جنگل در حال تنفس؛ قاچاقچیان مشغول کارند
گزارشی از وضعیت جنگلهای گیلان دو سال بعد از اجرای طرح تنفس؛
میگویند جنگلهای شمال در حال نفس کشیدن است. نفسی بلند که قرار است سالها طول بکشد تا کمی خودش را احیا کند و جان بگیرد. اما در میزان تأثیرگذاری این نسخه استراحت استعلاجی که برای جنگل پیچیده شده چون و چراهایی وجود دارد.
جنگلهای هیرکانی شمال کشور جزء منحصربه فردترین جنگلهای جهان شناخته میشوند چراکه بازمانده از عصر یخبندان هستند و به همین دلیل فسیل زنده هم نامیده میشوند و به تازگی هم به عنوان میراث طبیعی جهان به ثبت یونسکو رسیدند.
این توصیفات شامل حال تقریبا یک سوم مساحت گیلان یعنی ۵۶۴ هزار و ۷۱۲ هکتار میشود که گونههای پهنبرگ انجیلی(آسوندار)، راش، مَمرَز، شمشاد، لیلکی، سرخدار، توسکا، افرا و … را در خود جایداده است. طبیعت مازندران، گلستان، سمنان و ارسباران نیز بخشی از این جنگلهای بازمانده از عصر یخبندان را در خود جایداده است.
برای حفاظت از این جنگلها تاکنون ۳۳ تَن در گیلان جانشان را فدا کردهاند که معروفترینشان ناصر پیروی بود که به فجیعترین شکل ممکن به دست یک باند قاچاق چوب به شهادت رسید.
موافقان و مخالفان تنفس جنگل
ایده «تنفس جنگل»های شمال از سال ۹۴ در بسیاری از محافل محیطزیستی و حامیان جنگل مطرح شد. بعد از مخالفتها و موافقتها در سال ۹۶ مجلس شورای اسلامی، دولت را مکلف به اجرای طرح تنفس یعنی توقف بهرهبرداری از جنگلهای شمال کرد. این طرح در همان ابتدا مخالف و موافقانی پیدا کرد.
مخالفان میگویند دریکی از بندهای این قانون عنوانشده که همه طرحهای جنگلداری باید تا پایان سال سوم اجرای طرح بهتدریج متوقف شود. اما وزیر کشاورزی با توقف تمام برنامهها عملاً جنگل را با بیبرنامگی مواجه کرده است.
در مقابل موافقان میگویند این فقط یک تفسیر از قانون است و تفسیر درستی هم نیست. «محسن یوسف پور» مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان گیلان یکی از موافقان طرح به مرور میگوید: جنگلهای شمال ۵۰ سال مورد بهرهبرداری قرارگرفته است. طرح تنفس یعنی فرصت دادن به رویش جنگل و همچنین مروری بر عملکرد ۵ دهه گذشته خودمان.
مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان گیلان توضیح داد: براساس قانون، برداشت چوب از جنگل باید متوقف میشد و فقط اجازه قطع به درختان پرورشی و یا درختانی که ازنظر بهداشتی مشکلدارند، داده شده است. به باور او جنگل باید نقش حفظ اقلیم را انجام دهد نه اینکه فقط بهعنوان تأمینکننده چوب به آن نگاه شود.
وقتی از خلأ برنامه در طرح تنفس میپرسیم یوسف پور آن را تفسیر اشتباه قانون میداند و البته تأکید دارد که طرح جایگزین مدیریت پایدار در حال طراحی است و در سال ۹۹ به مرحله اجرا میرسد. و حرف مخالفان دقیقاً در همین نکته است که چرا قبل از این برنامه اجرایی جدید برنامههای قبلی متوقف شد.
