جغرافیای هرمنطقه میتواند براندیشه و شیوهی زندگی و به طورکلی بر ساختار فرهنگی، اجتماعی مردم، تأثیرگذار باشد. برای شناخت صحیح هر قوم، باید فرهنگ و آیینهای آن را مورد مطالعه قرار داد. مراسم و آیینهای هر قوم، آینهی تمام نمای اعتقادات، فرهنگ، تاریخ، اسطوره و به طور کلی، میراث معنوی آنهاست.
جشنها که از مظاهر تمدن و ویژگیهای فرهنگی نزد هرملتی است در حفظ هویت و ایجاد همبستگی فرهنگی و اجتماعی نقش بسزایی دارند و بازتابندهی مختصات جغرافیایی، اقلیمی، زندگی و مناسبات و روابط خانوادگی و اجتماعی است. نحوهی برگزاری این جشنها و فلسفهی آنها، جلوهی اعتقادات و باورها و فرهنگ مردمان یک سرزمین است.
همهی ملتها، اقوام، ایلها و در همه سرزمینها، روزهایی از سال را جشن میگیرند. مفاهیم و شکل برگزاری آیینها تکیه برکار،تلاش وگذران زندگی اقوام دارد.آیینهای ایرانی، اعم از آیینهای دینی و مذهبی یا ملی و اساطیری، بخشی از فرهنگ عامه و جزو جداناشدنی از ادبیات غنی مردمی است.
امروزه با تغییر فرهنگ و نوعِ کار و مناسبات، برخی از جشنها، کارکرد خود را از دست داده و یا کمرنگ شدهاند. در این میان اما برخی آیینها، زنده مانده و نسل به نسل هدایت شده است. یکی از این جشنها که هنوز بعد از هزار و پانصد سال گرامی داشته میشود جشن نوروزبَل در گیلان است.
جشن باستانی نوروزبل یکی از آیینهای کهن این خطه است که بر طبق تقویم گیلانی، جشن آغاز سال گالشی و دیلمی محسوب میشود. این آیین در فهرست آثار ملی با شماره ۱۳۷۱ به ثبت رسیده است. جشن سال نوی گیلانیان، کهنترین سالشمار ایرانی محسوب میشود و ریشه در فرهنگ، سنت و باور مردم این دیار دارد.
سابقهی جشن نوروزبل در گیلان به قبل از اسلام باز میگردد و زمان برگزاری آن، در نیمهی اَمرداد است. نوروزبل در عصِر آخرین شب سال از تقویم دیلمی، یعنی آخرین روز «اسپندارما» و شب اولین روز سال یعنی «نوروزما» برگزار میشود.
تاریخچهی نوروزبل
نوروزبَل از ترکیب دو واژهی «نوروز» و «بل» ساخته شده است. نوروز به معنای آغاز سال نو و بَل به معنای شعله آتش است. برخی قدمت جشن نوروزبل را به اسطورهی فریدون و ضحاک مرتبط میدانند و برخی دیگر این جشن را، جشن برداشت محصول و زمان پرداخت خراج به حکومت (آیین خراجی) مینامند.
آیین خراجی درگذشته به این مفهوم بود که گالشان، گندم خود را درو کرده، محصولات خود را به بازار برده و از دامهای خود محصولات لبنی به دست آوردهاند و حال مجال آن را داشتند که با توانایی پرداخت باج و خراج از طریق فروش محصول خود، به زندگیشان سامان دهند. از همین رو سال نوی خود را نیز در این زمان برگزار میکردند. بنابراین این مبدا از دیرباز، بر پایهی مناسبات تولید و نوع معیشت مردم این خطه، شکل گرفته است.
سابقهی جشن نوروزبل در گیلان به قبل از اسلام باز میگردد و زمان برگزاری آن، در نیمهی اَمرداد است. نوروزبل در عصِر آخرین شب سال از تقویم دیلمی، یعنی آخرین روز «اسپندارما» و شب اولین روز سال یعنی «نوروزما» برگزار میشود. ماههای سال دیلمی به ترتیب از این قرارند: «نوروزما»، «کورچما»، «اریهما»، «تیرما»، «موردالما»، «شریرما»، «امیرما»، «آولما»، «سیاما»، «دیاما»، «ورفنهما» و «اسپندارما».
