رویدادی مرگبار زلزله روز پنج شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۶۹ برابر با ۲۰ ژوئن ۱۹۹۰ را وارد تقویم ایران و جهان کرد. ساعت ۳۰ دقیقه بامداد به وقت ایران و ۲۱ و و ۲ دقیقه و ۱۴ ثانیه به وقت گرینویچ زمین زیر پای میلیون ها ایرانی ۶۰ ثانیه به شدت لرزید. مناطق وسیعی از استانهای گیلان، زنجان، تهران (تهران، قزوین و البرز)، آذربایجان شرقی، مرکزی، همدان، مازندران و سمنان این زلزله ۷ و ۴ دهم ریشتری را احساس کردند. محدوده شعاع ۱۰۰ کیلومتری مرکز زلزله در استانهای گیلان، زنجان و قزوین(جزئی از استان تهران بود) دچار بیبشترین خسارتهای جانی و مالی شدند.
بنابر گزارش پایگاه ملی بررسیهای زمینشناسی آمریکا زلزله رودبار و منجیل در فهرست ۱۰ زمین لرزه مرگبار جهان جای گرفت و طی ۱۰۰ سال گذشته بی سابقه بوده است.
طی همین سال(۱۳۶۹) جمعیت شهری و روستایی ایران برابر شدند و مردم کشورمان به سوی شهرنشینی هر چه بیشتر رفتند. همین شهرنشینی دامن مردم رودبار را گرفته بود و در افزایش تعداد تلفات بسیار موثر واقع شد.
بیشتر روایتها از زمین لرزه به گزارش های رسمی معطوف است. منابع خبری هر آنچه در دانشنامه ویکی پدیا منتشر شده است را هر سال عینا بازنشر میکنند. روایت فینال جام جهانی ایتالیا، اشتباه موسسه ژئوفیزیک در تشخیص کانون زلزله، دیر رسیدن امدادگران، یکی از ۱۰ زلزله مرگبار جهان و دیگر جزئیات که کمک چندانی به بازخوانی ابعاد پنهان موضوع نمیکند.
شهرنشینی بلای جان مردم
طی همین سال(۱۳۶۹) جمعیت شهری و روستایی ایران برابر شدند و مردم کشورمان به سوی شهرنشینی هر چه بیشتر رفتند. همین شهرنشینی دامن مردم رودبار را گرفته بود و در افزایش تعداد تلفات بسیار موثر واقع شد. طبق آمار رسمی ۳۷ هزار و ۴۰۰ نفر در زلزله این سال کشته شدند که بیش از نصف این مقدار در ۳ شهر منجیل، رودبار و لوشان شهرستان رودبار زندگی میکردند. واقعیتی که نشان میداد شهرها پس از این کانون تلفات مربوط به بلایای طبیعی همچون خواهند بود.
حلقه مفقوده فرهنگ در زلزله
نقش فرهنگ در ماجرای زلزله رودبار کمتر مورد بحث قرار گرفته است تا جایی که دکتر محمود طالقانی استاد دانشگاه تهران، رییس پژوهشکده فرهنگ کاربردی ایرانی و مسئول کارگروه موزههای میراث روستایی کشور طی گفتگو با گیل نگاه(نگاه ایران) به تضاد بزرگ میان عناصر فرهنگی آن روز جامعه ایرانی پرداخت و گفت: «من در فکر نجات فرهنگ مردم بودم که زلزله خرداد ۶۹ رخ داد.
بیشتر خسارت ها و تلفات آن روز هم در خانه های نیمه ساز که با سنگ بلوک و مصالح جدید ساخته شده بود رخ داده بود ولی خانه های سنتی گیلان با وجود خسارت هنوز پابرجا بود و تلفات چندانی نداشت و بیشتر ساکنان در آن زخمی شده بودند.
۲۴ ساعت پس از زلزله به همراه یک تیم تحقیقاتی وارد منطقه شدم. از سوی دولت وقت مأموریت یافته بودم تا اثرات اجتماعی و اقتصادی زلزله را مطالعه و به هیات دولت گزارش کنم. در این مطالعات پرسشنامه هایی بین افراد توزیع میشد تا انتظار آنها از خانه مورد نظرشان و دیدگاه هایشان در زمینه های مختلف سنجیده شود. در این اوراق که اواخر هر شب بررسی میشد متوجه اصطلاحات جدیدی چون «هال» و اتاقی برای تماشای تلویزیون شدم که نشان می داد معماری گیلان در حال تغییر و تحول اساسی است. این در حالی بود که این مردم نمی دانستند ایوان خانه ها همین نقش را در قدیم ایفا می کرد. بیشتر خسارت ها و تلفات آن روز هم در خانه های نیمه ساز که با سنگ بلوک و مصالح جدید ساخته شده بود رخ داده بود ولی خانه های سنتی گیلان با وجود خسارت هنوز پابرجا بود و تلفات چندانی نداشت و بیشتر ساکنان در آن زخمی شده بودند».
