زمانی برای مانایی و ماندگاری موزه ها
جمعآوری تخصصی یا تفننی اجسام گوناگون با ویژگیهای مشابه از نظر جنس، شکل، ابعاد، قدمت و کاربرد باعث ایجاد یک مجموعه میشود. این اجسام میتوانند بیانگر تحولاتِ تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی و مذهبی یک دورهی خاص از خاستگاه خود باشند.
افرادی که با علاقه، دقت، حوصله و صرف زمان و هزینه به جمعآوری و نگهداری این اجسام میپردازند، کلکسیونر یا مجموعه دار نامیده میشوند. اینکه چرا فردی این راه و هدف را انتخاب میکند، موضوعی است که در این بحث نمیگنجد و بر این اعتقادم که میتواند از لحاظ جامعهشناسی و حتی روانشناسی قابل بررسی باشد.
اما مجموعهداری در گیلان مثل دیگر استانها موضوعی است که همیشه علاقهمندان و فعالان خاص خود را داشته است. به شخصه آنچه را که از اواسط دههی ۱۳۸۰ به خاطر دارم، این بوده که همیشه علاقهمندان این حوزه و یا کلکسیونرها قصد داشتند، انجمن یا گروهی متحد را در شهر رشت ایجاد کنند و همیشه نیز از طریق این اشخاص خصوصی، نمایشگاههایی به صورت موقت به مناسبتهای گوناگون در اماکن مشخصی در شهر رشت برگزار میشد که البته در اکثر موارد این اماکن هیچگونه زیرساخت یا پتانسیلی برای این امر نداشتند و حتی هیچگونه حمایتی از جانب متقاضیان برگزاری این نمایشگاهها هم صورت نمیگرفت.
در نهایت آن اشخاص میماندند و هزینههای هنگفت مادی و معنوی بسیاری که صرف این علاقه یا عشق کرده بودند. آنها چند روز پس از اتمام مراسم یا رویداد مجموعهشان (کلکسیون) را جمع میکردند، تا دوباره به قفسههای منزلشان بازگردانند.
بر این باورم که گیلان مجموعهداران خوب و پرتلاشی دارد که در این سالها ثابت کردهاند که با در اختیار داشتن مکانی اصیل یا تاریخی و البته با همراهی پژوهشگران و متخصصانِ تاریخ، فرهنگ و هنر گیلان خواهند توانست موزههایی پویا، پرمخاطب و زنده با عناوین مختلف نظیر «موزه مشروطه رشت»، «موزه فرهنگ و هنر»، «موزه موسیقی گیلان»، «موزه مطبوعات گیلان» و مانند آن را دایر کنند.
اما سوال مهم اینجاست که این موضوع چقدر برای مسئولین شهر حائز اهمیت بوده و است؟ اینکه با صرف هزینه و اخذ بودجه تنها برای گرامیداشت روز، هفته یا دههای خاص قصد ایجاد موزهای را دارند که تنها از موزه بودن سردرش را دارد و بس؟! یا اینکه قصد و هدف، ایجاد بنایی است که مانا باشد و ماندگار، حتی برای روزگاری که هیچکدام ما نباشیم…
نظرات بسته شده است.