حسین استقامت؛ میل وسوسه انگیز نیکوکاری

دادوستد هِبه و حبه نبات پدران معنوی شهر به ازای احداث آسایشگاه سالمندان

0 480

شاید از خیل کسانی که هر روز از کنار آسایشگاه معلولین و سالمندان رشت عبور می‌کنند، تعداد اندکی بدانند، این ساختمان‌ها و جان‌پناه‌های امن، روی زمین هایی احداث شده که ماحصل اهدای سخاوتمندانه‌ی حسین استقامت است. مردی که بیش از نیم قرن از مرگش می‌گذرد، اما بذل و بخشش بزرگ او برای شروع احداث اولین سرای معلولین و سالمندان در ایران، در تاریخ این خطه از شمال کشور فراموش ناشدنی است.

حسین گیلانی، مشهور به حسین استقامت در سال ۱۲۷۸ خورشیدی در رشت متولد شد. پدرش حاج علی گیلانی از تجار و مالکین سرشناس و از اعضای اتاق تجارت شهر رشت و مادرش حاجیه رباب گیلانی از زنان نیکوکار زمانه خود بود. حسین استقامت از جوانان خوش فکر و روشنفکر پهلوی اول بود که با انجمن‌های فرهنگی و اجتماعی زمانه‌ی خود چون انجمن اخوت ارتباط داشت.

روزنامه پرورش: «آقا حسینِ آقا استقامت، فرزند حاج علی آقای تاجر گیلانی که دستگاه  جوراب بافی و رنگ ریزی در رشت دایر و جوراب های خوبی به عمل می آورد، اینک موفق شده است که دستگاه‌های پارچه بافی و آهن رنده‌کنی در رشت دایر کند و به طوری‌که اطلاع حاصل کردیم در اوایل سال ۱۳۱۰، دستگاه‌های پارچه بافی هر ماه پنج هزار زرع پارچه حاضر کند و از دستگاه آهن رنده‌کنی، دستگاه های جوراب بافی را در رشت تهیه و حاضر نماید.

حسین آقا استقامت و کارگران کارخانه جوراب بافی رشت که در دهه دوم پهلوی اول ۳۲۰ کارگر داشت.

 

نام وی از  سال ۱۳۰۰ خورشیدی یعنی در سن ۲۲ سالگی،  با احداث کارخانه‌ی جوراب‌بافی در چهار راه میکائیل بر سر زبان‌ها افتاد. کارخانه‌ای که بعدها  به کارخانه‌ی پارچه بافی تبدیل شد و  موجبات اشتغال تعداد زیادی کارگر زن و مرد را فراهم نمود.  به روایت ذبیح الله شبان نویسنده و روزنامه نگار گیلانی، ۳۲۰ کارگر در این کارخانه مشغول به کار بودند. این کارخانه در اقتصاد مردم گیلان تاثیر بسیاری داشت.

حسین استقامت از نسل و تباری بود که کار، اندیشه‌ی نیک، درستکاری و نظم را سرمشق  زندگی‌اش کرد و این شاخصه ها کافی بود که او  به عنوان جوان‌ترین عضو انجمن بلدیه‌ی شهر رشت انتخاب شود

حسین استقامت در جوانی

میراحمد مدیر روزنامه یومیه پرورش و از مبارزان نهضت جنگل، پنج سال پس از تاجگذاری رضاشاه، در سال ۱۳۰۹ خورشیدی در وصف حسین استقامت می نویسد: «آقا حسینِ آقا استقامت، فرزند حاج علی آقای تاجر گیلانی که دستگاه  جوراب بافی و رنگ ریزی در رشت دایر و جوراب های خوبی به عمل می آورد، اینک موفق شده است که دستگاه‌های پارچه بافی و آهن رنده‌کنی در رشت دایر کند و به طوری‌که اطلاع حاصل کردیم در اوایل سال ۱۳۱۰، دستگاه‌های پارچه بافی هر ماه پنج هزار زرع پارچه حاضر کند و از دستگاه آهن رنده‌کنی، دستگاه های جوراب بافی را در رشت تهیه و حاضر نماید. این است نتیجه جدیت و عمل یک جوان گیلانی که سرمایه فکری و مادی را مصرف نموده و موفقیت حاصل کرده است و ما توفیق این طور جوانان را که به عمل متکی شده، از یزدان خواستار و به جوانان پرحرف هم توصیه می‌کنیم که متکی به عمل گردند نه به حرف.»

حسین استقامت از نسل و تباری بود که کار، اندیشه‌ی نیک، درستکاری و نظم را سرمشق  زندگی‌اش کرد و این شاخصه ها کافی بود که او  به عنوان جوان‌ترین عضو انجمن بلدیه‌ی شهر رشت انتخاب شود.