موافقان، مخالف میشوند
«نسیم طواف زاده» یکی از فعالان محیطزیست گیلان است. او هم به مرور میگوید: ابتدا موافق طرح تنفس جنگل بوده و دلیل آن را هم وضعیت بحرانی جنگلهای شمال میداند. اما حالا نمیتواند از اجرای این طرح دفاع کند. ماجرایی که ریشه در تصمیم وزیر جهاد کشاورزی دارد: قرار بود این طرح پلکانی اجرا شود. اما حجتی وزیر وقت جهاد کشاورزی بهسرعت این طرح را اجرایی کرد. حجتی از رهبری بهعنوان رئیس سازمان انفال دستور تسریع در اجرای این طرح را میگیرند. زمانی که هنوز آییننامه اجرایی بیرون نیامده بود.
حجتی تصمیم داشت تا هر چه زودتر جنگل را به استراحت بفرستد، اما به نظر میرسد با این تصمیم قانون هم به استراحت اجباری فرستاده شد.
طواف زاده از نبود برنامههای حفاظت و رها شدن جنگل بعد از طرح تنفس صحبت میکند. «شرکتهای مجری طرحهای جنگلداری قرار بود تبدیل به شرکتهای حفاظتی شوند و برایشان بودجه هم پیشبینی شد اما اصلاً مبلغی پرداخت نشد. با مشکلات مالی کارکنان شرکتهای مجری کم شد. درنتیجه نظارتی در منطقه وجود نداشت. اتفاقی که افتاد این بود که چشم بر قاچاق بسته میشد و در بدترین حالت خودشان با آنها همراه میشدند».
قاچاقچیان مشغول کارند
طرح تنفس میخواست جنگل نفسی تازه کند اما مردم محلی میگویند استراحتی در کار نیست و قاچاقچیان کار خودشان را میکنند.
گیلان با مصرفکنندههای بزرگ چوب مانند چوکا، چوب اسالم، صنایع سلولزی شرکت صنعتی و بازار مبل قم روبروست. فعالان محیطزیست ازجمله طواف زاده میپرسند چرا بعد از اجرای طرح تنفس هیچیک از کارخانههای بزرگ بعد از اجرای قانون جدید شاکی نیستند؟
این دقیقاً همان سؤالی است که «عبدالغفار شجاع» هم مطرح میکند. شجاع سابقه دو دوره نمایندگی مردم انزلی در مجلس و مدیرعامل و رئیس هیات مدیره شرکت نکا چوب ساری و چوکای گیلان را در کارنامه خود دارد.
او هم به مرور میگوید: در طول ۶۰ سال گذشته صنایع وابسته به چوب مانند سلولزی، نئوپان و MDF در استانهای حاشیه جنگل به وجود آمده است و ۲۰۰ هزار نفر در صنایع وابسته به جنگل در استانها مشغول به کار هستند آیا در دو سال گذشته شکایت یا گلایهای از طرف این صنایع شنیده شده است؟
جواب هر دو خیر است. آنها جواب اصلی این سؤال را رونق گرفتن قاچاق چوب میدانند. این شرکتها برای زنده ماندن از قاچاقچیان، چوب میخرند. البته اداره منابع طبیعی منتقدان را به طرحهای کاشت صنوبر خود ارجاع میدهد. درحالیکه کارشناسان میگویند، صنوبرهای دست کاشت جوابگوی بازار نیست.
طرح تنفس جنگل و جان گرفتن قاچاق چوب
«سعید شفقتی» رئیس هیات مدیره موسسه محیطزیستی و منابع طبیعی شقایقهای وحشی هیرکانی هم دراینارتباط به مرور توضیح میدهد: اگر اوایل صبح به شهرک صنعتی رشت بروید میتوانید صف بلند کامیون و کمپرسیها را ببینید. آنها میگویند؛ ما خریدار چوبهای دست کاشت و باغات هستیم. اما شک نکنید در بار کامیونها چوب جنگلی هم وجود دارد.
بهزعم این فعال محیطزیست طرح تنفس جنگل انگیزه دوبارهای برای قاچاق خُرد و کلان چوب شده و گونههای ارزشمند جنگل هیرکانی هم لابهلای چوبهای جنگلی قطع میشود.
