امکانات کم، شهروندان مسئولیت ناپذیر
گفت و گو با رییس پیشین سازمان راهداری، درباره علل چالش برانگیز شدن سرما در گیلان
برف گیلان اتفاق پرحاشیهی هفته گذشته بود. رویدادی که منجر به کشته شدن تعدادی از شهروندان، قطع چهار روزهی برق این استان و حتی نگرانی برای قطع گاز آن شد. از آن سمت جاده های برفگیر و صف طولانی مسافران در راه مانده بارها خبرساز شد. در این میان سازمان راهداری به کندی توانست دسترسی به جاده ها را باز کند. سازمانی که سالهاست گرفتار بودجهی کم و ماشین آلات فرسوده و تجهیزات ناکافی است.
«داوود کشاورزیان»، رییس سابق سازمان راهداری اما معتقد است که برف گیلان نه به دلیل تجهیزات فرسوده و ناکافی سازمان خبرساز که به دلیل فرهنگ نادرست رانندگی مسافران چالش ساز شد. او به ما میگوید که منکر تجهیزات فرسوده و کم این سازمان نیست، اما راهداری برای کنترل چالش برف گیلان خودروهای امدادی تمام ادارات راهداری استان های همجوار گیلان را وارد صحنه کرد و عامل خودروهای فرسوده و ناکافی شاید یکی از عوامل درجه چندم این ماجرا بود. او هم مانند سایر همکاران خود در سازمان راهداری میگوید که با وجود توصیههای مکرر بالاتر از ۹۰ درصد رانندگان بدون زنجیر چرخ وارد جادهها شدند و حتی برخی با باک خالی بنزین آمده بودند و با اتمام سوخت، خودرو خود را وسط جاده رها کرده و به دنبال سوخت رفتند و این مساله موجب شد که خودروهای پشت سر آنها ساعتها در ترافیک و سرما معطل بمانند.
در ادامه مشروح گفت و گوی ما را با داوود کشاورزیان رییس سابق سازمان راهداری را میخوانید:
جناب کشاورزیان ماجرای برف گیلان چگونه پیش آمد؟ چرا راهداری نتوانست به موقع جادهها را پاکسازی کند؟
ماجرای برف گیلان هیچ ارتباطی با کوتاهی سازمان راهداری ندارد و نمیتوان در این اتفاق راهداری را مقصر دانست. من از سازمان راهداری بازنشسته شدهام و هیچ دلیلی برای دفاع از عملکرد این سازمان ندارم، اما از جایگاه کسی که سالها مدیر راهداری بودهام و در چنین موقعیت هایی قرار گرفتهام با قطعیت میگویم که سازمان راهداری در ماجرای برف گیلان قصوری ندارد.
سازمان راهداری با مشکلاتی همچون ماشین آلات فرسوده و تجهیزات بسیار کم دست و پنجه نرم میکند. این چالش تا چه اندازه در عملیات پاکسازی جادههای گیلان مشکل ایجاد کرد؟
من منکر ماشین آلات فرسوده و ناکافی سازمان راهداری نیستم. سازمان راهداری سالهاست با این مشکل و بودجه بسیار کم مواجه است. اما این مساله در ماجرای برف گیلان در درجهی چندم اهمیت بود. ضمن اینکه سازمان راهداری به ماشین آلات و تجهیزات راهداری گیلان اکتفا نکرد و دستگاه ها و تجهیزات ۱۰ تا ۱۲ استان همجوار گیلان را به امداد طلبید و مورد استفاده قرار داد. بنابراین نمیتوان گفت که این عامل نقش پررنگی داشته است.
پس چه علتی باعث شد که بارش برف در یک استان، کشته به جا بگذارد؟
واقعیت این است که بارش برف بسیار زیاد و دور از انتظار بود. طی دو ساعت ارتفاع برف در این استان به یک متر رسید و بسیاری از خودروها را مدفون کرد. بنابراین شدت عجیب بارش برف مهمترین عاملی بود که مهار آن را دشوار میکرد. از سوی دیگر همانطور که مدیران سازمان راهداری اعلام کردند بالای ۸۰ تا ۹۰ درصد مردم هیچگونه توجهی به توصیههای سازمان هواشناسی و راهداری و رسانهها نکردند و نه تنها جمعیت زیادی در جادهها حاضر شد که حتی یک زنجیرچرخ ساده به همراه نداشتند. این جمعیت زمانی در جاده با برف و لغزندگی جاده مواجه شد که حرکت خودرو را کند کرد و در مسیرهایی حرکت خودروها متوقف شد و ترافیک سنگینی به وجود آمد. گذشت زمان باعث شد که بین خودروها برف به زمین بنشیند و وضعیت را دشوارتر کند. طبیعی است که در این شرایط خودرو سوخت خود را مصرف میکند و با کمبود بنزین و سرما مواجه میشود و وضعیت نابهنجاری پدید میآید.
