سمانه نگاه (دکتری هواشناسی)/نیما فرید مجتهدی (دکتری آب و هواشناسی)
حتی خوشبینانهترین سناریوهای پیشبینی آینده شرایط آبوهوایی، نه تنها چشماندازِ رو به بهبودی برای آینده آبوهوایی کره زمین متصور نیست؛ بلکه شرایطی چالشبرانگیزتر از امروز را برای آبوهوای دهههای آینده درمقیاس جهانی برآورد میکنند.
اگرچه بررسیهای تاریخی آنچه بر سرنوشت آبوهوایی کره زمین گذشته است؛ نشان از آن دارد که در ادوار مختلف تاریخی، آبوهوایِ کره زمین با نقاط شکست مواجه شده که روند تغییرات را معکوس کرده؛ اما بنظر میرسد تاخت و تاز گرمایش جهانی و اثرگذاری تخریبی آن روی شرایط تغییر آبوهوا، همچنان روند رو به جلو و شیب صعودی را رقم میزند.
این مسأله متاسفانه چالش جهانی است نه فقط منطقهای و کشوری. اخباری که روزانه از مناطق مختلف دنیا، در حوزه آبوهوایی و زیستمحیطی به گوش میرسد حکایت از گریبانگیر شدن همه جوامع با تغییرات آبوهوایی دارد؛ حتی جوامع پیشرفته و جهانِ اول.
امروزه دیگر نیازی نیست تا برای اثبات علمی وقوع تغییر آبوهوا، انرژی زیادی را برای متقاعدکردن مدیران دولتی و غیردولتی و حتی افراد عادی جامعه صرف کنیم؛ چرا که اثرات آن در بخش بخشِ زندگی روزمره ما به عارضه نشسته است. عوارضی که همراه با کمتوجهیهای مدیریتی، در انواع ناترازیها خود را نشان داده و امروزه ادامه حیات مردم این سامان را نشانه گرفته است.
تغییرات آبوهوایی منجر به اثرات عمیقی شده و این اثرات عوارض جبران ناپذیری بر حیات گذاشته است.اما آنچه مسلم است مناطق جغرافیایی مانند فلات ایران، با میانگین بارشی حدود یک سوم میانگین بارش جهانی و ناهنجاریهای دمایی انفجاری و رو به افزایش، تابآوری کمتر و آسیبپذیری بیشتری در برابرعوارض تغییر آبوهوا دارد و نیاز به سازگاری و تصمیمسازی بهنگام فراتر از روند عادی جهانی را میطلبد.
گیلان، پربارشترین استان کشور با میانگین بارش سالانه پهنهای حدود ۱۰۰۰ میلیمتر که حدود چهار برابر میانگین بارش سالانه کشور ایران است و حتی بارشی بیش از میانگین بارش جهانی را در سال تجربه میکند؛ به سبب همجواری با دو مولفه آبوهوایی تعیینکننده به نام دریای کاسپین (بزرگترین دریاچه جهان) و رشته کوههای مرتع البرز و همچنین موقعیت جغرافیایی مناسب که در مسیر عبور تعداد متعددی سامانه بارشی در طی سال است؛ از موهبت آبوهوای معتدل و بارشهای مناسب برخوردار است.
بنابراین با طبیعت و زیست بومی متفاوت از فلات ایران، نگینی سبز در پهنه جغرافیایی ایران است. اما همین استان سرسبز هم متاسفانه با عوارض ناخواسته آبوهوایی دست به گریبان است و روز به روز بر تعداد و شدت مخاطرههای آبوهوایی آن افزوده میشود.
تغییر آبوهوا ابرچالشی با اثرات ثانویه
اگر ملاک و معیار اولیه ما بارش سالانه استان باشد شاید تغییرات محسوسی در میزان بارش سالانه طی دهه اخیر در مقایسه با شرایط میانگین بلندمدت مشاهده نشود. اما آنچه مسلم است توزیع بارش چه بهصورت ماهانه و چه بهصورت فصلی دستخوش تغییرات عمیقی شده است.
بارشها از شرایط یکنواخت و مداوم به فازهای کوتاهمدت و شدید، تغییر ماهیت دادهاند. در واقع عمر سامانههای بارشی کوتاهتر و شدت آنها بیشتر شده است. روزها و ساعات بارشی کاهش یافته و شدت رگبارها افزایش یافته است. بنابراین در بسیاری موارد، میتوانند بهجای اثرات ترمیمی، اثرات تخریبی به دنبال داشته باشند.
