منطقهی آزادِ تجاری ـ صنعتی انزلی سازمانی است که ریشه در انبوه رویاهای مردم یک شهر و استان دوانده است. چشماندازی که ربع قرن پیش، بعد از سفر رییس جمهور وقت به انزلی و درخواست مصرانهی مردم انزلی با تکیه بر ظرفیتهای کمنظیر این شهرستان ساحلی شکل گرفت و بدین ترتیب با مصوبهی هیات دولت در سال ۱۳۷۵ منطقهی ویژه اقتصادی بندرانزلی در دو بخش جداگانه تعیین شد. هفت سال بعد منطقهی ویژهی اقتصادی انزلی به منطقه آزاد تجاری صنعتی انزلی بدل شد و در سال ۱۳۸۳ اساسنامهی سازمان منطقهی آزاد تجاری صنعتی انزلی مورد تصویب هیات وزیران قرار گرفت. سازمانی که بنا شد تا اهداف ارزشمندی نظیر عمران و آبادانی، جذب سرمایهگذاری خارجی و داخلی، ایجاد اشتغال سالم و مولد، تنظیم بازارکار و کالا، تشویق تولید و صادرات کالا را دنبال کند.
ایجاد سازمان منطقهی آزاد انزلی با توجه به برخورداری از موقعیت استراتژیک ویژه و قرار گرفتن در مسیر کریدورشمال- جنوب و بهرهمندی از استعدادهای کم نظیر سرزمین اصلی سبب شد تا چشماندازی نویدبخش در برابر نگاه گیلانیان نقش بندد. اما اینک پس از قریب به دو دهه این پرسش به اذهان متبادر میشود که چقدر منطقهی آزاد انزلی به اهداف اولیهی خویش دست یافته است؟
«هادی حقشناس» کارشناس اقتصادی در این باره به مرور میگوید: واقعیت این است که حداقل یک بخش از محدودهی جغرافیایی انزلی آباد شده و نوع آبادانی آن نیز زیرساختی با کارکرد ملی و بینالمللی است. برای نشان دادن اهمیت موضوع، کافی است که مثالی بزنیم؛ امروزه بعضی از شهرها در استان گیلان به دنبال ایجاد بندر هستند. مثلا آستارا مدتهای طولانیست که به دنبال برخورداری از بندری جامع و کامل است.
اما اکنون توجه داشته باشید که امروزه بندری که در منطقهی آزاد انزلی ایجاد شده به لحاظ بزرگی، تعداد اسکله و زیرساختهای موجود به راحتی قابل رقابت با بندر سازمان بنادر در انزلی است که دارای قدمتی بیش از یکصد سال است. بنابراین باید گفت همین زیرساخت که در حوزهی تاسیسات دریایی ایجاد شده بسیار پراهمیت است و نکتهی جالب این است که هر یک از استانهای کشور یا شهرهای ساحلی در جنوب و شمال کشور اگر بخواهند بندری ایجاد کند، نخست آن که احداث چنین بندری از آرزوهایشان است و دیگر این که باید یک مسیر اداری طولانی طی شود تا چنین اتفاقی روی دهد. در واقع عملکرد منطقهی آزاد در مجموع با ایجاد بندرگاه، بنگاههای اقتصادی و دیگر زیرساختهای گردشگری شکل گرفته در آن میتوان گفت، علیرغم گذشت حدود بیست سال مناسب بوده، اما طبیعیست که تا نقطهی مطلوب فاصلهی زیاد دارد.
تلاش برای ایجاد زیرساختها
وقتی صحبت از اهداف منطقهی آزاد به میان میآید، لازم است تا به اهداف از پیش تعیین شدهی این سازمان نگاهی دوباره داشته باشیم و در ارزیابی خویش به این موضوع بیاندیشیم که آیا سیر حرکت منطقهی آزاد کاملا در مسیر دستیابی به این اهداف بوده یا که نسبت به آن دچار زاویه شده است.
حقشناس با بیان این که منطقهی آزاد انزلی در این دو دهه بیشتر به ایجاد زیرساخت پرداخته، اظهار میکند: اشکالی که در ایجاد مناطق آزاد در ایران وجود دارد این است که ابتدا زیرساخت فراهم نشد تا در ادامه برایش هدف ایجاد کنند. بدین ترتیب مناطق آزاد در ایران همچنان که به دنبال اهدافشان هستند باید زیرساختهای مورد نیاز خویش را نیز فراهم کنند. مناطق آزاد چه نیاز به بندر یا فرودگاه داشته باشند و چه نیاز به ریل، جاده، انبار و حتی آب، برق، گاز و تلفن، خودشان ایجاد کرده و مورد بهرهبرداری قرار دادهاند. در واقع این گونه نیست که مثلا یک پهنهی کاملا آماده، به مناطق آزاد تحویل داده باشند و بگویند بیایید کارها و اهدافتان را تعیین کنید.
همان مشکلاتی که سرزمین اصلی در خصوص توسعه با آن مواجه است، متوجه مناطق آزاد نیز هست، با این تفاوت که در مناطق آزاد، برخورد با قوانین کمی با تسامح و تساهل است.
