روز ۲۳ شهریور امسال (۱۴۰۱) بیشک در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی کشور به عنوان یک روز خاص تاریخی شناخته خواهد شد، روزی که به دلیل بازداشت و برخورد گشت ارشاد، و هدایت یک بانوی کرد ایرانی، هموطن ما علیرغم داشتن پوشش متعارف به پایگاه وزرا رفت اما به هر دلیل دچار حادثه شد و در بیمارستان کسری درگذشت.
فوت خانم مهسا امینی که فی حد ذاته همراه با مظلومیت بود بسیار غمبار و تأسفبرانگیز شد. این موضوع در جامعه به خصوص درمیان بانوان که کم و بیش سابقه برخوردهای گشت ارشاد را تجربه کرده و کرامت انسانی آنها در معرض بی مهری نیروهای این گشت قرار گرفته بود عکسالعمل معترضانه ایجاد کرد.
حال پس از گذشت ۲۵ روز از این حادثه، تنش و بحران و اعتراضات وسیعی در سطح دهها مراکز آموزشی و دانشگاهی و صدها شهر ایجاد شده است. بهطوری که این عکسالعملها، اعتراضات و تشنجات توجه جهان را جلب کرده است.
تعلیل و تحلیل اعتراضات مسالهساز فعلی که ابعاد وسیع آن غیرقابل پیشبینی بود را نباید به تنها مساله مرگ غمبار بانوی هموطن کُرد ارجاع داد. چون این نوع تحلیل و تعلیل ناشی از سادهانگاری و سادهاندیشی است. چرا که اعتراضاتی در این سطح حاصل یک واقعه حتی مساله حجاب و گشت ارشاد، یا برخورد با زنان در خیابان وسیله عوامل آشکار و پنهان «امر به معروف و نهی از منکر» نیست بلکه این واقعه و این عکسالعمل اجتماعی برآیند مسایل مختلفی ست که سالهاست در جامعه جریان دارد و انباشت آن در زیر پوست جامعه و ذهن مردم به افنجاری این چنین رسیده است.
این مسایل که خودبخود میتواند بحرانزا باشد حالا با مساله گشت و فاصله نسلی همراه شده، نیروهای کنشگر در سطح شهر و مراکز دانشگاهی بهطور عمده جوانان و نوجوانان دهههای هفتاد و هشتاد هستند که به نسل دیجیتال شهرت دارند، به تعبیر جامعهشناسان این نسل خود مدیر است و ولایت آموزشی، سیاسی و مذهبی پدر و مادر، مدرسه، دانشگاه و حکومت را نمیپذیرد بلکه مدیریت کارهای خود را در داخل شبکههای اجتماعی و دیجیتالی پی میگیرد. بنابراین با این نسل نمیتوان با روشهای کلاسیک و قبلی، نصیحت، تنبیه و تهدید سخن گفت، دیالوگ این نسل باید از درون همین نسل شکل گیرد اگر حسن نیتی در حکومت پیدا شود و حکومت عملا (نه در مونولوگ و حرف) نشان دهد که سخن این نسل، خودمحور، ناامید به آینده مبتکر که فقط زندگی، زندگی متعارف مانند زندگی هم نسلان خود در کشورهای دیگر میخواهند. جوهره خواسته این نسل که به نسل دیجیتال، طلب زندگی، زندگی متعارف و معمول، به دور از ایدئولوژی زدگی، تعصبهای قومی و جنسیتی، برای همه مردم است این خواسته که به نوعی خواسته همهی نسلهاست، امروز از زبان و دیالوگ نسل دیجیتال شنیده میشود و میتواند بُرد و شنونده جهانی داشته باشد.
انباشت عقدههای سالهای گذشته از تنگنظری، دخالتهای مزاحم در گذران زندگی مردم، القاء تنش و ناامیدی در جامعه، انحصارطلبیهای حاکمیت و حلقه محدود اطراف آن البته زمینه ظهور چنین خواستههایی را باعث شده است حاکمیت اگر بهطور جدی بخواهد این خواستهها را که خواستههای به حق و طبیعی است از دایره خشک و محدود و متعصبانه خود عبور دهد و آن را طی یک دیالوگ فعال بپذیرد باید عملا با پذیرش و دادن آزادی و آزادی عمل به منتقدین سیاسی و اجتماعی راه را برای این دیالوگ باز نماید والا صرفا اعلام آمادگی برای پذیرش انتقادات و نظرات، در حالی که تعدادی کنشگران سیاسی، اساتید، وکلا و افراد عادی فقط به دلیل انتقاد دارای محکومیت شده و آزاد نیستند صداقتطلب و پذیرش انتقاد را زیر سوال میبرد.