نویسنده لاس وگاسی از کدام انزلی می ترسد؟

1 236

امروز نوشته‌ای در سایت خبری ـ تحلیلی مرور منتشر شد با تیترِ «توهمِ لاس‌وگاس بودنِ انزلی». صرف نظر از این که نام اینگونه انشاها را می‌توان تحلیل گذاشت یا نه، نویسنده دست‌ و پا می‌زد که توضیح بدهد حضور توریست‌ها و سرمایه‌گذاران خارجی در بندر انزلی بلای جان این شهراست و «عیش و عشرت و آزادی و انحطاط فرهنگی اجتماعی» به بار می‌آورد و«ایجاد هرزگی» می‌کند.

کاری به کار نویسنده‌ای که پای خود را از استان گیلان بیرون نگذاشته و خبری از سازوکار دنیا ندارد نداریم، و جوابیه دادن به کسی که هنوز دنبال «تهاجم فرهنگی» می‌گردد کاری‌عبثی است، اما انتشار آن مطلب را می‌توان توهینی درخور واکنش تلقی کرد و البته گناه‌ آن گردن کسی‌ست که به چنین آدم‌هایی تریبون می‌دهد.

در تمام دنیا، از ایبیزا و اسکندریه تا کیپ‌تاون و پالاوان، این حضور گردشگر و سرمایه‌گذارخارجی‌ست که رونق و عمران و پیشرفت شهرها را تضمین می‌کند. ورود سرمایه به شهرهای کوچک یعنی فعال‌سازی و تقویت ظرفیت‌های بالقوه و کمک به اقتصادهای کوچکی که می‌توانند چندین برابر خود رشد کنند. در مملکتی که توریست خارجی عملا وجود خارجی ندارد و حتی شهرهای مشهوری چون اصفهان، شیراز و یزد خالی از گردشگران خارجی شده اند، انزلی چگونه می‌تواند سر پا بایستد؟ با کارخانه‌های بزرگ و صادرات گسترده و بندر فعال‌ آن؟ یا گزینه‌ی واقعی‌تری نظیر حضور غیربومی‌ها؟ نویسنده‌ی مطلب می‌نالد که بی‌هویتی و لگدمال‌شدگی انزلی زیر سر«متمولان و مرفهان» آن است. حرفی بی‌معنا و بی‌پایه که از اساس بی اعتبار است. چه کسی گفته انزلی بی‌هویت شده است؟ این توهمات را براساس کدام آمار و تحلیل از خود در می‌آورید؟ چه کسی مدعی‌ست که این شهر را لگدمال کرده‌اند؟

خیلی کوتاه نتیجه می‌گیرم: جواهری همچون انزلی با این منابع و موقعیت استثنایی و این مردمِ زلال، نیازمند حضور مستمر و مداومِ سرمایه‌دار و سرمایه‌گذار و متمولان غیربومی‌ست. کار را از هر جای آن آغاز کنیم به شهرمان خدمت کرده‌ایم. بازسازی ابنیه‌ی تاریخی، سامان‌ دهی آسفالت‌های خیابان و معابر شهر، احدات سینما، تیاتر و ورزشگاه، حتی پیدایش کافه‌ها و رستوران‌هایی متناسب با استانداردهای تهران یا رشت، احیای تالاب و نگهداری صحیح از فضاهای سبز، و بسیاری از ملزومان و ضروریات دیگر با تزریق سرمایه و حضور گردشگران داخلی و خارجی میسر می شود. اگر دوست داریم گردشگر ایرانی پا به انزلی بگذارد باید به ساماندهی و مدیریت درست زباله‌ها در خیابان، نظارت مسئولانه توالت‌های عمومی و احداث سرویس های بهداشتی متعدد در جای جای شهر عزیزمان انزلی و به یک کلام به زیباسازی شهر خود بپردازیم و این زیباسازی اگر قرار بود بدون حضور مستمرغیربومی‌ها ممکن شود تاکنون این شهر آباد می شد.