مسعود پورهادی نوشته است:« مردم گیلان با اجرای یک روز کبیسه و رعایت آن در طول هر چهار سال، مبداء سالشان را در میانهی تابستان در اَمردادماه تثبیت کردند و گاهشماری خود را با مبداء جدید در هفدهم مردادماه خورشیدی بنیان نهادند.»
نوروزما (nowruz ma)آغاز سال نو و نخستین ماه گیلانی است که با ۴.۵ ماه اختلاف با نوروز گاهشماری کنونی ایران از ۱۷ اَمرداد ماه خورشیدی شروع میشود و تا ۱۵ شهریور ادامه پیدا میکند و در تطبیق با ماههای خورشیدی، تقویم رسمی ایران، موقعیت فروردینماه را دارد. اجرای مراسم نوروزبل نشاندهندهی پشتسر گذاشتن اوج گرما و طول روز و از سر گرفتن فرود آن است.
در ضمن، آغاز و ابتدای تهیه و تدارک کوچ از ییلاق به طرف دشت گیلان نیز هست و این مورد البته مقارن زمانی است که محصولات دامی و زراعی برداشت شده و اوقات فراغت حاصل گشته است و مردم به انواع و اقسام مراسم به ویژه جشنها رو میآورند که نمونهی آن امروزه به صورت عروسی، جشن خرمن، علم واچینی و غیره در جای جای روستاهای گیلان برگزار میشود. در زمانهای گذشته مقارن همین ایام بوده که باج و خراج و مالیات نیز از دهقانان گرفته میشد.
نخستین اثر آیینهایی چون نوروزبل آن است که افراد به هم نزدیک شده و وجدان جمعی افراد به طور فعالانه تولید و بازتولید میشود و اینگونه افراد آگاهی جمعی خویش را از اخلال ذهنیت اجتماعی به دست میآورد.
جشن نوروزبل
در گذشته «نوروزبل» مانند نوروز ایرانیان، با خانهتکانی، پخت شیرینی، دید و بازدید، دیدهبوسی و شور و شادی همراه بود. تمیز کردن خانهها، پوشیدن لباسهای نو، پخت انواع نانهای محلی و شیرینیهای سنتی و دیدار و احترام بزرگان قوم از رسوم قدیمی این جشن است که تا حدودی، تا به امروز ادامه دارد. جشن نوروزبل یا آغاز سال نوی دیلمی، چند سالی است به شکل نمادین در کوههای دیلمان و املش با حضور وسیعی از گیلانیان و گردشگران برپا میشود.
در این روز، گیلانیان از سرتاسر استان و حتی از شهرهای دیگر و گاه از کشورهای دیگر به همراه گردشگرانِ علاقهمند به جشنهای آیینی، در جشن، دور هم جمع میشوند تا سال نوی گیلانی را با شادی و شگون جشن بگیرند. از کهنترین جشنها تا جشنهای امروزی، شادمانی، سور، غذا دادن و نیز به فراموشی سپردن کارهای جدی، از ویژگیها و نقشهای بنیادین آنها است. از مهمترین عناصر جشن نوروزبل، گردهمایی و اجتماع مردم است که موجبات نزدیکی را فراهم میآورد.
امیل دورکیم گفته است: «گردهم آمدن مردم در فواصل زمانی منظم و حفظ خطوط ارتباط و همکاری آنها، از مهمترین کارکردهای اجتماعی آشکار مراسم آیینی به شمار میآید که از طریق یکپارچه سازی جامعه، باعث اعتبار بخشیدن به وضع موجود مراسم آیینی در کارکردهای نهان، سبب ثبات اجتماعی، انتقال غیرمستقیم ارزشها و آداب و رسوم به نسلهای دیگر و وحدت افراد در سطح جامعه میشود.»
نخستین اثر آیینهایی چون نوروزبل آن است که افراد به هم نزدیک شده و وجدان جمعی افراد به طور فعالانه تولید و بازتولید میشود و اینگونه افراد آگاهی جمعی خویش را از اخلال ذهنیت اجتماعی به دست میآورد.