وی در ادامه با تصریح بر این که یکی از اهداف منطقهی آزاد انزلی ترانزیت کالا از شمال به جنوب بود، میگوید: ایجاد ارزش افزوده و این موضوع که بتوانیم با توجه به وجود منابع انسانی و همچنین وجود انرژی سرزمین اصلی، صادرات مجدد انجام شود، از اهداف بود که البته تا رسیدن به این اهداف فاصلهی زیادی وجود دارد. گفتنی است که این فاصله چه در خصوص ترانزیت کالا و چه در مورد صادرات مجدد بسیار است. اما باید توجه داشت که گامهای خوبی در این مسیر برداشته شده است. همچنین نباید از یاد برد، همان مشکلاتی که سرزمین اصلی در خصوص توسعه با آن مواجه است، متوجه مناطق آزاد نیز هست، با این تفاوت که در مناطق آزاد، برخورد با قوانین کمی با تسامح و تساهل است. مضاف بر این که مزیتی نیز در خصوص معافیتهای مالیاتی و همچنین کاهش تشریفات ورود کالا وجود دارد. از این رو باید گفت همین مزیتها سبب شده است که مناطق آزاد با توجه به این که مدت زمان طولانی از ایجادشان نگذشته کمی از سرزمین اصلی در خصوص اهداف صنعتی، گردشگری، جلوتر باشند.
این کارشناس همچنین در بخشی از سخنانش بیان میکند: مناطق آزاد خود زیرساختهای مورد نیاز خویش را ایجاد کردهاند. بعنوان مثال در جنوب کشور بخصوص از محل فروش کارت یا زمین، منابع اولیه برای تامین هزینهی زیرساخت فراهم شد. این عوامل موجب میشود که مناطق آزاد از اهداف دور شوند و صرفا زمین بفروشند یا محلی باشند برای واردات کالا. بنابراین چنین عواملی تاثیری منفی در مسیر رسیدن به اهداف برجای نهادهاند.
نقش توانمندی یا ناکارآمدی مدیران
مدیریت آگاه و خردمندانه تاثیری بسزا در تحقق اهداف هر مجموعهای دارد. بیتردید سازمان عریض و طویلی چون منطقهی آزاد انزلی نیز از این قاعده مستثتی نیست. در واقع مسوولیت بخشی مهم از پیشرفتها یا عدم تحقق اهداف این سازمان متوجه مدیران آن در دورههای مختلف است.
حقشناس میگوید: بیشتر مدیران مناطق آزاد وظایفی دارند که یک مسوول کشوری بر عهده دارد. به نظر میرسد در مناطق آزاد فقط کار سیاسی امنیتی انجام نمی گیرد، گرچه مدیران منطقهی آزاد هم متولی مسائل امنیتی هستند. ولی منظور این است که امور نظامی، امنیتی و سیاسی جزوِ وظایف مدیران مناطق آزاد نیست ولی مابقی کارها و موضوعات نظیر امور عمرانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جزو وظایف مدیران مناطق آزاد است. در واقع هر اتفاقی که در یک شهر، استان و یا کشور در مقیاس ملی رخ میدهد در مناطق آزاد هم اتفاق میافتد. بنابراین طبیعیست مجموعهای که چنین وظایفی بر عهده دارد، باید برای ادارهاش کارآمدترین، مسلطترین و مدیرترین فرد انتخاب شود. به عبارت دیگر، مناطق آزاد محل آزمون و خطا نیستند و افرادی که بعنوان مدیر درسطوح مختلف انتخاب میشوند باید از چنان شایستگی برخوردار باشند که نه تنها وظایف مناطق آزاد را به درستی بشناسند بلکه رقبای آن منطقهی آزاد را نیز به درستی بشناسند.
منطقهی آزاد فرصت بینظیری است برای استان که بتواند اهداف صنعتی، گردشگری، ترانزیت کالا و حتی اهداف بازرگانی خارجی خود را در آن دنبال کند. در واقع منطقهی آزاد فرصتی برای مدیران استانی در بخشهای مختلف است تا حتی اهداف سازمانی خود را بتوانند با توجه به محدودیتهایی که در سرزمین اصلی وجود دارد اما در منطقهی آزاد نیست، دنبال کنند.
وی ادامه میدهد: اگر مدیری انتخاب نشود که هم وظیفهی سازمانی و وظایف ملی خویش را بداند و هم رقبای ملی و بینالمللی و بازار ملی و بینالمللی را بشناسد، طبیعی است که نمیتواند اهداف مناطق آزاد را تحقق ببخشد. در این راستا شاهد بودهایم که در مناطق آزاد مختلف کشور و همچنین منطقهی آزاد انزلی، مدیرانی بسیار موفق عمل کردهاند و مدیرانی هم به دلیل این که ظرفیت منطقهی آزاد را نشناختند در تحقق اهداف مناطق آزاد موفق نبودند.
