پس از عدم تحقق وعدههای انتخاباتی دولت دوازدهم، آتش زدن برجام، تداوم و شدت وضعیت نامناسب اقتصادی مردم، سرکوب همراه با خشونت اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸؛ میزان مشارکت عمومی در انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸ با کاهش روبرو شد.
این سیر کاهشی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ و مجلس ۱۴۰۲ ادامه یافت تا به روز هشتم تیر ۱۴۰۳ و انتخابات دور چهاردهم ریاست جمهوری رسید. نوع و میزان کاهش مشارکت عمومی در انتخابات هشتم تیرماه ۱۴۰۳، ویژگیهای قابل تأملی دارد.
برخی از آنها را با هم مرور کنیم:
۱-رکورد کمترین میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب ۵۷ در کل کشور
۲- تداوم کمترین میزان مشارکت در پایتخت
۳-کاهش میزان مشارکت در ۲۹ استان
۴- بیشترین کاهش مشارکت در سه استان: سیستان و بلوچستان با ۳۲/۸ درصد، گیلان با ۲۶/۱، گلستان با ۲۵ درصد
۵- رشد مشارکت در دو استان قم و تهران
۶- مشارکت بالای ۵۰ درصد در سه استان خراسان جنوبی، یزد، و قم
۷-کمترین میزان مشارکت در کلان شهر تهران و استان کردستان با ۲۳ درصد
۸- کاهش میزان آرای باطله از ۱۳.۱ درصد کل آرای دوره سیزدهم به ۴.۳ درصد کل آرای دور نخست دوره چهاردهم
۹- در مجموع و همراه با آرای باطله، میزان مشارکت عمومی در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم در دور نخست به ۳۹/۹ درصد میرسد و این یعنی ۶۰/۱ درصد ایرانیان در این انتخابات حضور پیدا نکردند.
این نتایج کمی، تفسیرهای بسیار مهمی در بردارد:
۱-اگر مهمترین کارکرد صندوق رأی را تأیید میزان مشروعیت و مقبولیت نظام سیاسی و حکمرانی هر کشور بدانیم، نتایج نشان میدهد که ۶۰ درصد از ایرانیان مشروعیت حاکمیت سیاسی و کارکرد نهاد انتخابات را در ساختار سیاسی فعلی قبول ندارند.
۲- کاهش مشارکت در ۲۹ استان کشور نشان دهنده پراکندگی جغرافیایی، قومی، مذهبی، و طبقاتی ایرانیانی است که در انتخابات شرکت نکردهاند.
۳️-کاهش چشمگیر میزان مشارکت در سه استان سیستان و بلوچستان، گیلان و گلستان که در انتخابات ۱۴۰۰ مشارکتی بالای ۵۰ درصد داشتند؛ و نیز کاهش میزان مشارکت کردستان در کنار کلان شهر تهران که حتی در سال ۱۴۰۰ نیز زیر پنجاه درصد بوده، معنادار و قابل بررسی است.
این مسئله از آنسو اهمیت دارد که مشارکت این استانها در انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۱۳۷۶، ۱۳۸۸، ۱۳۹۲، و ۱۳۹۶ همواره بالای پنجاه درصد بوده است.
۴- مردود شدن گزارهی: «آرای بالا به گزینههای اصولگرایان در مشارکت عمومی پایین»، با توجه به آرای کمتر نامزدهای اصول گرایان در مشارکت کمتر از ۴۰ درصد
۵- عدم شناخت کافی از کنش جمعی انتخاباتی ایرانیان، پیچیدگی جامعه ایران، عدم توجه به تمامی متغیرهای تاثیرگذار؛ در نظرسنجیهای مختلف
۶-تداوم کاهش مشارکت عمومی در پایتخت، مسئلهی قابل توجهی است که نیاز به بررسیهای مستقل و دقیق پژوهشی دارد.
۷️- بر خلاف برخی تحلیلها، کاهش سراسری میزان مشارکت در ۲۹ استان کشور بهویژه در چند استان نخست با بافت قابل توجه جمعیت روستانشین مانند سیستان و بلوچستان، گیلان، گلستان، سمنان، کردستان، مازندران؛ نشان میدهد مقبولیت و اعتماد به نهاد انتخابات، افزون بر مناطق شهری در مناطق روستایی نیز دچار خدشه و بحران قابل توجه و چشمگیر است و البته تحلیل دقیق به ریز دادههای انتخاباتی نیاز دارد.
۸- بخشی از کاهش آرا در کل کشور شامل کسانی است که در دورههای پیشین با هدف مشروعیت بخشی به نظام، مشارکت داشتند اما به دلایل مختلفی چون اوضاع نامناسب اقتصادی و سرکوب خشونت آمیز اعتراضات سال ۱۴۰۱ از مشارکت خودداری نمودند.
اینها که مرور شد و بسیاری نکات دیگر، حاوی یک پیام مهم است:
سکوت و اعتراض کنشگرانی که مقبولیت و کارکردی برای صندوق رأی و نهاد انتخابات قائل نیستند، رفته رفته افزونتر و معنادارتر شده و به فریادی رسا بدل گشته است؛
و سکوتی که فریاد شد، شنیدنی است!
*جامعه شناس
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
نظرات بسته شده است.