وقتی سری هم به پرتال اداره منابع طبیعی گیلان میزنیم بهطور میانگین یک روز در میان خبرهای توقیف قاچاق چوب در شهرستانهای مختلف گیلان در آن منتشر میشود .
اما مدیرکل منابع طبیعی گیلان در این ارتباط به مرور میگوید: بر اساس آمار، حجم و میزان قاچاق افزایش نیافته است. او روند فعلی را طبیعی میداند و میگوید؛ وقتی قانون سختگیرانه عمل میکند مسیر بسته میشود، قیمت آن کالا افزایش مییابد و طرفدار پیدا میکند و تمایل به قاچاق بیشتر میشود.
یوسف پور درعینحالی که میگوید قاچاق چوب ریشهکن شده است تأکید میکند: ما با شرکتهای حفاظتی جلوی افزایش قاچاق چوب را گرفتهایم.
در جغرافیای گیلان، تالش، رودبار، شفت دارای بیشترین رقم پرونده قاچاق چوب و شهرستانهای رضوانشهر و سیاهکل هم در رده دوم قرار دارند. استانهای مازندران، گلستان و سمنان خروج چوب (حتی قانونی) را از استانهایشان ممنوع کردهاند و هر ماشینی که متوقف شود با جریمه سنگین روبرو میشود. اما هنوز گیلان چنین قانونی را به خود ندیده است.
همچنان درگیریها بر سر حفاظت و قطع درختان در جنگل ادامه دارد. گاهی اخبارش درز پیدا میکنند. مانند آذر ۹۷ که یک نفر از نیروهای حفاظتی و دو نفر از نیروهای مردمی و همیار طبیعت درگیری با قاچاقچیان مصدوم و مجروح شد.
چند دهه انتظار برای لحظههای رستن
زراعت چوب در حدی که بتواند بخشی از نیازهای چوبی کشور را تأمین کند در حال تبدیلشدن به رؤیا بود؛ سالها روند آنقدر کُند بود که گویا تمام درختان کاشته شده در سایه بودند و هرگز نور خورشید به آنها نمیرسید تا رشد کنند. اما از دهه ۹۰ بالاخره موضوع کمی جدیتر گرفته شد .
مدیرکل منابع طبیعی گیلان معتقد است، زراعت چوب مسیرش را پیداکرده و آن را اتفاق خوب بعد از ۹۶ میداند. « ۶۷۰ هکتار برای زراعت چوب در قالب قرارداد ۱۰ ساله واگذار کردیم و ۱۵۰۰ هکتار را نیز در برنامه داریم و شیوهنامه اجرای آنهم در حال تنظیم است.»
او آنقدری به این طرحها خوشبین است که میگوید از وابستگی به جنگل بیرون آمدهایم. اما در آنطرف هم افرادی مانند نکویی عضو هیات علمی گروه جنگل دانشگاه گیلان با شک و تردید به این موضوع نگاه میکنند؛ «منافع یکسری در تنفس بود. سر موضوع صنوبر قرارداد بستند در یک سال گذشته چقدر چوب گران شده است و به نفع واردکنندهها شد. چوب محصول استراتژیک نیست. دولت خیلی وارد نمیشود. زمانی فقط تنه بود اما الآن سرشاخه و کُنده را هم میخرند. و این کمبود چوب سبب شد تا فشار زیادی به زاگرس بیاید.»
کمبود امکانات و نیرو از بدو تأسیس تاکنون
اما قصه پر غصه این موضوع بدون شک و با تائید همه طرفهای مخالف و موافق خود سازمان جنگلداری و منابع طبیعی است. سازمانی که با یک نگاه کلی و محاسبه سرانگشتی میتوان فهمید امکانات و بودجهای اندک برایش در نظر گرفتهشده است، اما درعینحال بهترین عملکرد درزمینه نگهداری از سرمایه باارزش جنگل هم از این ارگان درخواست میشود. از سوی دیگر طبق نُرم جهانی برای هر هزار هکتار یک نیرو و برای هر ۱۰ هزار هکتار یک پاسگاه نیاز است. با توجه به گستردگی عرصههای طبیعی گیلان و طبق استاندارد جهانی به ۵ هزار نیروی انسانی در این زمینه نیاز است.
