وطنِ کوچک، بازیهای بزرگ
کار ما نوشتن است، اما کسی ما را نمیخواند. این جمله میتوانست از زبان آخرین گروه انسانها در آخرین روزهای وجود حیات بر روی کره زمین شنیده شود. اما اکنون من مینویسمش، در دو سال مانده به آغاز سدهای جدید، در عصر سلطهی تکنولوژی و ارتباطات، در مقام یک روزنامهنگار و در پراتفاق ترین روزهای اقلیمی که به آن «وطن» میگویم و همه چیز درحال خالی شدن خود، از معنایش است.
از چند خط ناله و شکایت که بگذریم باید بیاییم سراغ همین یک موضوع؛ «وطن کوچکی که بازیهای بزرگتری از آن، در آن اتفاق میافتد و ما به عنوان یک روزنامهنگار از…