علی‌اکبر استقامت پسر ارشد حسین استقامت درباره‌ی تغییر نام خانوادگی «گیلانی» به «استقامت»  گفته است: «پدرم  و پدربزرگم  هر دو در انتخابات انجمن بلدیه در  سال ۱۳۰۹ شرکت کردند. پدرم به دلیل تشابه نام در این رقابت انتخاباتی، نام خانوادگی خود را از «گیلانی» به «استقامت» تغییر داد.»

در ۲۲ خرداد سال ۱۳۰۹ با رای مردم رشت، ۴۵ نفر از کاندیداها انتخاب شدند که طبق قانون آن دوره، از این میان باید  ۹ نفر ازطرف هیات دولت انتخاب و به مدت دو سال به عضویت انجمن بلدیه تعیین می‌‌شدند. گویا در انتخابات آن سال، حاج علی گیلانی (پدر حسین استقامت) پیروز و حسین استقامت حذف می‌شود.  حاج علی گیلانی  به این موضوع سخت اعتراض می‌کند و  به دنبال آن استعفای خویش را اعلام می‌دارد، چرا که بر این عقیده بود که درمیان حذف شده ها، افردی کارآمدتر و شایسته‌تر  از او نیز  قرار داشتند.

محمدعلی استقامت: «پدرم در نهایت دوازده هزار متر زمین خود را در ازای یک حبه نبات، به بهداری استان هدیه کرده  و سند را  نیز تحویل اداره بهداری داد. سپس او برای تکمیل کار، پنج هزار متر دیگر به آن افزود که در نهایت هفده هزار متر مربع اهدای پدرم به مردم این شهر شد.»

در دوره‌ی دو ساله‌ی انجمن بلدیه  [۱۳۱۱ـ ۱۳۱۳ خورشیدی]، حاج علی استقامت به نفع پسرش حسین استقامت کناره‌گیری کرد. در این دوره نیز حسین به انجمن راه می‌یابد.  در سال ۱۳۱۵ انجمن بلدیه به انجمن شهر تغییر می‌یاید. حسین استقامت سه دوره‌ی متوالی در انجمن بلدیه خدمت و سپس کناره‌گیری می‌کند.

 اما در دوره‌ی دو ساله بعدی یعنی در سال ۱۳۱۱ خورشیدی، حسین استقامت و پدرش هر دو در انتخابات پیروز شده و  به انجمن بلدیه راه یافتند. در دوره‌ی دو ساله‌ی ۱۳۱۳ خورشیدی، حاج علی استقامت به نفع پسرش حسین استقامت کناره‌گیری می‌کند. در این دوره نیز حسین به انجمن راه می‌یابد.  در سال ۱۳۱۵ انجمن بلدیه به انجمن شهر تغییر می‌یاید. حسین استقامت سه دوره‌ی متوالی در انجمن بلدیه خدمت و سپس کناره‌گیری می‌کند.

 زندگی حسین استقامت بر مبنای نیکی و دستگیری بنا شده بود. کمک‌های محرمانه‌ی مالی او به نیازمندان شهر، از طریق آیت‌الله بحرالعلوم و کمک برای خانه‌دار شدن تنگدستان، سال‌ها پس از مرگش از دل معتمدین این شهر  برآمد و بازگو شد.

از بزرگ‌ترین خدمات حسین استقامت می‌توان به اهدای زمین برای ساخت آسایشگاه معلولان و سالمندان رشت اشاره نمود. حسین استقامت ۹ فرزند (۵ دختر و ۴ پسر)  داشت.

حسین استقامت در میان کارگزاران دولتی در عصر پهاوی اول

 

