راوی آفتاب‌خیزان

به بهانه‌ی 22 دی‌ماه، پانزدهمین سال درگذشت احمد عاشورپور

1 257

درباره‌ی عاشورپور بسیار گفته‌اند و نوشته‌اند، بعد از این همخواهند گفت و خواهند نوشت که بر او چه گذشته است؟ چگونه وارد عرصه‌ی موسیقی شده و یا آهنگ‌ساز، ترانه‌پرداز و خواننده‌ی چه آثاری بوده است؟

مهندس احمد عاشورپور، در ۱۸ بهمن‌ماه ۱۲۹۶خورشیدی درغازیان بندرانزلی زاده شد. تحصیلات مقدماتی خود را درزادگاهش گذراند و چنان که خودش در مصاحبه‌ای گفته است، وزن، قافیه و ریتم در شعر را در همین دوران و با مطالعه‌ی اشعارکلاسیک ایرانی، از جمله دیوان شمس تبریزی، آموخت.  او درسال ۱۳۲۲خورشیدی، به ابوالحسن صبا معرفی شد و از آن به بعد حضور حرفه‌ای خویش را در صحنه‌ی موسیقی آغاز کرد. درآن زمان او و معتمد وزیری (از اهالی کردستان) نخستین کسانیبودند که ترانه‌های محلی را به عرصه‌ی رادیو کشاندند.

عاشورپور در مصاحبه‌های مختلف از جمله در کتاب خاطرات و زندگی و آثارش  به نام «آفتاب‌خیزان، دریا توفان» نوشته است، در ابتدای کار در محوطه‌ی دانشکده‌ی کشاورزی کرج که محل تحصیلش بود، بر بلندای جایگاهی رو به دانشجویان، به اجرای آثار فولکلور گیلان پرداخت که مورد اعتراض هم دانشگاهی‌های گیلانی‌اش قرار گرفت، چرا که آن‌ها اجرای آثار غیرفارسی و یا محلی را دور از شان خود می‌پنداشتند. اما بعدها این سبک ازموسیقی جای خود را میان همگان، از جمله گیلانیان باز کرد و طبق گفته‌ی عاشورپور، دانشجویان گیلانی بسیاری، اعم از شهری و روستایی به طور خودجوش، آثار فولکلوریک زادبوم خود را برای خواندن و اجرا در اختیارش قرار می‌دادند.

زندگی استاد احمد عاشورپور جلوه‌های گوناگونی دارد کهنشانگر مجموعه‌ای از ویژگی‌های بارز و برجسته در شخصیتاوست. آزادی، عشق به خاک و عدالت در موسیقی عاشورپور، چونان زندگی‌اش، سرشار از تلاطم رنج‌ها، چالش‌ها، بیم‌ها و امید و کوشش‌های سترگ بود. او با تلفیق موسیقی بومی گیلان و موسیقی کلاسیک غربی، فضای نوینی را در عرصه‌ی موسیقی پدید آورد. رنگ و بوی صدای عاشورپور با آن تن حزن‌آلود و شورانگیزش  در اذهان دوستداران موسیقی، بی‌مثال و تکرارناشدنی است. ترانه‌هایی که سرشار است از آوای شورانگیز دریا، کوه، جنگل و شالیزار و نگاه گیل‌مردان و گیل‌زنانی که از پس دردها و محرومیت‌هایشان، امید را به تمنا نشسته‌اند.

عاشورپور زمانی به خواندن آوازهای بومی روی آورد که که در تلاطم تجددمآبی آن روزها، بسیاری از ایرانیان از شرقی و یا  ایرانی بودن خود شرم داشتند. او اما هنر را دستخوش تحول نموده و آن را با اذهان و زبان‌ها پیوند داد.  او می‌دانست اصالت به مفهوم کهنه‌گی و پس‌روی نیست، بلکه هنر وقتی اصالت دارد کهاز دل نیازهای زمانه سر برآورده باشد.