برنامههای جشن نوروزبل، مملو از رنگ، عطر و صداهای دلنشین است. یکی از برنامههای زیبای این روز« نارزنی» است. نارزنی مراسمی است که در عروسیهای برخی مناطق ایران از جمله گیلان رایج است و به این شکل برگزار میشود که هنگام آوردن عروس به خانهی داماد، داماد با چند عدد سیب، انار در دست در فاصلهی چند متری عروس و اهالی شرکت کننده در مراسم عروسی قرار میگیرد و انار را به سمت عروس پرتاب میکند و جوانان سعی میکنند آن را بگیرند. اجراهای موسیقی سنتی، آوازخوانی شبانی، نمایشهای آیینی جدال نور بر ظلمت، رقصهای بومی و همچنین بازیها و آیینهای سنتی گیلان ازدیگر برنامههای این روز است.
گیلانیان بر این باورند که آتش، کاهشدهندهی سوز برف و سرماست. بنابراین هنگام غروب خورشید، هیزمهای آغشته به نفت را شعلهور میکنند و دور تا دور آتش با آواز و شادی به پیشواز سال نو میروند، با یکدیگر روبوسی کرده و سال نو را شادباش میگویند.
آتش فروزان نوروزبل و اعتقادات مردم
در آغازین ساعات شب، تمامی شرکتکنندگان جشن، دور آتش نوروزی گرد میآیند، تا پیوند خود را با طبیعت محکم کنند. آتش، تجلی ذات اهورامزدا است و نشان گرمی، شادمانی و نگاهبان پیوند اقوام و پاکی و دینداری است. آتش از میانبرندهی ناپاکیها، بیماریها و زشتیهای اهریمنی است. آتش، دشمنی و قهر و حسد را به آشتی و دوستی و محبت تبدیل میکند.
گیلانیان نیز بر این باورند که آتش، کاهشدهندهی سوز برف و سرماست. بنابراین هنگام غروب خورشید، هیزمهای آغشته به نفت را شعلهور میکنند و دور تا دور آتش با آواز و شادی به پیشواز سال نو میروند، با یکدیگر روبوسی کرده و سال نو را شادباش میگویند.
در گذشته، افروختن آتش بر فراز قلل کوهها، توسط سَرگالش (بزرگ قوم)، در مرتفعترین قلهی کوه، برای اعلام سال جدید انجام میگرفت، تا آغاز فصل کوچ و نیز هدایت دامها به پایین کوه را به دامداران اطلاع دهد. این گروه از گالشان سخت بر این باورند که به هنگام اجرای مراسم نوروزبل باید از هر نظر پاکیزه باشند و شولا و کلاهی نمدی که بر سر دارند باید عاری از هر آلودگی باشد. بنابراین تازهترین شولای خود را پوشیده در جشن شرکت میکنند.
گیلانیها اعتقاد دارند که در این شب، زمین، نفس سرد خود را بیرون میدهد و برکت و رزق افزایش مییابد. نوروزماه هنگام برداشت محصول است، از این رو در اغلب روستاهای کوهپایههای شرقی گیلان، مراسم جشن خرمن، با نوروزبل همراه است. مردمان این منطقه، به پیروی از سنتهای دیرینه، پس از برداشت و جمعآوری محصول که مقارن با روزهای آغازین سال جدید است، جشن میگیرند و معتقدند که باید در ۷ یا ۹ نقطه به نام هفت اختر فلکی یا ۹ فلک دوّار، آتش روشن کرد. کارکرد این عناصر را میتوان به این مورد مرتبط دانست که اقوام کوچنشین در قدیم، در جابهجاییها، ییلاق و قشلاق در کنار نشانههای مسیر، از ستارگان و حرکت آنها و شکل ماه برای زمانیابی سود میجستند.