بنابراین شما معتقدید که بیتوجهی مردم به نکات ایمنی بزرگترین علت بروز این ماجرا بوده است؟
در وهله اول شدت ریزش برف عامل این اتفاق است. آزادراه هم مانند بزرگراه و خیابانهای شهری ممکن است بسته شود. در روزهای بارانی و برفی بارها دیده شده است که اتوبانها و خیابانها با ترافیک عظیمی مواجه هستند اما این امر رسانه ای نمیشود در حالی که بسته شدن آزادراه و جاده بسرعت رسانه ای میشود. بنابراین در وهله اول باید گفت که شدت ریزش برف سنگین بوده است و آزادراه را بسته است و این اتفاق را باید با این زاویه دید نگریست. در وهله دوم نقش مردم در بسته شدن آزادراه باید مورد توجه قرار گیرد. کافی است یک کامیون به دلیل نبستن زنجیر چرخ سر بخورد و به صورت عرضی راه را ببندد. چه ترافیکی پشت سر آن ایجاد میشود یا خودروهای سواری به دلیل نبستن زنجیر چرخ با احتیاط حرکت کنند و روال عبور و مرور را کند و حتی متوقف کنند.
در جریان برف گیلان خودروهایی بودند که بنزین تمام کرده و راننده مدت طولانی خودرو را رها کرده و رفته بود و تمام خودروهای پشت سر او معطل ماندند. چرا باید در چنین شرایطی که بارها نسبت به بروز آن هشدار داده شده است، شهروندی نه تنها زنجیر چرخ نبندد، بلکه با باک خالی بنزین راهی جاده شود و باعث کند شدن حرکت خودروها و همچنین مشکلات عدیده دیگری را برای سایرین ایجاد کند؟ من منکر کمبود امکانات نیستم و شاید اگر این امکانات و تجهیزات پیشرفته بود با سرعت زیادتری میتوانستند جاده را باز کنند.
در صورتی که اگر خودروهای سواری و سنگین به توصیه های مکرر عمل میکردند و زنجیر چرخ میبستند ترافیک روان بود و خودروها پیش از شدت گرفتن برف میتوانستند جاده را ترک کنند و حتی به مقصد برسند اما این اتفاق رخ نداد و حتی باعث شد سازمان راهداری برای انتقال تجهیزات امدادی با مشکل مواجه شود.
تجهیزات امدادی در این شرایط چگونه وارد عمل شدند؟
با ترفندهایی تجهیزات امدادی به صحنه آمدند. مسیرهای فرعی را به کار گرفتند و یا اینکه به سمت آزادراه، مسیرهای دسترسی موقت ایجاد کردند، که البته به کار بردن این مسیرهای دسترسی هم به نوبه خودش زمان بر است و روال امدادرسانی را کند میکند.
فکر میکنید اگر این اتفاق در یک کشور پیشرفته رخ میداد به کشته دادن شهروندان منتهی میشد؟
امکان دارد این اتفاق رخ بدهد. موج سرما در سایر کشورها هم تلفات به بار آورده است اما نمیتوان منکر این نکته شد که فرهنگ رانندگی شهروندان هر کشوری در بروز مشکلات این چنینی بسیار تاثیرگذار است. در جریان برف گیلان خودروهایی بودند که بنزین تمام کرده و راننده مدت طولانی خودرو را رها کرده و رفته بود و تمام خودروهای پشت سر او معطل ماندند. چرا باید در چنین شرایطی که بارها نسبت به بروز آن هشدار داده شده است، شهروندی نه تنها زنجیر چرخ نبندد بلکه با باک خالی بنزین راهی جاده شود و باعث کند شدن حرکت خودروها و همچنین مشکلات عدیده دیگری را برای سایرین ایجاد کند؟ من منکر کمبود امکانات نیستم و شاید اگر این امکانات و تجهیزات پیشرفته بود با سرعت زیادتری میتوانستند جاده را باز کنند. اما نقش خود شهروندان در بروز چنین مسایلی تا چه اندازه است؟ آیا اصولا میتوان نقش شهروندی و مسئولیت های اجتماعی را نادیده گرفت و صرفا تمام اتفاقات را به دستگاه های متولی تسری داد؟