به اعتقاد کارشناسان، کووید۱۹ یک اخطار واضح است زیرا میتواند نابودی حیات وحش و بحران آب و هوا را به همراه داشته باشد و آن روی ناشناخته و دهشتناک زمین را آشکار سازد. بشر امروز سالهاست با آتش بازی میکند، پس مواجهه با چنین عکس العملهایی از طبیعت نو و تازه نیست.
آتشسوزیهای اخیر استرالیا ناشی از گرمایش فزاینده زمین، حملهی ملخهای کنیا، سیل سراسری ایران در شروع سال ۹۸ و همینطور زئونوزهایی نظیر ابولا، آنفولانزای مرغی، سارس و زیکا، از دیگر بحرانهایی هستند که از تعاملات غلط انسان با طبیعت نشأت میگیرند و در جدیدترین مورد، ویروس کرونا نیز از بازار گوشت حیوانات زنده در چین شروع شده است.
پیش از این، فعالان و پژوهشگران محیط زیست هشدارهایی مبنی بر بروز خشم طبیعت علیه انسان داده بودند، اما گویی تا قبل از این همهگیری و توقف اجباری صنایع جهانی، مصرف و به دنبال آن رکود اقتصاد، بشر چنین ملموس ابعاد این هشدار را درک نکرده بود.
به دنبال تعطیلی کارخانههای بزرگ و کوچک و در نهایت صنایع استراتژیک، جهان امروز یکی از سهمگینترین بحرانهای اقتصادی را تجربه میکند. ویروس همه گیر کرونا، به طور کلی الگوی مصرف را تغییر داده است و از چین تا آمریکا، اروپا و سرتاسر آسیا رفتار مصرفکننده دستخوش تغییرات عمده ای شده است.
کارشناسان مصرف با توجه به الگوی بحرانهای گذشته، توانسته اند سرنخهایی مبنی بر چگونگی و زمان بهبود اوضاع مصرف جهانی به دست آورند. اما بر خلاف سایر بحرانهای جهانی اخیر، کرونا بیشتر یک منبع نگرانکننده و تا حدودی ناشناخته است که میتواند به طور مکرر عقبنشینی کند و باز احیا شود و این موضوع موجب مخدوش شدن تصورات و پیشبینیهای احوال الگوی مصرفی دارد. پیچیدگی این بحران، تعداد متغیرها و بزرگی آن باعث میشود این پیش بینی بهبود حال مصرفکننده و اقتصاد، دشوار و بیسابقه باشد.
تحقیقات نشان میدهد در این روزها خدمات و کالای غیرضروری تحت تاثیر شرایط قرار داشته و خریداری ندارند، در حالیکه مردم کالاهای ضروری را بیش از هر زمان دیگر و بیسابقه خریداری و انبار کرده اند.
در حال حاضر با وجود احوال غافلگیرانه و ناشناخته ی این ویروس به دلیل عدم تسلط و کنترل بشر بر شرایط موجود، بیش از هر زمان دیگر حالتی از ترس و اضطراب را تجربه میکنیم و آن زمان فارغ از هر مسئله، خود را در قالب الگوی “حفظ جان” میابیم. (جس گرسیا روانشناس مصرف)
با تعطیلی صنایع، جهان هر چند موقت بهبود یافته، کاهش سرعت فعالیت های اقتصادی باعث کاهش گازهای گلخانه ای نیز شده و میزان انتشار کربن به طرز چشمگیری کاهش یافته که این میزان آخرین بار در طول بحرانهای مالی سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ ثبت شده است. به پیش بینی آژانس بین المللی، تقاضای جهانی نفت پایین آمد که این نیز منجر به پایین آمدن میزان گازهای گلخانه ای شد.
مارشال بوروک، محقق دانشگاه استنفورد گفت: پیشرفت ثبت شده در بهبود کیفیت هوای چین ممکن است جان ۴۰۰۰ کودک زیر ۵ سال و ۷۳۰۰۰ بزرگسال بالای ۷۰ سال را نجات دهد . پس این شاید پارادوکس کاملی باشد از این معنا: ویروسی مرگبار که منبع حیات نیز هست.
