فضا، صحنه‌ی مقاومت پیوسته

0 207

فضاهای شهری را در ادبیات رایج ساختن شهرها فضایی می‌دانند عمومی و قابل دسترس برای تمامی اقشار جامعه؛ فضای شهری فضایی است برای تعامل و همزیستی، برای بودن، برای بروز و نمایش اندیشه‌ها، آرمان‌ها و احساسات جامعه‌ی شهری. در واقع فضای شهری ویترینی است که نیروهای اجتماعی همواره به منظور اعلام حضور خود و در جستجوی تحقق خواسته‌های خود از آن بهره می‌گیرند؛ بنابراین فضا صحنه‌ای برای رقابت نیروهاست و در آن‌جا که نیرویی در صدد حذف دیگری و استیلای قاهرانه بر فضا برآید، فضا به صحنه‌ی نبرد نیروها بدل می‌شود. به عبارت بهتر، نبرد دقیقا در لحظه‌ای رخ می‌دهد که قدرت اقتدارگرا و تمامیت‌خواه نیز متوجه این ظرفیت می‌شود و می‌کوشد تا فضا را در تمامیت آن به تسخیر درآورد تا تنها محل بروز نشانگان دل‌خواه‌اش باشد؛ فضایی تک‌صدایی و تک‌رنگ، خالی از هرگونه تنوع و تفاوت، چنان‌که تنها در خدمت روایت رسمی باشد و بازتاب عینی و کالبدی آن‌چه که نهاد قدرت می‌پسندد.
نهاد قدرت به‌ویژه آن‌جا که با تمامیت‌خواهی نیز همراه شود، همواره در پی نمایش و اثبات اقتدار خویش است و چه عرصه‌ای بهتر از فضای مرکزی شهر، جایی که در معرض آمد و شد و به عبارتی در معرض تماشای پیوسته‌ی انسان‌هاست؛ به‌خصوص که فضایی تاریخی با جذابیت توجه همگانی باشد و هر صدایی در آن به سرعت به گوش همگان برسد. فضای تاریخی-گردشگری مرکزی شهر دقیقا محل مطلوب نمایش اقتدار نهاد قدرت است.
استیلای قاهرانه بر فضا غایت چشم‌انداز فضامند قدرت تمامیت‌خواه است؛ گونه‌ای از مانور پیروزمندانه است که پیام چیرگی را تداعی می‌کند. چرا که فضاهای شهری نه‌ تنها عرصه‌ای مطلوب برای نمایش اقتدار، بلکه گزینه‌ای کارآمد برای اعمال اقتدار حاکم نیز به شمار می‌روند. آن‌چه که معمولا با عنوان نظم عمومی به ما معرفی می‌شود و در واقع نوعی از کنترل اجتماعی است. فضای شهری نخستین، پرتکرارترین و ناگزیرترین صحنه‌ی برخورد جامعه با قدرت است. عرصه‌ای که انسان‌ها هر روز ناچار به گذر یا حضور در آن هستند و قدرت این فرصت را می‌یابد تا نظم دل‌خواه خود را بر انسان‌ها تحمیل کند و جامعه را به نظم مورد نظر خود درآورد. در واقع قدرت با تولید دانش، روایت‌، ایدئولوژی، قوانین و مقررات و نشانگان خود، به تولید فضایی می‌پردازد که مناسبات مطلوبش را تولید و بازتولید کند و به چرخه‌ی تداوم نظم موجود یاری برساند. آن‌چه که در این مرحله اهمیت پیدا می‌کند، اعمال قدرت بر لایه‌ای فراتر از شکل و کالبد فضاست؛ در این‌جا کنترل رفتارهای فردی و اجتماعی انسان‌ها و کنش‌های روزمره‌ی شهروندان است که نظم مطلوب را می‌سازد.
نمونه‌های بسیاری از این موارد را می‌توان در شهرهای امروزمان یافت. تسخیر فضاهای مرکزی و یادمانی شهرها، ایجاد فضای امنیتی، احداث فضاها و سازه‌های در خدمت اقتدارگرایی، ایجاد فضاهای محصور با مرزهای سخت، سرشار شدن شهر از بیلبوردها و نشانه‌های روایت رسمی، برگزاری رویدادهای مرتبط با روایت رسمی، پلمپ‌شدن فضاهای نافرمان، ایجاد تنش و درگیری در رویدادهای هنری مانند کنسرت‌ها و بسیاری از مصادیق گوناگونی که هر یک به گونه‌ای در پی اجرای سیاست‌های یادشده طراحی شده‌اند و دنبال می‌شوند.
بازگشت ون‌های ارشاد را نیز می‌توان در همین زمینه فهم کرد. آن هم در شهری که پیشینه‌ی پررنگ زندگی اجتماعی پیشرو و روشن‌فکرانه دارد؛ کانون اولین‌های فرهنگی و هنری ایران و دروازه‌ی ورود اندیشه‌های نو به شمار می‌رفته، میزبان محافل متعدد زنان مستقل و روشن‌فکر بوده و همواره به عنوان یکی از کانون‌های نمادین مقاومت و مبارزه شناخته شده است. گویا هسته‌ی سخت قدرت رسمی باور دارد که تداوم چرخه‌ی قدرت وابسته به حفظ فضاست، پس به هر روشی سعی دارد تا استیلای یکه‌تازانه‌اش را بر فضا تداوم ببخشد و از حضور نیروهای اجتماعی دگراندیش جلوگیری کند تا فضا هم‌چنان صحنه‌ی نبرد- به جای صحنه‌ی هم‌زیستی- نیروها باقی بماند.
اما از آن‌جا که به قول فوکو «هرجا که قدرت هست، مقاومت نیز هست»، زندگی در شهرهای این روزهای ایران نیز گویا به صحنه‌ای از مقاومت پیوسته تبدیل شده است؛ جریانی از بازپس‌گیری فضای تسخیرشده به‌مثابه بخشی از حق انسان‌ها بر شهر در قالب کنشی هرروزه رخ می‌نماید و شهروندان در جستجوی هم‌زیستی مسالمت‌آمیز در زندگی شهری تکاپویی پویا دارند. همان چیزی که در رخدادهای چندشب پیش میدان شهرداری رشت شاهد بودیم. جولان ون‌هایی که هم بر چهره‌ی فضا اثر می‌گذارند و هم به پشتوانه‌ی اقتدارگرایی نظامی سعی در تحمیل رفتارها و کنش‌هایی مشخص بر باشندگان در فضا هستند؛ و در سوی دیگر میدان، شهروندانی که در دفاع از حق خود بر شهر، پافشاری می‌کنند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.