در پیکنش و واکنش های فعالان مدنی در زمینه مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات پیش رو؛ روز گذشته یادداشتی توسط سروش اکبرزاده تحت عنوان “آیا ماهی ها شادند؟” در مرور منتشر شد. درهمین رابطه «فریدون شیرینکام» نویسنده کتابهای تاریخ مدیران اقتصادی کشور، در پاسخ به یادداشت فوق، مطلبی را در اختیار مرور گذاشت.
چند نکته مقدماتی، به فهم گفتگو کمک میکند.
الف: بخش بزرگی از علوم انسانی قادر به پیش بینی نیست.
ب: ارزیابی کوتاه مدت یا دراز مدت، هستی شناسی و انسان شناسی، در افق معرفتی، به نتایج متفاوت در تحلیل پدیدار منجر میشود.
پ : نویسنده باور ندارد که به حقیقت دست یافته است، یا در جای درست تاریخ ایستاده است از دل گفت وگو، محدودیت و ظرفیت ایدهها مشخص میشود.
به نظر میرسد بین نیروهای دموکرات ایران، در امر مشارکت یا عدم مشارکت، تفاوت رویکرد وجود دارد. اختلاف آرا بین نیروهای تحول خواه دموکرات طبیعی است. برخلاف نیروهای سنتی که تقلیدی و با فرمان، رأی میدهند، نیروهای لیبرال بر اساس اهداف و منافع ملی، وحدت یا اختلاف دارند آنان ممکن است در مسئلهای تفاوت رأی داشته باشند اما در سایر حوزههای اجتماعی مثل حقوق زنان، شهروندی، رفع تبعیض اجتماعی، حل مسایل بین المللی و…افق مشترک نظری و عملی میتوانند داشته باشند.
به تصورم، دور اول ریاست جمهوری خاتمی و روحانی از نظر شاخصهای اجتماعی و اقتصادی یکی از دوران قابل دفاع ۴۵ سال اخیر میباشد. با رأی آوردن پزشکیان، شاید بار دیگر امکان خلق چنین ظرفیتی در بهبود فرایندها فراهم گردد. سلطنت طلبان، نیروهای رادیکال چپ و مجاهدین سابقه ۴۵ ساله تحریم دارند، نتایج آن تحریم چه بود.
تصور امروز مخالفان رأی این است که« سیستم پس از دو دوره حکومت یکدست، تسلیم یا عقب نشینی خواهد کرد» توجهی به نظامهای سیاسی جهان سوم ندارد. تجربه ونزوئلا، زیمباوه، نیکاراگوئه با تورمهای میلیونی و فقر و فلاکت مطلق به تغییر سیستم منجر نشد. کنار گذاشتن عمر البشیر مستبد در سودان، صالح در یمن، قذافی درلیبی، مصر، سومالی، عراق، افغانستان،سوریه و… گذار به دموکراسی را فراهم نکرد. استبداد، بی انتها،می تواند تداوم یابد، علت ماندگاری ساختارهای بسته در بیش از ۱۳۰ کشور، گواه ناتوانی نیروها برای رسیدن به گوهر دموکراسی میباشد. جهان سوم به دلیل فقدان نهادهای اجتماعی پاسخگو در بستر تاریخش، به سرعت وارد مدار ویرانگری میشود. فهرست وار نکات مبهم یاداشت جناب اکبرزاده ذکر میشود، شاید روشنگر بحث باشد.
۱-موافقان و تحریمیها، هر دو، از ناآشنایی زبان دیگری رنج میبرند. اتاق تاریک مولانا و داستان فیل، هر یک بخشهایی از آن را لمس میکردند، بیانگر محدودیت هستی شناختی ما در جهان اجتماعی میباشد. ما به نتایج آینده دسترسی نداریم، کورمال کورمال راه میرویم، شاید افقی گشوده شود.
۲-کنشگر بر اساس هزینه و فایده، به عمل سیاسی میپردازد، دنباله رو توده، نیست. رویکرد تحریم، عمل سیاسی را به پیروی از توده تنزل میدهد.
