ساده انگاریست که معضل دفنگاه سراوان با دستور بدون پشتوانه استاندار گیلان حل شده باشد. شواهد و قراین نشان میدهد که تنها این کوه زباله از منطقه سراوان به کارخانه کود آلی رشت منتقل شده است. بی آنکه به محیط شهری و فضای محدود آن دقت شده باشد و حتی به لجستیک این عملیات دقت کرده باشند. بنابراین اگر موضوع همین حد ساده و معمولی بود قطعا استانداران دهههای گذشته آن را در دوران مدیریت خود حل میکردهاند. بنابراین ساده انگاری و کوچک کردن بحرانی که گاه در قامت مهمترین معضل یک استان خودنمایی میکند پیش از آنکه یک خطای سهوی بوده باشد حکایت از برداشت نادرست و کاملا غیرکارشناسی یک مدیر نابلد است.
توصیه بنده این است که هنوز چند روزی از دستور ایشان نگذشته بهتر است یک سرکشی میدانی از کارخانه کود آلی بکنند. این از ابهت ایشان چیزی کم نمیکند اما قطعا از بهمن عظیمی که هر روز به شهر رشت و حومه نزدیکتر میشود میتواند پیشگیری کند. با این حال، ممکن است ایشان فرصت چنین کاری نداشته و اولویت مهمتری داشته باشند. بنده تنها چند پرسش مطرح میکنم شاید ایشان یا کارشناسان شان پاسخی درباره آن داشته باشند. البته این پرسشها محدود به مقام عالی استان نیست و قطعا مشمول دیگر نهادهای مسؤول نیز خواهد بود:
۱ـ از این پس سرنوشت دفنگاه سراوان چگونه رقم خواهد خورد؟ کارگران و کارمندان آن مجموعه به کجا منتقل خواهند شد؟ اساسا معضل دفنگاه سراوان تا همین نقطهای که ایستاده ایم چگونه رفع و رجوع خواهد شد؟
۲- هزینه مدیریت این دفنگاه جدید که حالا در محل کارخانه کودآلی قرار گرفته از کجا تامین خواهد شد؟
۳ـ هزینه سهامداران این کارخانه، مخصوصا آن ۱۱ سهامداری که در این کارخانه سهامدارند چگونه پرداخت خواهد شد؟ معوقات سهامداران چه زمانی وصول خواهد شد؟
۴ـ به فرض محال اگر طرح انتقال پسماند به کارخانه کود آلی موفق شود عوارض سالیانه پسماند از شهروندان چه درصد رشد خواهد کرد؟ این عوارض چه زمانی وصول خواهد شد؟ اگر قرار است همچون گذشته در پایان سال دریافت شود هزینههای حد فاصله امروز تا پایان سال از کجا و چگونه تامین خواهد شد؟
۵ـ اگر قرار است واقعا این محل، دفنگاه آینده پسماند شهر و حومه باشد آیا مردم اطراف این محل را آماده این وضعیت فاجعه آمیز کرده اید؟
۶ـ محوطه پیش بینی شده در کارخانه کود آلی چه حجمی از پسماند را در خود جای خواهد داد؟ آیا چنین حجم عظیمی از پسماند را میتواند در چنین محوطه کوچکی سامان داد؟ چنانچه روند بازیافت پسماند در کارخانه کودآلی نتواند طی ۱۵ روز تعهدات اولیه خود را انجام دهد پیش بینی مقام عالی استان برای هفتههای آتی چه خواهد بود؟
۷ـ آیا اداره بهداشت نسبت به این انتقال و جانمایی جدید اطلاع دقیقی دارد؟ چنانچه این اداره کاملا مطلع هست آیا هیچگونه دستورالعملی پیش بینی کرده است؟