چنانچه در اظهارات دکتر طالقانی دقت کنیم متوجه میشویم پوست اندازی جامعه ایرانی آغاز شده بود. مردم میراث گذشته خود از جمله معماری سنتی را به دیده تردید نگاه میکردند. استفاده از مصالح جدید سنگ بلوک و ساختار تازه در خانهها نیز به دلیل همین رویکرد به اصطلاح نوگرایانه باعث تلفات بالای مردم در زمان زلزله بود. کما اینکه خانههایی با ساختار کهن(اسکلت چوبی) متعلق به دوران پیش از زلزله هم اکنون در روستاهای رودبار سر پا هستند. خانه بهزادی موزه میراث روستایی گیلان(سراوان) حوزه معماری کوهپایه شرق نمونه این خانهها است. واحدی مسکونی متعلق به روستای چلکاسر شهرستان رودبار که در سال ۱۳۱۵ ساخته شده است و در زمان زمان زلزله تنها کاهگل آن فرو ریخت و در کمترین زمان بازسازی شد.
بنای چهارطاقی و گنبدی امامزاده طاهر(مسجد طاهریه) منجیل نمونه دیگر این ساختارهای کهن بود که در مقابل تکانهای زیاد زمین پایدار ماند. البته رویکرد بازسازی شهر منجیل این بنا را که زلزله تخریب نکرده بود را از میان برد.
زیرساختی برای امداد و بازسازی
کریدور ارتباطی قزوین به رشت که از کوهین، لوشان، منجیل، رودبار و رستمآباد میگذرد بار زلزله را بر دوش کشید. این مناطق و روستاهای پیرامون در نزدیکی کانون زلزله قرار داشتند و بیشتر از دیگر نقاط آسیب دیدند و جاده تا ۲ روز کاملا مسدود شد. زمانی که همه نگاهها متوجه دیلمان شده بود انسداد همین مسیر یکی از عوامل حساسیت برای اعزام گشتهای هوایی محسوب میشود. امدادرسانی به شهرهای زلزله زده نیز پس از بازگشایی این مسیر سرعت گرفت تا جایی که کامیونهای حامل کمک و دستگاههای مکانیکی برای آواربرداری وارد منطقه شدند. همین نشان میداد زیرساختهای ارتباط زمینی تا چه اندازهای میتواند موثر واقع شود.
بینظمی و غارت کمکها توسط افراد صاحب نفوذ کم نبود و اقلام کمکهای مورد نیاز زلزله زدگان را در دیگر شهرها میفروختند.
پیام زلزله طی دوران انحصار وسایل ارتباط جمعی سالها با تردد مسافران در محور ارتباطی رشت به قزوین مخابره میشد. صحنهایی بدون روتوش که حجم گسترده ویرانیها، کمکرسانی و روند کند بازسازی را پس از عادی شدن وضعیت تردد نشان میداد.
محور ارتباطی که در ماهها و سالهای بعد از زلزله محلی برای کوچ مردم به کنار جاده تبدیل شد و در بازسازی اقتصاد فروپاشیده این مردم نقش اساسی بازی کرد.
سرمایه انسانی در بحران
کمبود نیروهای امدادی بسیاری را متوجه سرمایه گذاری روی بحث آموزش نیروهای امداد و نجات کرد. بیشتر امدادگران آن روزها کارمندان دولت و نظامیان بودند. حتی کمبودها تا جایی پیش رفت که طی روزهای نخست گزینه استفاده از کمک داوطلبانه اسرای جنگی عراقی اردوگاه منجیل (پادگان زرهی منجیل) را پیش کشید.
همین گزینه در تسریع امدادرسانی به افراد زیر آوار کمک کرد. تعدادی از همین اسیران فرصت را مغتنم شمردند و گزینه فرار را برگزیدند.
عده ای توانستند خود را به مرزهای شوروی سابق برسانند و بقیه در میانه راه دستگیر شدند. البته برخی گزارشهای غیررسمی نیز به تلفات حداقلی تعدادی از این اسیران در زمان زلزله اشاره میکند که مورد پذیرش کمیته تبادل اسرا نیست.
ماهیگیری از آب گل آلود
بینظمی و غارت کمکها توسط افراد صاحب نفوذ کم نبود و اقلام کمکهای مورد نیاز زلزله زدگان را در دیگر شهرها میفروختند. پایگاه خبری منجیل نیوز در همین رابطه به نقل از خبرنگار پیشکسوت شهرستان رودبار قدرتاله حکیمی نوشت: «وقوع زلزله هولناک ۳۱خرداد۶۹ تلخ ترین خبری بود که در پرونده خبری بنده بایگانی است. تهیه گزارش سوء استفاده از پست، مقام و کمکاری برخی مسئولین(دولتی) نیز از دیگرتلخیهای کارم بود تاجایی که در یک مورد پیگیریهای من منجر به برکناری آن مدیرخاطی و انتقال او به محل دیگر شد».