به بهانه‌ی سالروز صدور فرمان مشروطیت؛

‌‌قزوین در تصرف مشروطه‌خواهان گیلان‌

0 ۳۵

پس از این‌که مجلس اول به دستور محمدعلی‌شاه به توپ بسته و استبداد صغیر آغاز شد، مشروطه‌طلبانی که توانسته بودند از مرگ و زندان شاه بگریزند، تلاش‌های‌شان را در مناطقی از کشور که مستعد فعالیت‌های آزادی‌خواهانه بود، از سر گرفتند و گیلان به دلایلی آشکار یکی از این نقاط بود.

 

مشروطه‌خواهان این خطه، پس از فتح رشت که طی واقعه‌ی باغ مدیریه، قتل آقابالاخان حاکم گیلان و درگیری‌های منجر به سقوط دارالحکومه انجام شد، مدتی را صرف تثبیت مواضع خود در این شهر و هم‌چنین انتخاب رهبری برای ادامه تلاش‌های‌شان در جهت اعاده مشروطیت نیمه‌جان ایران نمودند. آنان پس از انتخاب سپهدار (محمدولی‌خان تنکابنی) به رهبری خود، در گام نخست نقاط سوق‌الجیشی دو شهر انزلی و منجیل را به تصرف خود در آوردند.

 

آموزش نظامی داوطلبان جدید، امری بود که همراه با وظیفه برقراری نظم و ترتیب در اردو به معزالسلطان، یپرم‌خان ارمنی و امیرعلی‌خان دیوسالار سپرده شد و اردویی منظم متشکل از مجاهدین مشروطه‌خواه شامل ایرانیان، ارامنه قفقاز و گرجی‌ها پدید آمد. لازم به ذکر است که پس از فتح گیلان به دست مشروطه‌خواهان، جمعی آزادی‌خواه از منطقه قفقاز و حتی استانبول روانه گیلان گردیدند.

 

مشروطه‌خواهان گیلان، پس از فتح رشت، دریافتند که قشون دولتی به فرمان محمدعلی‌شاه قاجار وارد قزوین شده و وی خیال جنگ را در سر می‌پروراند و این‌چنین بود که نیاز به پذیرش داوطلبانی کارآزموده بیش از پیش احساس گردید. به هر روی با وجود کمبود سلاح و پول، سران مشروطه‌خواه جنبش گیلان موفق شدند گروهی بالغ بر ۲۵۰۰ نفر از مجاهدین مسلح به جنگ‌افزارهای پیشرفته و چندین عراده توپ را سازمان داده و آماده نبرد نمایند.

 

برخی معتقدند که شخص سپهدار در آغاز نسبت به شروع عملیات نظامی مردد بود و این ارامنه تحت فرمان یپرم بودند که بدون اطلاع محمدولی‌خان، جنگ را آغاز کرده و پس از پیروزی در «ینگی امام»، تا حوالی قزوین نفوذ نمودند. امری که به‌زعم برخی، سبب تشویق باقی مجاهدین و حرکت آنان برای فتح این شهر گردید. رد و بدل شدن نامه‌هایی تهدید آمیز میان محمدعلی‌شاه و سپهدار تنکابنی سرانجام وی را وادار نمود تا فرمان حرکت به سوی قزوین را صادر نماید.

 

شاه که از عدم تاثیر تهدیداتش اطمینان یافته بود، علاوه بر ارسال قوا و تجهیزات بیشتر به سمت قزوین، روسای ایلات شاهسون و خوانین اردبیل را مجاب نمود تا وارد عمل شده و به مشروطه‌خواهان گیلان حمله‌ور شوند. آنان موظف بودند تا با همراهی قوای استبداد در قزوین، رشت را از دو سو مورد تهاجم قرار داده و متصرف شوند. طرحی که با شکست نیروهای شاهسون و عقب‌نشینی اردوی قزوین عقیم ماند و نتیجه‌ای در بر نداشت.

 

حرکت به سوی قزوین
مسیری که مجاهدین گیلانی برای تصرف قزوین پیش روی خود داشتند از نقطه نظر نظامی بسیار دشوار می‌نمود، زیرا علاوه بر نیروهای دولتی، برخی نیروهای مسلح منتسب به ایلاتی چون چگینی، غیاثوند و… نیز در مسیر راه و مناطقی چون کوهین انتظار آنان را می‌کشیدند. دیگر مشکل موجود، حرکت از مناطق کم‌ارتفاع گیلان به سوی مناطق مرتفع‌تر و کوهستانی قزوین بود که نیروهای ایلیاتی آشنا به منطقه را در موقعیت برتر نظامی قرار می‌داد.

