اخبار فیک یا جعلی تا چند سال پیش واژهی پرکاربردی نبود اما اکنون به کلمهای متداول بدل شده که البته تهدیدی برای افکار عمومی است. خبرهایی گمراه کننده که جز تحریف واقعیتها همچنین آسیب برای دنیای روزنامهنگاری یا اطلاع رسانی صحیح هستند. امروزه دیگر جذب کردن اعتماد مخاطب چندان اهمیت ندارد و این رسانهها با تیترهای دروغین و اغوا کننده در پی جذب مخاطب هستند. گاهی بریدهای از سخنان مصاحبه شونده، گاهی نمایش واکنش سلبریتیها و یا جلب توجه عمومی از طریق هجو؛ در این میان آنچه که از دست میرود استفادهی مناسب از کارکرد رسانه است. البته این اتفاق نه فقط در ایران بلکه در دنیا در حال گسترش است.
فضای روزنامهنگاری به دلایل مختلف در کشور و تبعا گیلان چندان مناسب نیست. بخشی از این فضا متاثر از گسترش اخبار جعلی یا فیک نیوز است. از این رو که امروزه اخبار فیک جای روزنامهنگاری را گرفته و به نوعی باعث شده بسیاری از روزنامه نگاران گوشه گرفته و با به دنبال راهی برای انتشار نشریات یا سایتهایی باشند که بی سر و صدا به کار خود بپردازند تا بخشی از تمناهای درونی خود را برآورده سازند.
هوشنگ عباسی از روزنامهنگاران با سابقهی گیلانی به شمار میرود که سالها در این راه کوشیده است و اکنون مدیر مسوول ماهنامهی ره آورد گیل است. با او به گفتوگو نشستهایم تا هم از نظراتش دربارهی روزنامهنگاری باخبر شویم و هم ببینیم استفادهی فراوان مردم از فضای مجازی چه تأثیراتی بر آنها دارد و آیا راههایی برای شناخت درستی یا نادرستی اخبار منتشر شده در آن وجود دارد یا خیر.
-آقای عباسی، از دیدگاه شما فرق روزنامهنگاری دیروز و امروز چیست؟
روزنامهنگاری صنفی است که در تمام جهان با خطرات مختلفی روبهرو هستند. این خطرات چه از جانب حکومتها و چه باندها صورت میگیرد. بهویژه روزنامهنگارانی که دنبال خبرهای تازه و پیگیر خبرهای صنفی هستند. این افراد با خطرات زیادی رودررو میشوند. تفاوت روزنامهنگاری دیروز و امروز بسیار زیاد است. شاید از نظر ماهیت یکی باشند، ولی از نظر امکانات و گستردگی روابط تفاوت زیادی دارند. چون امکانات امروز برای خبررسانی، اشکال مختلفی به خود گرفته است و اکنون مجموعهای از رسانهها وجود دارند، با امکانات خبری مختلفی چون ماهواره و فضای مجازی. به همین دلیل این فرصت را برای حکومتها به وجود آورده که روزنامهنگاران را تحت فشار بیشتری قرار بدهند. این مشکلات چه در دیروز و چه در امروز برای مطبوعات وجود داشته است، مخصوصا حکومتهایی که حتی با آزادی نسبی هم مخالفند و کمترین انتقاد را برنمیتابند و اینها موجبات پدیداری مشکلات بیشتری برای روزنامهنگاران است.
–چقدر در دههی اخیر روزنامهنگاری تحقیقی خصوصا در ایران به محاق رفته و علت آن چیست؟ فشار حاکمیت یا دولت یا تغییر نسل و توجه به اخبار فیک یا نادرست؟
روزنامهنگاری بخشی از کار پژوهشی است. روزنامهنگاری تحقیقی در ایران به دلیل محدودیتهایی که در دهههای اخیر صورت گرفته، بسیار کمرنگ شده است. بهعنوان مثال، اختلاس اقتصادی یا قتلی مشکوک انجام میگیرد و یا بخشی از میراث فرهنگی ملتی گم میشود و شما که میخواهی علل آن را پیگیری کنی، باید دست به تحقیق بزنی. هیچ ابزار و امکانات قانونیای برای شما در نظر گرفته نمیشود. محدودیتهایی ایجاد میکنند که مانع ادامهی راه شما میشود. مسالهی محیط زیست یا واگذاری کارخانجات و یا اراضی کنار دریا را فرض کنید. این امکان برای روزنامهنگار نیست که برای رسیدن به سرنخی تحقیق کند و کسانی که در این راه قدم میگذارند، به بنبست میرسند و این مشکل در تمام زوایا برای خبرنگاران وجود دارد. بهویژه روزنامهنگارانی که به دنبال تحقیق برای موضوعی خاص هستند. این موضوع موجب سرخوردگی روزنامهنگار و حتی باعث میشود مدیران مسوول به دادگاه کشیده شوند و یا با لغو امتیاز مواجه شوند. بدین دلیل نظام روزنامهنگاری تصمیم میگیرد که این بخش را کمرنگ کند. فرض کنید که بخواهید دربارهی زبالههای رشت و یا کارخانجاتی که ضایعات را درون رودخانه میریزند، تحقیق کنید. شما در این مورد با محدودیتهای قانونی برای انتشار گزارش روبهرو هستید. چون کار تحقیقی با پرسش شروع میشود و بعد به دنبال پاسخ میروید و برای پیدا کردن آن جواب موانع زیادی سر راه شما سبز میشود و در میانهی راه تصمیم میگیرید از موضوع دست بشویید و بیش از این درگیر چند و چون قضایا نشوید.