بنابراین، به جای پشت‌کردن به باقی هم‌وطنان این شهر و اخم‌ وتخم راه‌انداختن و دادِ «ما انزلیچی‌های اصیل» سر دادن، دست دوستی به سوی همدیگر دراز کنیم و با لبخند پذیرای گردشگرانی باشیم که می‌توانند کمکی هر قدر کوچک به زیباتر شدنِ این شهر بی‌نظیر کنند.

1 نظر
  1. سروش ملت پرست می گوید

    …آقای آرمین ابراهیمی و امثالهم:…نقد که نه {موضع گیری سراپا شعارمحور و غرض ورزانه ات؛ که دقیقا مبتنی بود بر همان (توهم و توهمات خودبزرگ بینانه) را خواندم. … و بیشتر به حب ذات و عشق بی بدیلم به انزلی و غازیان غبطه خوردم….تا باد چنین بادا…..
    دهه ها گذشته است از آن دوران که مانیفست و ادبیات هر انزلیچی مبتنی بر چنین عباراتی بود که: انزلیچی هیچ کسیه باج فااانده!!!…..دوره دوره نقد و نقد و نقد است و خودشناسی……با احترام به مردم همیشه در صحنه چوموثقال و خاچکین؛؛ انزلی از آن اعتبار و صلابتش که دروازه ایران و اروپا خوانده می شد تا حد دروازه خاچکین و چوموثقال تنزل یافته و صرفا طنابی شده در دستان یکسری ابن الوقتها….
    آقای آرمین ابراهیمی در نوشتارت خیلی تلاش کردی که عمق و عظمت تعلق خاطرت را به انزلی نشان بدهی!؛؛ منتها درد اصلی همین است که کاملا بی توجه به نقد و خودشناسی(واکاوی معضلات متوجه انزلی و در صدرشان معضلات فرهنگی؛؛ که سرچشمه تمامی بلایای اجتماعی است)…..
    انزلی و انزلیچی سالهاست به رغم همه پتانسیل های طبیعی، در باد غرور ناشی از یکسری پیشتازی های (بیش از یک صد سال قبل) در روند تمدن نوین{ که آن هم بیش از هر چیز معلول شرایط جغرافیایی -تجاری انزلی و غازیان(خاصه انبوه مراودات با ارامنه و روسها و ترکهای قفقاز) بوده خوابیده و در یک فترت مستمر تاریخی به سر می برند و بعد شما و امثال شما شیپور را برداشته و دم از {ترس از انزلی} می زنید؟؟!!! وامصیبتا….
    به یاد بسپاریم هیچ وقت و هیچ فردی نمی تواند با ردیف کردن یکسری شعار و دری وری و انتساب آن به دیگری از جمله (راقم این سطور) خود را ثابت کند و حقانیت خویش را به رخ بکشد…..
    در ضمن مادام که به سبک و سیاق زندگی و اولویتهای زندگی سایرین واقف نیستی،، هیچ نطقی سر نده و هیچ حکمی در مورد سایرین صادر نکن…. شکر عشق؛ ۲۹سالی که دور از انزلی هستم، به زادگاهم از هر حیث وفادار بوده و هستم…به دور از هرگونه خودبزرگ بینی، از پیشکسوتان ملوان بندرانزلی،، سراغ مرا بگیر و بگو سروش ملت پرست کیست ؟؟؟….
    برای واکاوی بیشتر این قبیل افاضات آقای ابراهیمی(که حتی کمترین رنگ و لعابی از وطن‌دوستی و فرهنگ محوری ندارد) پیشنهاد می کنم به یاداشتی تحت عنوان:از چاک شلوار تا چاک فکر و فرهنگ موجود در پایگاه خبری- تحلیلی(تیتر ما) مراجعه شود…..من دوست داشتن و تعلق خاطرم را به انزلی با نقد( نه تخریب) انزلی وجزءجزء عناصرش پی می گیرم….شما نیز همچنان بر طبل خدشه ناپذیری انزلی و نقش مثبت (پول منهای فرهنگ) در خوشبختی و سعادت انزلی و انزلیچی بدم…….
    به امید توسعه انزلی و غازیان در تمامی جهات و استیلای فرهنگ و خرد و روشنی بر هرگونه توهم خرد و کلان ….

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.