیتر گازوئیل مصرف می‌کند و گازوئیل را با قیمت بالا و آزاد تهیه می‌کند ولی بازم به صرفه است و می‌ارزد. یک تولیدکننده جزئی معتقد است:" وقتی روزی 40 میلیون می‌تواند کار بکند، پرداخت ساعتی 300 هزار تومان کاملا برایش به‌صرفه است.." این مورد، مشتی از خروار واحدهای صنعتی و تجاری در کشور است که حاضرند به غیربهینه‌ترین و پرریسک‌ترین شکل ممکن انرژی واحد خود را با بالاترین قیمت تامین کنند ولی بی‌برق نمانند. احتمالا این خبر را شنیده‌اید که به تازگی و با هزینه…

وقتی‌که شهر بی‌سایه شد

سال‌ها پیش، وقتی از خانه بیرون می‌آمدیم و در کوچه قدم می‌زدیم، صدای پرنده‌ها از میان شاخه‌ها شنیده می‌شد و بوی برگ درختان در هوا جاری بود. خانه‌ها اغلب ویلایی بودند، یا حداقل درخت یا گل و گیاه داشتند، با حیاط‌هایی که درختان در آن‌ها قد کشیده بودند و سایه‌شان تا کوچه می‌رسید. کوچه روشن بود، اما دل‌گیر نبود؛ جایی برای زندگی بود، برای تنفس. یادم هست در تراس خانه‌ام همیشه قمری‌ها جمع‌ می‌شدند و در جالامپی تراس، که لامپش سوخته بود، خانه می‌کردند. صدای‌شان حس زندگی و آرامش داشت. امروز اما، در همان کوچه و…

جای پای چرخ‌ها در پیاده‌رو

پیاده‌رو، به معنای واقعی کلمه، جای پای آدم‌هاست؛ فضایی برای قدم زدن، تأمل و لذت بردن از شهر. اما در رشت، این فضا، گاه بیشتر به یک «پیشنهاد دوستانه» شبیه است تا قانونی الزام‌آور. افزایش جمعیت شهر، که نه از زادوولد که بیشتر از مهاجرت نشأت می‌گیرد چرا که با آمار زادو ولد همخوانی ندارد، به افزایش خودروهای بنزین‌سوز و ترافیک سنگین منجر شده است. خیابان‌های رشت، که گنجایش این حجم از خودرو را ندارند، شاهد افزایش استفاده از دوچرخه و موتورسیکلت برای فرار از ترافیک‌اند. تا اینجا، همه‌چیز منطقی به نظر می‌رسد: جمعیت بیشتر، خودروهای…

بحرانِ معکوس

در روزهای اخیر، گزارشی منتشر شد که بر پایه‌ی آن، درآمد یک راننده‌ی تمام‌وقت در پلتفرم‌هایی مانند اسنپ می‌تواند به حدود ۴۲ میلیون تومان در ماه برسد. عددی که در نگاه اول غیرواقعی به‌نظر می‌رسد، اما وقتی به واقعیت‌های میدانی نگاه می‌کنیم، نه‌تنها عجیب نیست، بلکه یکی از نتایج طبیعی ساختار اقتصادی‌ای است که از ریشه دچار وارونگی شده است. این یادداشت نه نقد راننده‌هاست و نه اعتراض به درآمد آن‌ها، بلکه تحلیلی است از ساختاری که در آن، مشاغل تخصصی، علمی و تولیدی به حاشیه رفته‌اند و در عوض، شغل‌های خدماتی ساده یا حتی…