 

نبرد یوزباشچای
این جنگ حدودا دوساعته، در حوالی یک کاروانسرا رخ داد و طی آن عده‌ای از افراد ایل غیاثوند به همراه سرکردشان، «نصیرخان»، کشته شدند. پس از این نبرد و موفقیت در آن بود که گام‌های نهایی برای گشودن شهر قزوین آغاز گردید. در محل پل لوشان نیروهای استبداد تلاش نمودند تا قوای کمکی مشروطه‌خواهان را متوقف نمایند که نتیجه‌ای دربر نداشت. تلاش‌های «نکراسف»، کنسول روسیه در رشت نیز که سعی داشت قوای روس را به‌سرعت وارد این مناقشه نماید مؤثر نیفتاد.

 

جنگ آب ترش و فتح قزوین
این جنگ که در هوایی برفی در کوه‌های مجاور منطقه آب ترش به‌وقوع پیوست نیز با پیروزی مشروطه‌خواهان به اتمام رسید. انقلابیون پس از این نبرد، در آقابابا توقف نموده و با اعزام جاسوسانی به داخل قزوین، جلساتی را با انقلابیون مسلح مستقر در این شهر به‌عمل آوردند.

 

مشروطه‌خواهان قزوین به‌مانند سایر شهرهای کشور، دارای محافل و مجامعی بودند و در خفا عده‌ای را برای مبارزه با قوای استبداد مسلح نموده بودند.

 

با مطالعه‌ی دقیق نقشه شهر و چگونگی سنگربندی نیروهای دولتی مدافع قزوین، دسته‌ای از مجاهدین از سمت جنوب شهر تحت رهبری یپرم‌خان و عمیدالسلطان و دسته‌ای دیگر از شمال شهر تحت رهبری سردارمحیی، در حالی که فریادهای زنده‌باد مشروطه سر می‌دادند، وارد شهر شده و سنگرهای دشمن را ازمیان برداشتند.

 

مقاومت سربازان مستقر در ارگ قزوین پس از انفجارهای ناشی از پرتاب بمب توسط نیروهای قفقازی حاضر در صحنه نبرد درهم شکسته شد و شهر به طور کامل در اختیار مشروطه‌خواهان قرار گرفت. گشوده شدن قزوین بیش از پیش ضعف‌ نظامی طرفداران شاه را آشکار نمود و بی‌تردید مسیر حرکت بعدی انقلابیون به سوی پایتخت و اعاده مشروطیت ایران را فراهم ساخت.

 

منابع:
– آموریان، آندره، (۱۳۵۴)، حماسه یپرم، ترجمه هرایرخالاتیان، تهران، انتشارات جاویدان.
– پرتو، افشین(۱۳۹۱)، مشروطه و گیلان، رشت، فرهنگ ایلیا.
– تدین، عطااله(۱۳۵۳)، نقش گیلان در نهضت مشروطیت ایران، تهران، انتشارات فروغی.
-دولت‏آبادی، یحیی(۱۳۶۲)، حیات یحیی، جلد سوم، تهران، انتشارات جاویدان.
– صفایی، ابراهیم(۱۳۶۳)، رهبران مشروطه، تهران، انتشارات جاویدان.
– عظیمی، ناصر(۱۳۹۶)، تاریخ گیلان (از ورود شاه عباس اول به گیلان تا پایان انقلاب جنگل)، رشت، فرهنگ ایلیا.
– فخرایی، ابراهیم(۱۳۷۱)، گیلان در جنبش مشروطیت، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران.
– کسروی، احمد(۱۳۵۷)، تاریخ هجده ساله‌ آذربایجان یا سرنوشت گردان و دلیران، تهران، انتشارات امیرکبیر.
– کسروی، احمد(۱۳۴۹)، تاریخ مشروطه‌ ایران، تهران، انتشارات امیر کبیر.
– ملک‏زاده، مهدی(۱۳۶۳)، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، انتشارات علمی.
– مجله پیمان، (زمستان ۱۳۹۵)، شماره ۷۸.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.