او فرق موسیقی کهن و ارگانیک را با موسیقی اصیل برای ما معناکرد. موسیقی عاشورپور، نه تقلید مبتذل موسیقی غرب بود و نهبیان ساده ملودی‌های تکراری مردم کوچه و بازار. بلکه موسیقیعاشورپور انعکاس خلاقیت، تازگی و اصالت بود. نگاه و رویکرد عاشورپور به موسیقی در آن برهه از زمان، بسیار متفاوت و پیشرو بود. او محدودیت‌های زمانی و مکانی را درنوردید و با آمیختن موسیقی اروپای شرقی با موسیقی محلی گیلان، جاودانه‌هایی چون: «جمعه‌بازار» و «جینگه‌جان» را رقم زد.

صفرعلی رمضانی، تمایز عاشورپور را از دیگر خوانندگان، برخورداری وی، از ایده و تفکر می‌داند، خصوصیتی که در دیگر هنرمندان شاید کمرنگ‌تر بود. او درباره‌ی عاشورپور نوشته است:«عاشورپور با آن‌که در سبک کاری خود ، اولین بود و می‌توانست بسیاری از نغمه‌ها و ملودی‌ها را به نام خود ثبت کند، این کار را نکرد و هر آنچه را که یافت و یا به او دادند را، با حفظ امانت‌داری ثبت و اجرا کرد. او هرگز ترانه‌های دیگران را به نام خود معرفی نکرد و دیگران را برای مطرح کردن خویش تخریب ننمود. او خیلی زودتر از دیگران می‌توانست کتاب‌سازی کرده و تئوری موسیقی بسازد، اما هرگز خود را بیشتر و بزرگتر از آن‌چه بود، ندید، زیرا رسالت انسانی و هنری‌اش، چنین اجازه‌ای به او نمی‌داد و همین ویژگی بود که او را لایق ستایش می‌کرد.»

در متن آثار عاشورپور، به موضوعاتی چون: آداب و رسوم، طبیعت و زندگی، ترانه‌های کار، عاشقانه‌ها، ترانه‌های اجتماعی و سیاسی و همچنین ترانه‌هایی با موضوعات بومی گیلان برمی‌خوریم. موضوعاتی که موجبات همدلی و همراهی با مردمان این بوم را فراهم می آورد.

شمس لنگرودی نیز یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های عاشورپور را همدلی با مردم می‌داند و بزرگ‌ترین ارزش‌هایی ‏که او در ‌عرصه‌ی‌موسیقی خلق کرده را انرژی‌‌زایی، امید‌بخشی و زندگی‌سازیمعرفی کرده و نوشته است:  «همین ویژگی عاشورپور که هر کاری را که می‌خواست انجام بدهد، برای مردم و یا به نفع و در خدمت مردم بود، به حس همدلی او منجر می‌شد و این حس همدلی باعث شد که آوازش و روند کارهایش به گونه‌ای رقم بخورد که همدلانه با مردم باشد.این خصوصیت باعث شد تمام کارهای او اعم از فولک و موسیقی غربی برای مردم قابل قبول و پذیرش باشد.»

مهندس احمد عاشورپور، خواننده‌ی پرآوازه‌‌ی گیلک ‌زبان پس ازنزدیک به یک قرن بودن و خواندن، در ۲۲ دی‌ماه ۱۳۸۶ خورشیدی،بر اثر بیماری در تهران دیده از جهان فروبست و طبق وصیت‌اش،در غازیان بندرانزلی، به خاک سپرده شد.

«عاشورپور»، بیش‌تر از عشق، هنر، امید و تمام سال‌هایی که با رنج سپری شد در یادها می‌ماند، چون صدای بومی لالایی مادران این سرزمین، مثل صدای جوانی، شور و عاشقی که تا «آفتاب خیزان»، خون به گونه‌های عاشق می‌اندازد و با «ساز و نقاره» توفان به جان دریا…

ما تمام این‌ها را، با نام و صدای «احمد عاشورپور» به خاطر داریم، هنرمندی مردمی که ماندگاری آوایش چونان ترانه‌ی‌ »امید»، با باورهای مردم این خاک، گره خورده است…

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.