علاوه برتغییر الگوی بارشها، از نظر زمانی نیز بارشها دچار آشفتگی شدهاند. طی دهههای اخیر، برخی از ماههای پربارش، برای هفتهها شرایط خشکی را تجربه میکنند و در عوض در دلِ ماههای کم بارش، سامانههای انفجاری منجر به بارشهای قابل توجه میشوند. نمونه عینی آن سیل بهمن ۱۴۰۳ در شهر رشت است.
بهعبارتدیگر نقش بارشهای بهنگام در حال کمرنگ شدن است و روند فعالیت سامانههای ناهنجار رو به افزایش است. به تبع آن فراوانی، شدت، مساحت درگیر و خسارات سیلهای گیلان همچنان رو به فزونی خواهد گذاشت. وقتی از بارشهای شدیدتر صحبت میشود، آن هم در استانی با جغرافیای استان گیلان، یعنی مساحتی کوهستانی با درجه شیب بالا، یکی دیگر از تبعات این وضعیت، افزایش رخداد پدیدههای حرکات تودهای یا دامنهای همچون، لغزش، ریزش، جریان مواد ، ورذانه گلی و… خواهد بود و مگر نه اینکه، این روزها، خبرهای این رویداد بیشتر شده است.
شرایط دمایی استان هم با قبولِ نوسانات کوتاهمدت و موردی، بهطورکلی روند افزایشی و ناهنجار منجر به گرمایش بیش از دهههای قبل را نشان میدهد. این افزایش هم در دماهای کمینه، هم دماهای بیشینه و هم میانگین روزانه و ماهانه کاملاً مشهود است. علاوه براین مشابه شرایط بارشی، شرایط دمایی ماهانه و فصلی استان هم دچار آشفتگی و بینظمی شده است.
بهعنوان مثال زمستانها (بهویژه اسفندماه) روند گرم شدن و کم بارشی را تجربه میکنند و در واقع مهمترین شاخصه آبوهوایی زمستانه استان گیلان در دو دهه اخیر، افزایش ملموس میانگین دما، کاهش شدت و فراوانی یخبندانها و کاهش روزهای برفی است. همچنین در بسیاری از سالهای اخیر، فصل بهار و پاییز که نماد اعتدال آبوهوایی است، درگیر شرایط ناهنجار شدهاند.
طی دهههای اخیر، عمدتاً ماههای اولیه بهار با سرمای دیر هنگام مواجه میشوند و ماههای آغازین فصل پاییز نیز با تداوم هوای گرم در طی روز و ادامه گرمای هوا مواجه است. بهنظر میرسد زمانِ تغییر فصل، دچار جابهجایی و نوسان شده که این شرایط در صورت مداومت، میتواند در درازمدت منجر به آسیبهای جبرانناپذیری به اکوسیستم منطقه که تابآوری زیادی در برابر نوسانات دمایی ندارد؛ شود.
در نهایت تابستانهای داغ و داغتر و رکوردشکنیهای پیدرپی !! و طبیعتاً مستعد شدن شرایط خشکی و آتش سوزیهای فراوانتر. چه از لحاظ فراوانی، چه با شدت بیشتر. باری بر دوش توانِ تحت فشار امدادگران. بنابراین با بهم خوردن نظم آبوهوایی و تغییر در شرایط اعتدالی منطقه، باید منتظر مواجه شدن با شرایط متفاوتی از رخداد مخاطرههای آبوهوایی و اثرات ثانویه آنها در همه ابعاد زندگی باشیم.
در گام اول پدیدههای جوی بهسمتِ شرایط فرین پیش میروند. بهعبارت دیگر بهعنوانِ نمونه، بارشها در بازههای کوتاهتر ولی با شدت بیشتر و اثرات تخریبی مضاعفتر خواهد رفت. وقوع بارشهای موثرو قابل کنترل برای ذخیرهسازی و مصارف متعدد، کمرنگتر شده و دورههای کم بارشی و خشکیها تداوم بیشتری مییابند.
موجهای گرما به تعداد بیشتر و تداوم طولانیتر در پیش خواهد بود که بهطور بالقوه تهدید برای حیات موجودات زنده و حتی زمینهساز خشکی پوشش گیاهی منطقه به ویژه میراث هیرکانی و آتشسوزی و تخریب مراتع و جنگلهاست. همچنین افزایش فراوانی و شدت وقوع توفانها، افزایش رخداد و شدت بارشهای همرفتی و مخرب تابستانه بهصورت سیلابهای ناگهانی بهویژه در شیبهای کوهستانی را خواهیم داشت.