پیش از این بارها از قول متخصصان و روانشناسان تکرار کردم پیش بینی الگوی مصرف با توجه به پیچیدگی و تعداد زیاد متغیرهای این بحران چندان ساده و قطعی نیست، پس شاید بتوان روی دیگر سکه را اینگونه ترسیم کرد:
بشر امروز دهها سال است که با الگوی مصرفگرایی و خرید درمانی عجین شده است. اصطلاح «oniomania» اختلال روانشناختی است که با عنوان اختلال خرید اجباری از آن یاد میشود. این اصطلاح در واقع به خریدی اطلاق میشود که نه از سر نیاز، بلکه به منظور بهبود حال و هوای روحی خریدار است. حتما برای جمع کثیری از خوانندگان، تجربه ی خرید و وقت گذراندن در بین راهروهای مراکز خرید به منظور غلبه بر استرس، تصویر روشنی است.
بله این امر واقعیت دارد که خرید یا خوردن غذا به خصوص فست فود در شما حالت خوشایندی را به دلیل ترشح «دوپامین» ایجاد میکند، اما سوال اینجاست که آیا به کیفیت و اصالت این درمان فکر کرده ایم؟ شاید بشود با استناد بر تجربهی سالهای پس از دوران جنگ جهانی دوم، تصویر آشناتری از این روی سکه ارائه داد. در آن زمان هجوم تبلیغات مردم را به سرعت به سمت خرید، پاساژگردی و سرگرمیهایی ازین قبیل سوق میداد که خود موجب رونق فزایندهی اقتصاد خاموش و بحران دیدهی آن روزگاران شد.
پس امروز پیش بینی حراجهای سراسری در روزهای پساکرونا با وجود رکود بی سابقهی اقتصادی و همینطور ولع انسانی که دههها با الگوی غلط مصرف عجین بوده، چندان دور از تصور نیست و این میتواند منجر به فاجعه ای دیگر، البته اینبار سهمگینتر باشد.
به گزارش سازمان Sustainable Fashion Matterz تا سال ۲۰۲۵ میلادی، نزدیک به دو میلیارد و هشتصد میلیون نفر در ۴۸ کشور در بحران بیآبی روزگار سپری میکنند. تصور روزهایی که شاید جهان باردیگر درگیر ویروسی همه گیر شده و این بار با بحران بیآبی همراه است، با تجربهی امروز ما میتواند از هر جنگی که تا امروز زمین به خود دیده به مراتب مرگبار و خونینتر باشد.
پیشبینی غریبی نیست اگر زمانی را متصور شویم که ماهها از این بحران میگذرد و بشر با وجود همراه داشتن ترس و اضطراب، برای سازگاری با شرایط به روال سابق زندگی پر مصرف خویش بازگردد و اما اینبار با حرصی مضاعف و با مصرف بیش از حد نیاز که منجر به کاهیدن جان زمین و انسان میشود. تلفات و خسارات انتشار گازهای سمی، تولید زبالههای صنعتی و خانگی، مصرف خارج از تعادل انرژی، اینبار در ابعادی گستردهتر بروز خواهد کرد.
امروز که زمین و محیط زیست در استراحتی موقت به سر میبرند، حالا که بهبود در احوال طبیعت و سایر گونههای حیوانی و جانوری اتفاق افتاده، امروز که ما تجربهی روزهای قرنطینه را داریم، روزهایی که شاید هیچ چیز جز «حفظ جان» ارزشی ندارد و امروز که ما دریافتیم نیاز ما بسیار ناچیز تر از این انباشت سرسختانهای است که طی سالها به آن خو گرفته ایم، زمان آن رسیده که به سبک الگوی مصرف پایدار روی آوریم.
نظریهی توسعهی پایدار که در اواسط قرن گذشته مطرح شد و البته پیش بینی چنین وقایعی را درست برای همین سالها اندیشیده بود، میتواند تنها راه حل نجاتدهنده و قابل اتکای بشر و زمین امروز باشد. در طی پیادهسازی این نگرش، هر فرد باید سعی در اتلاف کمترین میزان انرژی و همینطور تولید پسماند برای زمین داشته باشد. کنترل مصرف، مدیریت پسماند، برنامهریزی برای تجدیدپذیری انرژی حتی در زندگی فردی میتواند بسیار به بهبودی وضع موجود کمک کند.
در پایان باید تکرار کنم، انسان خواه بپذیرد و دوست بدارد یا نه، در تعامل و وابستگی مستقیم با طبیعت است. امروز که در شرف ۱۰ میلیاردی شدن جمعیت زمین هستیم، چارهای جز صلح با طبیعت نیست. انسان باید در تعامل با طبیعت برای رویارویی با فرداهای سخت، ارتشی مستحکم بسازد.
به قول سهراب، شاعر طبیعت گرای فارسی: «من از سطح سیمانی قرن میترسم،»
بیایید «کاری نکنیم که به قانون زمین بربخورد.»