۳-کنشگر به دلیل مصایب برادر کشی ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ صندوق را نادیده نمیگیرد، اگر بتواند با کنش خود از تکرار فاجعه بعدی جلوگیری میکند. این مصیبت در دولتهای مشروطه در ماجرای پارک اتابک و زخمی شدن ستارخان و باقرخان، سرکوب خونین تظاهرات حزب توده دوره مصدق و دوره اصلاحات رخ داد. این فاجعهها باعث نمیشود اهمیت مشروطه و ملی شدن نفت را نادیده بگیریم. بخش قابل توجهی از چنین رویداد مصیب بار، به دوگانه بودن قدرت در دوره مصدق و اصلاحات برمیگردد.
۴-عدم موفقیت، گواه برنادرستی سیاست نیست، بلکه نشانه ناتوانی در اقناع، محدودیت منابع بسیج اجتماعی، فقدان سازمان یافتگی و ساختار سرکوبگر مربوط است.
۵-وزن سیاست در جهان سوم به حدی وسیع و گسترده است که هرگونه مشارکت در حوزه مدنی بدون دسترسی حداقل به منابع رسمی قدرت، کنش ورزی سخت و محدود میشود به همین دلیل دسترسی به بخشی از قدرت تسهیل گر فعالیت برای نیروهای مدنی میباشد.
۶-دو گانه مشارکت و مردم، بدون توجه به افق نفع و زیان منافع ملی، کمکی به توضیح مسئله نمیکند.
۷-در شرایط سرکوب و محدودیت هر نوع کنش ورزی، برای رهبران اصلاح طلب، آنان با چه ابزاری- بدون کیک قدرت – مانع تقابل در کف خیابان میشدند.
۸-جنبش سبز حدود ۱۸ ماه مقاومت کرد. تعداد زیادی کشته، زخمی و هزاران نفر دستگیر و رهبران آن به حصر ۱۳ ساله گرفتار شدند، با این همه سیستم یک قدم عقب نشینی نکرد. توان محدود نیروهای سیاسی باعث میشود که انتظار زیادی از گشایش عرصه سیاسی از سوی حافظان وضع موجود نداشته باشیم. با همه این ها، بخشی از روشنفکران،کنشگران و رهبران اصلاحات، همچون علیجانی، وسمقی، اکبرین و… مخالف مشارکتند و بخشی همچون کروبی، جلائی پور، کمال اطهاری، عباس عبدی، عبده تبریزی، نهضت آزادی و… به دلیل تنفس جامعه مدنی و شرایط اجتماعی موافق حضور در انتخابات هستند.
به تعبیر عبده تبریزی«با رأی ندادن ضعیفتر میشویم برای درست شدن، چکار میخواهید بکنید که با پزشکیان ناممکن میشود.» رأی دادن پایان مقاومت مدنی نیست، صدها اقدام در جامعه همچون پیگیری حقوق اقلیتها و.. باید صورت گیرد تا جامعه توانا محقق شود.
۹-به دلیل عدم موازنه قوا، نیروی اصلاح طلب در طی ۱۵ سال امکان گرفتن مجوز برای یک راهپیمایی اعتراضی را نداشته است، انتظارات مان، متناسب با ظرفیت مان باشد وگرنه همچون اپوزیسیون برانداز، دچار ایده آلیسم میشویم.
۱۰-حضور اعتراضی جوانان و زنان بدون جلب مشارکت و اعتماد سایر اقشار اجتماعی، نتایج لازم برای تغییر سیستم را فراهم نمیکند گر چه معنای آن، مخالفت با اعتراض نمیباشد.
۱۱-اصلاح طلب، به دلیل احتمال ناکامی دست از فعالیت بر نمیدارد، کنش ورزی بخشی از تغییر و یادگیری در حیات اجتماعی است، نتایج از قبل مشخص نیست.
*نویسنده کتاب تاریخ اقتصادی ایران
نظرات بسته شده است.