انسانها برای رفاه و رفع نیازهای خود و افزایش بقا ناگزیر به بهره برداری از منابع زیستی موجود هستندکه این حق مسلم آنهاست ولی آیا این حق تنها برای انسان است، آیا انسان موجودی منفرد در اکوسیستم است و یا نه مجموعه ای ازموجودات و روابط بین آنها و منابع این بقا را تضمین میکند. انسان برای تضمین بقا خود و آیندگان ملزم به حفاظت از اکوسیستمها است و باید استفاده پایدار و درخوری از منابع طبیعی موجود را داشته باشد.
آب منبع طبیعی ضروریست که چشماندازهای منطقهای را شکل میدهد و برای کارکرد اکوسیستمها و زندگی مطلوب انسان حیاتی است. در شرایط کنونی با توجه به شرایط محیطی، افزایش جمعیت و تقاضا برای رفع نیازهای شرب و توسعه اقتصادی ،کمبود منابع آبی و فقدان فاحش تعادل بین مصرف و موجودیت منابع آبی، موضوع آب چه در سطح ملی و چه درسطح جهانی بصورت یک چالش درآمده است.
در نگاه کلی در کشور ما وجود مشکلات در زمینه منابع آبی میتواند به دلیل برداشت بیش از حد توان سرزمین، مدیریت نادرست آب و خاک و مصرف گرایی افراطی و ناپایدار منابع با توجه به شرایط اقلیمی باشد.
واقعا مسئله کجاست؟ کدامیک از مسایل بیشترین نقش را در بروز تنشهای کنونی در زمینه آب کشور دارند، بی توجهی به اصول سیاستگذاری و برنامه ریزی در چارچوب آمایش سرزمین، عدم هماهنگی در بین سازمانهای تصمیم گیرنده در سطوح اجرا و نظارت، عدم توجه به ذینفعان در مشارکت در بحث تصمیمگیری در دو مقوله مصرف و تامین آب، رویکرد مدیریتی نادرست، نبود مدیریت یکپارچه منابع آبی و…
آب یکی از مهمترین عوامل برای رفاه فردی و گروهی، رشد و توسعه مناطق به شمار میرود. وزارت نیرو و سازمانهای ذیربط و وزارت جهاد کشاورزی از جمله مجموعههایی هستند که در برخی از موارد حتی رفاه انسان در آن نسبت به توان سرزمین از الویت بالاتری برخوردار است و این در صورتی است که برخی از ارگانها بهرهبرداری را توام با مفهوم استفاده پایدار و درخور، صحیح میدانند که باید با توجه به توان سرزمین انجام شود برای آیندگان نیز این منابع حفظ شود.
در نظام مدیریتی آب کشور (قانون برنامه پنج ساله هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی) بیشتر فعالیتهای اجرایی در قبل مقوله آب در درجه اول به وزارت نیرو و جهاد کشاورزی داده شده است. سازمان حفاظت محیطزیست در موضوع آب از اهرم لازم جهت اجرایی کردن مصوبات محیطزیستی خود برخوردار نبوده و این موضوع یکی از عوامل ضعف عملکرد این سازمان است.
سازمان حفاظت محیطزیست ، وزارت نیرو و جهاد کشاورزی هر کدام وظایفی با توجه به هدف خود در قبل موضوع اب برعهده دارند. در این میان شورایی هم تحت عنوان شورای عالی آب به عنوان یک نهاد ملی و فرابخشی متشکل از نمایندگان سازمانهای تصمیم گیرنده در زمینه آب وجود دارد که قدرت تصمیمگیری واحدی در زمینه مدیریت منابع آبی با هدف حکمرانی خوب آب و توسعه پایدار کشور دارد.
وزارت نیرو و سازمانهای مربوطه بیشتر به عنوان نهاد تصمیمگیر و بهرهبردار هستند که با اهداف سازمان حفاظت محیطزیست هماهنگی نداشته و بر شدت اثر گذاری چالشها افزوده است. این نگاههای متفاوت و غیرهمسوی سازمانهای اجرایی و نظارتی و نهاد تصمیمگیر خود میتواند یکی از مهمترین عوامل در عدم رفع برخی از چالشهای مربوط به مقوله آب باشد.