باتوجه به روند گرمایش جهانی و خشک شدنِ بیشترِ پهنههای آبی، افزایش چشمههای تولید گردوخاک در مناطق اطراف، طی دهه اخیرمنجربه افزایش روزهای همراه با گسیل گردوخاک و کاهش کیفیت هوای تنفسی میشود. نمونه عینی آن همین بهار ۱۴۰۴ بوده است که در برخی از ایستگاههای گیلان تا ۱۹ روز گردوخاک و تیرگی جو ثبت شده است.
روند دمایی و بارشی فعلی در حوزه آبریز دریای کاسپین شامل همه کشورهای همجوار، منجر کاهشِ بیشترِ سطح تراز آب دریا و تشدید عقبنشینی آب دریای کاسپین در سواحل شمالی ایران میشود. این عقبنشینی نه تنها موجب خشکی تالابهای ساحلی استان میشود بلکه در صورت تداوم پهنههای مستعد گسیل گردوخاک را برای گیلان یا حداقل سکونتگاههای ساحلی فراهم میآورد.
مهمتر از همه موارد فوق، آسیبپذیری زیاد و تاب آوری کمِ مناطق کوهستانی، از شرایط پیشِ رویِ آبوهوایی در منطقه است که میتواند منجر به اثرات مخربِ عمیق برای حیات در پاییندست شود. با تداوم یا تشدید شرایط کنونی، حجم بارش برف در کوهستانها رو به کاهش چشمگیرتر خواهد گذاشت.
بارشها عمدتاً از فاز جامد (برف) به فاز مایع (باران) مبدل میشود و این یعنی فاجعه! چرا که باید برف در کوهستان باشد تا بهعنوان برجهای آب شیرین، ذخیرکننده آب و تأمینکننده آب در فصول گرم سال برای پاییندست باشند. سالهای آتی کشاورزی استان بهعنوان یکی از مهمترین کاربران حوزه آبوهوا، بیشترین آسیب را از عوارض این تغییرات تجربه خواهد کرد.
بهویژه در خصوص محصول استراتژیک برنج که وابستگی زیادی به تامین آب طی ماههای بهار تا اوایل تابستان دارد و حدود ۷۰ درصد شالیزارهای استان وابسته به میزان آبی هستند که از پنج استان دیگردر فلات ایران تأمین میشود؛ استانهایی که خودشان در تأمین آب شرب و کشاورزی برای خودشان، دچار مضیقه و چالش هستند.
چیزی که بر شرایط آبوهوایی امروز و فردای ما سایه انداخته، ناهنجاری است و این ناهنجاری اثر خود را به شکل مستقیم در شرایط زندگی ما با تهدید امنیت غذایی خواهد گذاشت و اینجا است که مشکل، تبدیل به بحران میشود. نمونه عینی آن وضعیت بحران آب در کشور است.
اثرات و تبعات ثانویه این روند، آینده مبهمی را برای شرایط آبوهوایی حتی درپربارشترین و معتدلترین استان کشور به دنبال دارد. جدای از افزایش فراوانی و شدت مخاطرههای جوی، بحرانهای اجتماعی از دستاوردهای ناخوشی است که بهصورتِ خاموش در حال گسترش است.
چرا که انسانها با روند گرمایش جهانی و برای در امان ماندن از عواقب آن، ناگزیر به مهاجرت به عرضهای جغرافیایی بالاتر و ارتفاعات بالادست هستند و گیلان که خود درگیر ناملایمات آبوهوایی، ناکافی بودن زیرساختها و کمبود امکانات است؛ همچنان مقصد بسیاری از این مهاجرت هاست. بنابراین، برای ادامه زیستن با کمترین چالشها، حتی ادامه زیستن در گیلان، نیاز به اندیشیدن و عمل کردن است.
نیاز به تغییر تعاریف، تغییر نرمالهای آبوهوایی، پذیرفتن تغییر آبوهوا و عوارض ناشی از آن؛ یعنی تبدیل شرایط گذار به شرایط واقعی است. دیگر نمیتوانیم با استناد به شرایط گذشته زندگی کنیم و تصمیم بگیریم. تغییر رویکردهای فردی، اجتماعی و مدیریتی، در شرایط ناهنجار فعلی و آینده، اجتناب ناپذیر و ضروری است.