نقش مدیران و فعالان اقتصادی و سیاسی
مشارکت مناسب مدیران شهرستانی و استانی و همچنین فعالان عرصهی اقتصاد و سیاست میتواند در پیشرفت مناطق آزاد موثر باشد. حقشناس با تاکید بر این که منطقهی آزاد یک فرصت است، اظهار می دارد: برای این که باور داشته باشیم منطقهی آزاد یک فرصت است باید توجه کنیم که برای ایجاد منطقهی آزاد همهی مسوولان و نمایندگان استان در آن مقطع زمانی تلاش کردند که چنین اتفاقی بیفتد. وقتی همهی استان بسیج میشود تا نقطهای تبدیل به منطقهی آزاد بشود مشخص است که نیاز استانی بوده و از طرف دیگر لازم است که مدیران استانی در تحقق اهداف مناطق آزاد کمک کنند. بنابراین منطقهی آزاد فرصت بینظیری است برای استان که بتواند اهداف صنعتی، گردشگری، ترانزیت کالا و حتی اهداف بازرگانی خارجی خود را در آن دنبال کند. در واقع منطقهی آزاد فرصتی برای مدیران استانی در بخشهای مختلف است تا حتی اهداف سازمانی خود را بتوانند با توجه به محدودیتهایی که در سرزمین اصلی وجود دارد اما در منطقهی آزاد نیست، دنبال کنند. از این رو هر چقدر مدیران استانی این ظرفیت را بهتر و بیشتر بشناسند هم به استان کمک کردهاند و هم به منطقهی آزاد در راستای تحقق اهداف توسعهای استان، کشور و منطقهی آزاد یاری رساندهاند.
ماحصل سرمایهگذاریها
اخبار حوزهی سرمایهگذاریهای منطقهی آزاد انزلی به خوبی بازتاب مییابند اما معمولا کمتر آمار و اطلاعات شفاف و کامل دربارهی این سرمایهگذاریها و نتایج آن منتشر میشود. در حالی که این سوال به اذهان متبادر میشود که آیا تاکنون سرمایه گذاریهای زیرساختی در بندر به اندازهی کافی سودمند بوده و اساسا به نقطهی سربه سر رسیده است؟
حقشناس در این باره میگوید: طبیعی است که این پرسش را باید از مدیران مناطق آزاد پرسید که آیا مجموع سرمایهگذاریهایی که انجام شده به اهداف خود رسیدند یا خیر. اما پاسخ من این است که مناطق آزاد کمتر یا بسیار ناچیز از بودجهی عمومی کمک گرفتهاند و بیشتر بر درآمد حاصل از بخش بازرگانی اتکا داشتهاند. تصورم این است که چون زیرساختهایشان را از محل درآمدهای حاصل از فعالیت خویش بدست آوردند، از نقطهی سربهسر عبور کردهاند.
گفتنی است، فعالیتهایی که در منطقهی آزاد انزلی صورت میگیرد در واقع متناسب با منابع و مصارفشان است. به عبارت دیگر، شاید این جمله در مناطق آزاد مصداق نداشته باشد، ولی برای رساندن مفهوم عرض میکنم، مناطق آزاد در واقع به شکل درآمدی ـ هزینهای اداره میشوند. لذا اگر درآمدی نداشته باشند، هزینههاشان پوشش داده نمی شود و شرط این که هزینهای انجام دهند این است که ابتدا درآمدی داشته باشند و این درآمد هم از بخش های مختلف از جمله بخشهای بازرگانی و بطور مشخص از محل درآمدهایی که در بخش پذیرش کشتی و کالا در منطقه آزاد دارند، حاصل میشود.
فعالیت در خشکی یا دریا؟
بعضا شنیده میشود که منطقهی آزاد انزلی بیشتر براساس دیپلماسی خشکی یعنی در مواردی نظیر احداث مجتمع تجاری، فروش اراضی و برگزاری جشنوارهها فعالیت میکند تا اینکه سهمی از دریا برده باشد. حال این پرسش مطرح میشود که منطقهی آزاد چرا استراتژی خود را براساس اقتصاد دریا با توجه به وجود پتانسیل و زیرساخت آن در بندرکاسپین، هموار نمیسازد؟
حقشناس در پاسخ به این سوال چنین میگوید: منطقهی آزاد باید به هر دو وجه دریا و خشکی توجه کند. اما منطقهی آزاد انزلی بر اساس مزیت نسبی قرار گرفتن درموقعیت ساحلی ایجاد شده و همانطور که در ابتدا ذکر شد عمدتا دارای اهداف تجاری بینالمللی بوده است. از سوی دیگر، باید توجه داشت که مردم چون برای خرید راهی مجتمعهای بازرگانی میشوند و یا از بخش گردشگری منطقهی آزاد استفاده میکنند، کمتر با بخش دوم آن که بخش تجاریست، آشنا هستند. در حالی که به نظر من اولا منطقهی آزاد وظایفش چندگانه است. ثانیا منطقهی آزاد انزلی در واقع هم به بخش دریا و هم به بخش خشکی توجه داشته است، اما در این میان نباید از یاد برد که تا تحقق اهدافش راه درازی در پیش دارد.