درختی که نیست
اگر الان نشستهاید در طبقهی چهلم برجتان که بر جنازهی باغی قد کشیده و افسوس خاطرات دیروزتان در بوستان را میخورید، اگر دستتان به خون درختی آلوده شده و از آلودگی هوای این شهر دم میزنید، اگر با امضای کاغذی شریک جرم سوزاندن باغهای شهرتان بودهاید؛ ولی اگر طبیعت پُلی بشود خوب بلدید از رویش رد شوید، اگر جزو نسلی هستید که حتی در خاطرتشان هم باغ و بوستان، محلی از اِعراب ندارد و الان متوجه منظور من نمیشوید که دقیقا از چه حرف میزنم، اگر هر بار به شهرهای آنور آب سفر میکنید، دلتان میرود که اینها چقدر همهچیزشان سبز است و…