شهریور انزلی، امسال با شعلههای سوزان در هم آمیخت. آتشی که زبانه کشید و دودی که از دل سوختهی نیزارهای تالاب انزلی راهی آسمان شد از حکایتی اندوهبار نشان دارد. حکایت تنهایی تالاب و دوستدارانش که سالهاست به گوش فریادرسی نرسیده است. تالاب انزلی در معرکهی آسیب و غارت تنهاست؛ تنهاتر از پرندگانی که وقتی آتش نیزارها را درنوردید، بیخانمان شدند.
آتش افروزی درنیزارهای تالاب انزلی از سوی زمینخواران به طمع تصاحب زمین از سالیان گذشته تا به امروز بارها رخ داده است. اما این بار داغ سوختن اراضی تالابی حوالی روستای شانگهای پرده در سومین روز از شهریورهنوز تازه بود که عصر روز هشتم شهریور آتش به جان نیستان افتاد و نوبت به نیزارهای حوالی چراغپشتان رسید تا پیش برود و بدین ترتیب ۱۲ هکتار از جان عزیز زیستبومی ارزشمند سوزانده شود.
این چنین بود که دود به خیابانها، کوچه پسکوچهها و خانهها رسید واهالی انزلی بار دیگر بر سرنوشت دردناک تالاب رنجور گریستند و به روایت این درد جانکاه در شبکههای اجتماعی نشستند. آنها تصاویر این آتشسوزی را به اشتراک گذاشتند و از مظلومیت و دردمندی تالابشان حرف زدند و نوشتند. آتش زبانه میکشید و اخبار این آتشسوزی مهیب به سرعت در رسانهها انتشار یافت و نگاهها متوجه تالاب انزلی شد. سرانجام پس از ۳ روز آتش مهار شد و تلاش محیطبانها، آتشنشانان، نیروهای شهرداری،هلال احمر ،راهداری، جنگلبانی و بهرهمند شدن از بالگرد و هواپیمای آتشنشان به نتیجه رسید. در این بین عمدی بودن حریق محرز شد و متهمانی هم شناسایی و دستگیر شدند.
و اما حالا لابه لای خاکستر این تنِ سوخته حرفهامان باقی مانده است. راستی چه بر ما و بر این دیار گذشته که زمینخواران به این نتیجه رسیدهاند، با آتش زدن نیزارها میتوانند بر مایملک خویش بیافزایند؟ چگونه اراضی تالابی میتوانند به مالکیت اشخاص درآیند؟ عاقبت خاطیانی که پیش از این دستگیر شدهاند به کجا انجامیده؟ چرا مایهی عبرت برای باقی سوداگران نشده است؟ چگونه میشود که متجاوزان پیش چشمهامان به حریم تالاب تبدار چنگ میاندازند؟ چه بستر و امکاناتی برای حفاظت از تالاب مهیا شده است؟ ماحصل همهی مطالعات و پایشها چه بودهاست و بالاخره چه وقت نوبت به نجات تالاب میرسد؟
تالاب متولی واحد ندارد، شاید برای همین است که اهالی انزلی به پاسخ سوالهاشان نرسیدهاند و هر بار که چشمهاشان به حال نزارش میافتد، سر تاسف تکان میدهند، آه میکشند و با بغض از حال نزارش حرف میزنند ویا درشبکههای اجتماعی از وخامت حالش مینویسند. مردم سالهاست نگاهشان به متولیان متعدد تالاب است و البته از یاد نباید برد که همین تعدد متولیان میتواند موجب همافزایی و قدرت عمل بیشتر شود اما آنچه از این تعدد تا کنون شاهد بودهایم، یادآورِ آوازیست که در کودکیهامان سرخوشانه سرمیدادیم و در بزرگیهامان دیدیم که چقدرمصداق دارد. متاسفانه خلاصهی همهی پاسخهایی که در توضیح آسیبها و اهمالها شنیده میشود، همان نقلِ تقصیر دست و آستین است.
اصلا از همین روست که تالاب سالهاست قرار است احیا شود اما هنوز به نتیجه نرسیده است. بسیاری دور تا دور میزهای عریض و طویلِ جلساتی که به نامش برگزارمیشود، می نشینند و سخن میگویند اما حال و روز این گنجینهی کم نظیر در همهی این سالها نه تنها رو به بهبود نرفت که از همیشه وخیمتر شده است. تردیدی وجود ندارد که نجات تالاب انزلی تنها با عزم جدی و همگانی ملی میسر میشود وتاثیر مطالبهی جدی مسوولان و مردم انزلی در این مسیر انکارناپذیر است. سمنها، کنشگران، دوستداران محیط زیست و اهالی رسانهی این شهر در سالهای اخیر تلاش کردهاند در راستای احیای تالاب بیش از همیشه پیگیر و مطالبهگر باشند. توقف پروژهی بایوجمی در تالاب انزلی و همرسانی اخبار و تصاویر حریق اخیر تالاب، نمونههایی ارزشمند از این کوشش است. کوششی که امید میرود روزی به نجات تالاب انزلی بیانجامد. اهالی انزلی این روزها بیش ازهمیشه خواهانِ التیام دردهای تالاب هستند، آنها میدانند که امروز اگر چارهای اندیشیده نشود، فردا دیر است، بسیار دیر؛ کاش متولیان تالاب هم بدانند.