علی اکبر استقامت، فرزند ارشد او در رابطه با چگونگی اهدای زمین سلیمانداراب برای احداث آسایشگاه  گفته است: «در سال ۱۳۴۵ خورشیدی در خانه‌ی یکی از پزشکان مهمان بودیم. در آن جمع، دکتر حکیم زاده (مدیرکل بهداری وقت گیلان) و آرسن میناسیان نیز حضور داشتند. وقتی از سوی میزبان به دکتر حکیم زاده معرفی شدم، همان لحظه‌ی اول با لحنی صمیمی و گرم به من گفت: استقامت، تو رشتی هستی در این شهر کسی را نمی‌شناسی که صد متر زمین به ما بدهد؟ به دنبال او آرسن گفت که این زمین را برای ساخت خانه‌ای برای سالمندان می‌خواهند.  در آن زمان من به پدرم (حاج حسین) تلفن کرده و موضوع را در میان نهادم. پدرم بعد از شنیدن این موضوع از من خواست تا از حکیم زاده و آرسن دعوت کنم فردا بعد از نماز صبح به صرف صبحانه به منزل ما بیایند تا در این رابطه صحبت کنند.  آن زمان خانه‌ی ما در میدان بزرگ بود. پدر و عموی من ساکن خانه‌ی موروثی مرحوم حاج علی گیلانی و پدربزرگ مادری پدرم (حاج علی‌اکبر تبریزی) بودند. آن صبح مادرم (قیصر اکتشافی) صبحانه‌ی مفصلی آماده کرد. دکتر حکیم زاده، آرسن و علی جهان‌طلب (راننده دکتر) به خانه‌ی ما آمدند.  بعد از صرف صبحانه،  همگی به سمت زمین مورد نظر رفتیم. پدرم یک طناب کنفی با خودش همراه آورده بود، یک سر طناب را خودش گرفت و سر دیگر آن را به دست راننده دکتر حکیم زاده داد. دکتر حکیم زاده پرسید: چقدر است؟ پدرم گفت: هزار مترمربع، اما تو که صد متر بیشتر نمی خواستی! پدرم با جهان طلب دوباره طناب را کشیدند  تا مقدار زمین به ده هزار متر رسید. حکیم زاده با خنده  به پدرم گفت: حاج آقا من می‌خواهم برای سالمندان و معلولین آسایشگاه بسازم نه سربازخانه.  پدرم گفت: دکترجان تو آسایشگاه بساز، پولش را خدا می‌رساند. دکتر حکیم زاده و آرسن بسیار خوشحال شدند. دکتر حکیم زاده با هیجان رو به آرسن گفت: حالا که ده هزار متر زمین داریم، می‌توانیم برای کودکان معلول هم خانه‌ای بسازیم. در این لحظه پدرم رو به آرسن گفت: حالا که این تصمیم را گرفتید، آن هفت هزار متر زمین چسبیده به این ده هزار متر زمین را به شما می‌دهم. آن زمین را برای فرزندانم کنار گذاشته بودم.  اما آن را از طرف آن‌ها به کودکان معلول تقدیم می‌کنم، تا بتوانید خانه‌های وسیعی بسازید. در این لحظه دکتر حکیم زاده از خوشحالی به آرامی گریست و آرسن پدرم را در آغوش کشیده و غرق بوسه کرد.»

برادر دیگر علی‌اکبر یعنی محمدعلی استقامت نیز می گوید: «پدرم در نهایت دوازده هزار متر زمین خود را در ازای یک حبه نبات، به بهداری استان اهدا کرده  و سند را  نیز تحویل داد. سپس او برای تکمیل کار، پنج هزار متر دیگر به آن افزود که در نهایت هفده هزار متر مربع شد.»  علی اکبر استقامت در رابطه با ساخت آسایشگاه گفته است: «دکتر حکیم زاده و آرسن با کمک‌های مردم و خیرین شهر آسایشگاه را کم‌کم ساختند و در این راه هیچ دستگاهی به آن‌ها کمک مالی ننمود. در ساخت و آماده‌سازی، افرادی چون: حاج رضا عظیم‌زاده و محمد آتشی (نجار) بسیار کمک کردند. این آسایشگاه با پول حلال مردم و همراهی آنها ساخته شد.»

استقامت در سال های آخر عمر

حال از آن روز ۵۷ سال می گذرد. آسایشگاهی که با اهدای زمین شخصی حسین استقامت و تلاش‌های بی‌قفه‌ی دکتر حکیم‌زاده، آرسن میناسیان  و کمک‌های بی دریغ خیرین وقت چون: آیت‌الله ضیابری، چینی‌چیان و امثال آن شکل گرفت، امروز مامنی است، برای دیگران به وقت نیاز و تنهایی. جان پناهی برای زندگی و دمی برای نفس کشیدن. حسین استقامت با اهدای این زمین برای این کار سترگ، بذر نیکی و نیکوکاری را در قلب هزار تن از شهروندان این شهر کاشت و راه را برای دیگر خیران باز نمود.

حسین استقامت در  چهارم اسفند ماه ۱۳۴۷خورشیدی یکی از آن سه بزرگمرد تاریخ نیکوکاری گیلان ـ آرسن میناسیان و محمود حیکم زاده لاهیجی ـ  در سن ۶۹ سالگی در منزل مسکونی خود واقع در میدان بزرگ رشت دیده از جهان فرو بست و در کنار شاعره‌ی پرآوازه‌ی ایران، پروین اعتصامی در حرم حضر معصومه به خاک سپرده شد.

بدین ترتیب اولین ضلع مثلث نیکوکاری گیلان، ۹ سال زودتر از آرسن میناسیان (فروردین ۱۳۵۶) و ۱۱ سال پیش از فوت دکتر حیکم زاده لاهیجی (آبان ۱۳۵۸) از دنیا رفت.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.