در این آیین، چند مرد با کلاه و شولای گالشی (لباس بومی کوهنشینان گیلان) در اطراف آتش میچرخند و همراه با نوازندههای محلی و مردم، سرود سال نو را در ستایش آتش و طلب خیر، نیکی و برکت به صورت دستجمعی میخوانند:
گروم گروم گروم بل (آتشی که با هیبت میسوزی)
نوروزما و نوروز بل (ماه نوروز و شعلهی بلند آتش)
نو سال ببی، سال سو (ای سال نو، روشنایی باشی)
نو بدی خونه واشو (فراوانی ببخشی به خانههایمان)
نوزا و بود و وابو (مانند گیاهان نورسته نعمت ببخشی)
امئه روزیئره واشو (برای رزق و روزی ما بارآور شوی)
پس از برافروختن آتش، مردم کوهستان، مسیر دود را دنبال میکنند، چرا که بر این اعتقادند که اگر دود آتش نوروزبل به طرف کوهستانهای جنوب (ییلاق) برود،زمستان خوبی درجلگه (قشلاق) خواهند داشت و اگر به طرف جلگه متمایل شود، زمستانی سخت و پربرفی در انتظارشان است. از آنجا که آتش جزو عناصر چهارگانهی طبیعت و عنصری مقدس است، گالشان، لباسهای کهنه خود را به نیت پاکی و نیز طلب خیر و نیکی در آتش می سوزاندند و خود را برای سالی جدید و پربرکت آماده میکردند.
برای برخی آیینهای بومی در سایر استانها جشن رسمی برگزار میشود. حال سوال اینجاست که چرا در گیلان برای مراسم نوروزبل چنین جایگاهی قایل نیستیم و این جشن به شکلی مهجورانه درشرق گیلان برگزار می شود؟
سخن آخر
خصلت قدسی یک باور ناشی از زندگی گروهی و اجتماعی افراد است و از آنجا که زندگی اجتماعی و گروهی دارای نوسان، تناوب و تغییر است، این تغییر و نوسان به حیطهی امر مقدس و قدسی سرایت میکند. به عبارت دیگر، امور مقدس و لاهوتی به زیر و بمهای حیات اجتماعی وابسته است. این احساس تقدس در مواقع جمعبودن افراد به ویژه آیینها و جشنها به شدت افزایش مییابد.
جشن نوروزبل، از سال ۱۳۸۵خورشیدی تاکنون به شکل نمادین در ارتفاعات دیلمان و املش با حضور گیلانیان و گردشگران برپا میشود. سازمان میراث فرهنگی استان گیلان، چند متوالی از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ در برگزاری نوروزبل با مردم محلی همگام شد و در سال ۱۳۸۹ کتابچهای نیز حاوی مجموعه مقالات پیرامون نوروزبل منتشر کرد که مقدمات ثبت این اثر معنوی گیلان را فرآهم آورد.
در دوران معاصر که ما با بحرانهای متعددی از جمله: بحران هویت، نحوهی تعامل و مواجهه با دیگران، تعامل یا تضارب فرهنگها و امثال آن روبهرو هستیم، آئینی چون: نوروزبل، پلی میان گذشته و حال است. هرچند برگزاری این آیین، کارکرد گذشته را ندارد، ولی میتواند به عنوان یک سنت بومی و محلی مورد حمایت میراث فرهنگی قرار گرفته و از آن به عنوان یک پتانسیل برای جذب گردشگر استفاده کرد.
برای برخی آیینهای بومی در سایر استانها جشن رسمی برگزار میشود. حال سوال اینجاست که چرا در گیلان برای مراسم نوروزبل چنین جایگاهی قایل نیستیم و این جشن به شکلی مهجورانه درشرق گیلان برگزار می شود؟ چرا این روز در تقویم رسمی گیلان جایی ندارد؟
در این راستا، لازم است میراث فرهنگی گیلان و به عنوان اصلیترین نهاد متولی میراث معنوی، پیشگام برگزاری آیین نوروزبل باشد. چرا که، شناخت و بازگشت به این آیین کهن، علاوه بر اینکه یکی از راههای حفظ هویت فرهنگی است، به ما فرصت آن را میدهد تا ضمن بازبینی و بررسی عناصر و مؤلفههای موجود در فرهنگ خود، پاسخها و ظرفیتهای موجود در آن را برای مفاهمه با سایر اقوام بیابیم.
*عکسهای ارسالی برای این مقاله: فرزاد فخرایی
نظرات بسته شده است.