۸ـ چنانچه در آینده نزدیک شهروندان و ساکنان مناطق اطراف این کارخانه دچار بیماریهای حاصل از آلودگی محیطی شوند دانشکده علوم پزشکی هیچگونه پیشگیری کرده است؟
۹ـ اداره کل حفاظت محیط زیست استان نسبت به این جابجایی دفنگاه، نظر مساعدی داشته؟ اگر موافق است چه نوع استدلال و نظر کارشناسی نسبت به این جانمایی ارایه داده است؟
۱۰ ـ اگر جانمایی دفن جدید همان محلی (حدفاصل منجیل و لوشان) باشد که بارها در خبرها آمده است، آیا فکری برای حمل و نقل پسماند صورت گرفته است؟ آیا چنین لجستیکی در اختیار شهرداری ها قراردارد؟ آیا هزینه تمام شده این میزان فاصله برآورد شده و تامین اعتبار صورت گرفته است؟
۱۱ـ مسئله را کمی سادهتر کنیم میدانیم هزینه حمل زباله شهر رشت تا مکان یادشده حدود ۴۰۰۰ میلیارد ریال خواهد بود. این هزینه چگونه و از کجا قرار است تامین شود؟ اگر قرار است از طریق مردم تامین شود با کدام منطق اقتصاد شهری این هزینه قرار است بر مردم تحمیل شود؟ آیا این نوع تصمیمات، جزء هزینههای ندانم کاری محسوب نمیشود؟
۱۲ـ براساس تبصره ماده ۱۲ قانون مدیریت پسماند هزینه احداث محل دفن پسماند بر عهده وزارت کشور و دولت است. پرسش اساسی این است که در کدام بخش از بودجه ملی برای احداث مرکز دفن رشت ردیف و بودجهای پیش بینی شده است؟ بودجهای که میتواند با بودجه سالانه نیمی از پروژههای استانی تنه بزند.
برای آگاهی بیشتر خوانندگان یک مرکز دفن برای بهره برداری ۳۰ ساله حدود ۰۰۰/۵۰ میلیارد ریال هزینه دارد و میبایست همه این مقدار به شرط عدم وجود تورم در کمتر از ۹ سال تامین و هزینه شود.
۱۳ـ میدانیم که هزینههای پسماند بوسیله عوارض مستقیم از مردم دریافت میشود آیا در بودجه شهرداری چنین اعتباری پیش بینی شده است؟
۱۴ـ از نیروگاه زباله سوز رشت که قرارداد آن همزمان با زباله سوز شهرهای نوشهر، ساری و تهران منعقد شد خبری دارید؟ قرار بود در سال ۱۳۹۲ با ۱۵۰۰ میلیارد ریال به اتمام برسد! لابد اطلاع دارید تاکنون بیش از ۲۰۰۰ میلیارد ریال هزینه شده، اما کمتر از ۱۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است.
آیا برای تعطیلی مرکز دفن سراوان نباید روال مدیریت پسماند و جایگاههای دفن، پیش از انتقال آن کامل میشد و ساخت زباله سوز به اتمام میرسید؟
۱۵ـ دست آخر آنکه، احداث سازهای یک مرکز دفن، بیش از آنکه یک پروژه محیطزیستی باشد، بیشتر یک عملیات مهندسی است. بنابراین نقشه و پیوستهای متعدد اجتماعی و امنیتی دارد. جانمایی و نقشه اصلی این مرکز دفن جدید از سوی کدام شرکت طراحی شده و ارزیابی محیط زیستی و اجتماعی آن توسط کدام مجموعه عملیاتی شده است؟
طبیعی است مواجهه این ابهامها و پرسشها به عالیترین مقام اجرایی استان، نافی دیگر نهادهای متولی نیست. نهادهایی که در فردای بحران، ممکن است مدعیان آینده آن باشند: اداره کل حفاظت محیط زیست، سازمان مدیریت پسماند، مرکز بهداشت، شرکت سهامی آب منطقه ای، دانشکده علوم پزشکی گیلان و کارخانه کود آلی…….