مدیران منابع طبیعی و یگان حفاظت همیشه از کمبود نیرو و بودجه میگویند اما هیچوقت تصمیم گیران مجلسی و دولتی به آمار و ارقام نیرو و بودجه در حد نرمهای جهانی حتی نزدیک هم نشدهاند. و این سازمان همچنان در برابر قاچاق، آتشسوزی چند گام عقب است و جنگلکاری و آبخیزداری را هم با سرعت پایینی پیش میبرد. مانند همان ماجرای پرسروصدای بودجه محیطزیست که گفته میشود به ازای هر ایرانی، کمتر از پنج هزار تومان است. اما در طرف دیگر ماجرا دهها نهاد فرهنگی قرار دارند که هرسال صفرهای مقابل اعتبارات ملیشان افزایش پیدا میکند بدون آنکه هرگز در برابر بودجههای کلان خود بهجایی پاسخگو باشند.
انتظار معجزه از نیروهایی که ۵ ماه یکبار حقوق میگیرند
یوسف پور مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان گیلان هم به مانند مدیران قبلی منابع طبیعی از کمبود میگوید: هرچند از افزایش نیروهای حفاظتی در سال ۹۷ راضی است اما میگوید بازهم نیازمند امکانات و نیرو هستیم.
این کمبودها و تبعات آن از زبان شجاع هم بیان میشود؛ «منابع طبیعی همیشه با کمبود مواجه بوده و امکانات کافی برای مقابله نداشته است. شما تصور کنید در شرایط بد اقتصادی نیرویی که ۵ ماه به ۵ ماه حقوق نمیگیرد باید واقعاً امامزاده باشد تا انتظار داشته باشیم خلافی از او سر نزد»
حرفی که پیش از آن بهنوعی توسط مدیران منابع طبیعی هم عنوانشده. «فقط عشق و تعهد بالای کاری میتواند کاری کند تا چشم جنگلبان برای لحظهای بسته نشود لحظهای بهاندازه رد شدن یک ماشین سنگین.» میشود گاهی هم سمج بود و بدقلق. اما هیچ جنگلبانی سرنوشت ناصر پیروی را فراموش نکرده است.
جنگلداری؛ علم یا فقط برداشت
«مهرداد نکویی» عضو هیات علمی گروه جنگل دانشگاه گیلان معتقد است تصمیم گیران این حوزه علم جنگلداری را نمیپذیرند. درحالی که آنها باید بپذیرند که جنگلداری یک علم است و برای مدیریت بهینه نمیتوانند آن را نادیده بگیرند.
او درباره اتهام همیشگی جنگلداری یعنی برداشت درخت، توضیح میدهد: از سال ۷۰ تا الآن سیستم برداشت در کشور تک گزینی بود و این غیراقتصادیترین شیوه برداشت است و درعینحال محیطزیستیترین شیوه برداشت است. و بنابراین کسی که بخواهد سرمایهگذاری اقتصادی کند وارد این بخش نمیشود. بر اساس دفترچه طرح و ناظر طرح در این شیوه ماکزیمم ۳ تا ۴ درخت برداشت میشود با نگاه به آینده درواقع در طرحهای جنگلداری چیزی بهعنوان برداشت سطح نداریم.
عضو هیات علمی گروه جنگل دانشگاه گیلان سعی میکند ذهن ما را از جنگلهای بالادست به سمت پایینتر بکشد. از واگذاریهایی که عموماً هم نیت خیرخواهانه دارند مثال میزند «نگاه کنیم که ساختمان جدید دانشگاه علوم پزشکی گیلان در کجا ساختهشده یا واگذاری برای ایجاد اشتغال مانند مرغداری و ماهی و ..عموماً جنگل را در پاییندست به خاطر تجاوز به عرصه از دست دادیم». او با اطمینان میگوید: جایی که طرح جنگلداری بوده عرصه را یک سانتیمتر مربع از دست ندادیم.