در رسانههای عمومی یا ترکیبی اخبار ضد و نقیضی مطرح میشود. بهعنوان مثال در اینترنت دنبال خبری میگردید، فهم درستی یا نادرستی آن به آموزش شما بستگی دارد. یا حتی میخواهید دربارهی شخصی جستوجو کنید، اخباری که در اینترنت و رسانههای مجازی وجود دارند، بخش عمدهای از آنها از روی غرضورزی یا ناآگاهی است؛ اگر مخاطب یا جوینده آگاه و دانا باشد، آنها را تجزیه و تحلیل میکند تا به نتیجهی درستی برسد. ولی اگر کسی ناآگاه باشد، همان مطلب را بهعنوان خبر درست برداشت و استفاده میکند.
– بنابراین آموزش در تشخیص درستی یا نادرستی خبری تأثیر دارد؟
بسیار تأثیر دارد. ما از نظر آموزشی در این چند دهه بسیار کم گذاشتهایم. اگر به کودکانمان در زمینهی محیط زیست، رانندگی و روابط انسانی آموزش میدادیم، جامعهی ما اکنون اینگونه نبود. آموزش نقش عمدهای دارد و مشکلات ما از کمبود آن ناشی میشود. این موضوع به دلیل عدم تعهد و محدودیاتی به وجود آمده است. افراد اکنون فقط به دنبال یک شغل هستند، معلم در گذشته عاشق کار خودش بود و نقش کیمیا را داشت و امروزه یک استاد دانشگاه برنامههایش چنان متنوع است که گاهیاوقات چندین شغل دارد. بنابراین آموزش از نظر محتوا و ارزشی که دیروز داشت، تأثیر خود را از دست داده است و به همین دلیل، معلم امروزه احترام گذشتهی خود را ندارد. چون آموزش موجب ترقی و شکوفایی میشود. زیرا انسان موجودی اجتماعی است و بیشتر رفتارها و شناخت خود را کسب میکند و تنها درصد کوچکی مربوط به ژن است و همین رفتار پایهی زندگی آیندهی او میشود. از این نظر دچار ضعف هستیم و کسانی که برنامهریز هستند و به هویت جامعهی خود عشق میورزند، باید فکری در این زمینه کنند.
– فیک نیوز تا چه حد قادر است به اقتصاد، سیاست و فرهنگ یک ملت تاثیر بگذارد و اصولا کارکرد آن چیست؟
بر سیستم اقتصادی و فرهنگی هر جامعه میتواند تأثیر بهسزایی داشته باشد. مثلا در زمینهی بیماریها، ارز، مناسبات بانکی و حتی زمینههای فرهنگی، اخبار میتوانند اطلاعات لازم را در اختیار بگذارند. از این نظر مرز میان اخبار درست و نادرست مغشوش است. اگر از همان ابتدا اطلاعات لازم در مورد کرونا را بهدرستی دریافت میکردیم، وضع اکنون بهتر از این بود. گاهیاوقات میبینیم تیراژِ روزنامههای کشورهای ده میلیونی، به چند صد هزار میرسد، ولی در کشور ما حجم اطلاعات درستی که باید به دست مردم برسد، روزبهروز در حال کاهش است و جامعه هم بهدلیل سهلانگاری یا آموزش غلط، بیشتر به رسانههای مجازی رو میآورد و کمتر به خواندن کتاب و روزنامه تمایل پیدا میکند و بهانهی هزینهی آنها را پیش میکشند که کاملا ناموجه است و قابل قبول نیست. به همین دلیل (مخصوصا در گیلان) از مطالبهگری روگردانیم و چنان اهل پرسش نیستیم.
– دلیل آن چیست؟
اقوام گیلانی را قومیتهای مختلفی تشکیل میدهند. پیگیری هدفی مشخص برای این اقوام سخت است. دیگر مسأله، مدارای مردم گیلان است و مطالبهی خود را مانند طبیعتی که در آن زیست میکنند، با مهربانی و عطوفت بیان میکنند و تمایلی به خشونت ندارند.
– چه راهحلی برای جلوگیری و کاهش اثرات فیک نیوز بر زندگی مردم وجود دارد؟
ابتدا همان آموزش است. یعنی خانوادهها به فرزندانشان چگونگی استفاده از رسانهها را آموزش دهند. اگر در غرب از دورهی رنسانس ۴۰۰ سال زمان برد تا به این دوران مجازی و دیجیتالی برسند، برای ما ۵۰ سال هم طول نکشید. پنجاه سال قبل بسیاری از روستاهای تابع رشت ماشین را ندیده بودند، ولی اکنون در دورترین روستاها هم از موبایل و ماشین بهرهمند هستند. بنابراین به عنوان مصرفکنندگان این ابزار، آموزش لازم را ندیدهایم تا چگونگی استفاده از این ابزار را یاد بگیریم. از طرف دیگر چون آموزشها و امکانات جامعه محدود است، جوانان تنها به یک چیز گرایش پیدا میکنند و اگر یک چیز به صورت سرطانی رشد کند، دیگر بخشها ضعیف میشوند. شما مغازههای موبایلفروشی فراوانی را در سطح شهر رشت پیدا میکنید. ببینید چند درصد از افراد جامعه از تلگرام استفاده میکنند و چند درصد از کتاب. این موضوعات باعث میشود جامعه دچار اضداد و نارساییهایی شود که توازن و تعادل خود را از دست بدهد و با مشکلات فرهنگی، اقتصادی و روانی دست و پنجه نرم کند، مردمی تندخو و عصبانی به وجود بیاورد و کانون خانوادهها را فروبپاشد. بخشی از این مشکلات مربوط به کارگزاران است و بخشی دیگر مربوط به خانوادهها و مردم.