از سویی دیگر عدم توجه به بحث آمایش سرزمین ، جایگاه آن در نظام برنامهریزی کشور، بهرهبرداری بیش از حد از آبهای سطحی و زیرزمینی و عدم توجه به نیازهای محیطزیست به بحران آب دامن زده است.
در سند آمایش سرزمین صراحتا به مواردی مبنی بر ممنوعیت برداشت بیرویه و ناپایدار از منابع آب زیرزمینی، رعایت نیاز پایه محیطزیستی تالابها و رودخانهها، توجه به جانمایی و استقرار فعالیتهای اقتصادی با توجه به محدودیت منابع آب، افزایش تراز مثبت تجارت آب مجازی، کاهش نسبت حجم آب مصرفی کل به حجم منابع تجدید شونده و…» مورد تاکید قرار گرفته است پس چرا در شرایط حال ما با چالشهای متعدد در بخش آب به ویژه موضوع حقابه ها و نیازهای پایه محیطزیستی و یا حتی عدم تخصیص مناسب آب در بخشهای مختلف رو به رو هستیم؟
مصرف آب در بخشهای مختلف، به ویژه کشاورزی، با منابع موجود همخوانی نداشته و به هدر دادن آب منجر شده است. خشکسالیهای متمادی و تغییرات اقلیمی، منابع آب را کاهش داده و تخصیص مناسب را با چالش مواجه کرده است همچنین افزایش جمعیت و تقاضای رو به افزایش برای تولیدات غذایی، فشار بیشتری را بر منابع آب وارد کرده است .
نبود یک مدیریت صحیح در تخصیص، توزیع و مصرف آب، به هدر رفت و عدم تخصیص بهینه آن منجر شده است. با توجه به اهمیت تخصیص مناسب آب در بخشهای مختلف شرب، محیطزیست، کشاورزی و صنعت آیا این الزام احساس نمیشود که دستگاهها و سازمانها به سند آمایش سرزمین توجه کرده و برنامهریزیها از آن بهره بگیرند و در حرکت به سوی اهداف توسعه پایدار قدم بر دارند.
به راستی سهم هر بخش از منابع آبی موجود با توجه به توان سرزمین و شرایط محیطی حال حاضر چقدر است ؟ چه دستگاهی این سهم را تعیین میکند یا کرده است؟ وظیفه کدام ارگان است؟ آیا منابع طبیعی، جهاد کشاورزی و سازمان محیطزیست نباید در این قضیه پررنگتر عمل کنند؟ و اگر هم این سهم مشخص شده آیا نظارتی در اجرای صحیح در این بخش وجود دارد؟
چرا سازمان حفاظت محیطزیست که یکی از مهمترین وظایف آن حفاظت از منابع زیستی موجود است فقط نقش نظارتی و از قدرت لازم برای اجرایی کردن مصوبات خود برخوردار نیست؟ شورای عالی آب تا چه اندازه ماموریت خود را که پایش سیاستهای آب کشور و هماهنگسازی آنهاست به درستی انجام داده است؟ آیا لزوم بازبینی در این شورا و وظایف و ساختار آن احساس نمیشود. به راستی مسئله کجاست؟
میتوان اینگونه گفت؛ در برون رفت از چالشهای کنونی علاوه بر توجه به مفاهیم حکمرانی صحیح آب در تمامی سطوح و مقیاسها و در نظر گرفتن همه ذینفعان، دیدگاهها و مقاصد و مسوولیتها که زمینه ساز مدیریت یکپارچه منابع آب است، تعادل بخشی پایدار بین مصارف آب و توان سرزمین در مقیاس حوضههای آبریز بسیار حائز اهمیت است.
منابع آبی حق همه موجودات است چه انسان و چه هر موجود جنبنده دیگری پس بیاییم اگر بقا خود و همنوعان خود را میخواهیم به دیگر اجزای محیط زیست نیز توجه داشته باشیم.