منتقدان علم جنگلداری اما میگویند این علم در ایران تاکنون به جنگل بهعنوان مزرعه چوب نگاه کرده و هیچوقت ارزش مالی جنگل برآورد نشده است.
طواف زاده فعال محیط زیستی میگوید: بخش خدمات عمومی غیر بازاری جنگل باید ارزشگذاری شود تا در هنگام تصمیمگیری در سبد توازن قرار بگیرد و این امر یکی از وظایف مدیریت علم جنگلداری است. در حال حاضر در کفه وزنه یا عدد نداریم به همین خاطر فقط وجه احساسات حامیان جنگل را میبینیم.اما به گفته این فعال محیط زیستی بعد از سیل اخیر تصمیم گرفته شد تا در صندوق ملی این سرمایه ارزشگذاری وارد شود.
آیا مجریهای طرح جنگلداری موفق بودند؟
قبل از طرح تنفس، جنگل سالها با کمک مجریهای طرح جنگلداری مدیریت میشد. هر بخش جنگل به بخشهایی تقسیم میشود که آن را پارسل مینامند و برای هر بخش طرحهای مدیریت تعریفشده است. در گیلان بدون شک معروفترین مجری طرح شرکت شفارود است که در حوزه غرب گیلان در حال کار است.
مسئولان شرکتهای مانند شفارود معتقدند که مدیریت بخشهایی که به ما سپردهشده است بسیار بهتر از سایر بخشهایی که دارای طرحهای بلندمدت نبوده است.
شجاع که سابقه حضور بهعنوان رئیس هیاتمدیره و مدیرعامل شرکت چوکا را دارد معتقد است: هر جا طرح جنگلداری بوده به نسبت بخشهای رهاشده مدیریت بهتری داشته است؛ چون برداشت با نگاه علمی انجامشده و در برابر هجوم بیرویه حفاظت انجامشده است.
نکویی عضو هیات علمی گروه جنگل دانشگاه گیلان ما را به ناو اسالم ارجاع میدهد «ناو یکی از بهترین جنگلهای پهنبرگ گیلان است. ناو مشکل حضور دام را نداشت و سه دوره بهرهبرداری را طی کرده است و حالا جنگل جوان ناهمسال است و سرحال است. و آن را مقایسه کنید با جاهایی مثل حویق و امامزاده ابراهیم و امامزاده هاشم که طرح جنگلداری نداشتند. اما حالا وضعیت خوبی ندارد چون کسی نظارت ندارد.
اما همه کارشناسان بهطور کامل آن را تائید نمیکنند و طواف زاده معتقد است فقط مقایسه نقشههای هوایی منطقه میتواند جواب درستی به ما بدهد.
طواف زاده مدیرعامل موسسه سبزکاران بالان میگوید: من در چند جلسه چکش زنی بودم (علامت زنی درختان آماده قطع) و همیشه اعداد به سمت پایین گرد میشود تا بتوانند درختان بیشتری قطع کنند.
او هم موافق است که جز خود شرکتهای مجری کسی اجازه برداشت از منطقه را نداشت، اما در بسیاری از طرحها در پوسته رویی کارهای خوبی انجامشده اما در دل طرح اتفاقات بدی در حال رخ دادن است. حتی شاهد پاکتراشی بودیم کارشناس منابع طبیعی وقتی اعتراض کرده گفتند بیماری و آفت بوده و مجبور بودیم و دلایلی از این دست.
اما بخش دیگر انتقاداتی که به این شرکتها وارد است میزان فعالیت آنها در بخش احیا است. هیچوقت آماری که تولید نهال بومیشان را نشان دهد منتشرنشده و پاسخ ندادهاند چطور هنوز کاج تولید میکنند در استانی که مصرفی برایش نیست.
آسیب حضور دام و گردشگران در جنگل
اما برای بهبود وضعیت جنگل پیشازاین طرحهای دیگری هم اجراشده است. اداره منابع طبیعی در دهه ۷۰ طرح خروج دام از جنگل را کلید زد تا جنگل نشینان وابسته به جنگل از آن خارج شوند. طرحی که به گفته بسیاری از کارشناسان شکست خورد.
اهالی دانشگاهی مانند نکویی عضو هیات علمی گروه جنگل دانشگاه گیلان معتقدند مشکل اصلی جنگلها دام است. از طرفی دامهای جنگلهای شمال تنها حدود ۵ درصد در تأمین پروتئین کشور نقش دارند.
او معتقد است تا دامها از جنگل خارج نشوند مشکل جنگل حل نمیشود؛ با چرای دام نهالهای جوان از بین میروند و دامداران برای تأمین خوراکشان درختان را سرزنی میکنند.
برخی بهجای برداشت چوب استفاده گردشگری را تبلیغ میکنند اما حتی جنگل از حضور گردشگران هم آسیبدیده است. شفقتی رئیس هیات مدیره موسسه محیطزیستی و منابع طبیعی شقایقهای وحشی هیرکانی دراینارتباط میگوید: جنگل نمیتواند خودش را احیا کند چون از ورود دام و انسان جلوگیری نمیشود. در سالهای اخیر تورهای گردشگری طبیعتگردی بهخصوص در تالش طرفدار زیادی پیداکرده است اما باید از ورود آنها به عرصه در حال احیا جلوگیری کرد. چون نتیجهای جز شکسته شدن نهالها و بر جای گذاشتن بقایای آتش ندارد.
نکویی عضو هیات علمی گروه جنگل دانشگاه گیلان هم از مشاهداتش از جنگل ناو میگوید. از مردمی که بهراحتی حصار سیمی را کنار زدهاند و تا عمق ۱۰۰ متری آتش روشن کردهاند و نهالهای جوان را لگدکوب کردهاند .
یک نسخه برای بیماریهای مختلف
طواف زاده میگوید در همه طرحهای مدیریت مانند طرح صیانت، خروج دام و تنفس متأسفانه یکجانبه به موضوع نگاه شده است. او معتقد است در بسیاری از طرحها مردمی که در دل جنگل با آن آمیختگی دارند دیده نشدهاند. «کسی که ۱۰۰ سال در جنگل زندگی میکند را باید بخشی از خود جنگل ببینیم. مشکل ما این است برای همه یک نسخه کلی میپیچیم. او به یک طرح موفق در نزدیک ساری اشاره میکند و میگوید:در این منطقه به دامداران برای خروج از جنگل اجبار نکردند. ولی بهجای دام محلی، دام دورگه هولشتاین در اختیارشان گذاشتند. بعد از مدتی چون این دامها سنگین میشدند کمتر به جنگل میرفتند. شبدر و یونجه کاشتند در لابهلای درختها و بعد بهرهبرداری شد. او به طرح این سؤال میپردازد؛چرا تصمیم گیران جوامع محلی را از جنگل و مراتع بالادست بیرون میکنند اما مجوز هتل ۵ ستاره میدهند؟طواف زاده این موضوع را باعث شکلگیری تضاد برای جوامع محلی میداند.
عقبنشینی یا قبول واقعیت
اما مهرماه با درخواست «علیمحمد شاعری» نماینده بهشهر و نکا از وزیر کشاورزی سبب شد تا او با خارج کردن درختان خشکیده و غیرقابل احیا در عرصههای جنگلی در چارچوب قانون موافقت کند. موافقان طرح تنفس این را عقبنشینی وزیر تعبیر کردند و اعتقاد دارند عدهای به بهانه جمعآوری درختان شکسته و افتاده به جنگل ورود میکنند و از این طریق، راه برای قطع درختان سالم نیز باز میشود.
حال سازمان برنامهوبودجه هم از بررسی وضعیت جنگلهای گیلان خبر میدهد و منابع طبیعی میگوید: در حال تکمیل طرح جایگزین هستیم و بهاینترتیب ظاهراً طرح تنفس تا پایان ۹۸ ادامه دارد.
آیا جنگل میتواند اجرای برنامه بهتری از طرح صیانت، خروج دام و تنفس را شاهد باشد؟