قانون کار، به طور صریح بانوان را از انجام کارهای سخت فیزیکی، کارهایی که سلامت و امنیت آنها را به خطر اندازد و با ویژگی جسمی و روحی آنها سازگار نیست منع کرده است.
در قانون اساسی کشور، ما زنان نباید بار بیش از ۲۰ کیلوگرم را بلند کنند. اما زنان در ایران بویژه زنان روستایی مجبور هستند در مزارع سخت کار کنند، در شالیزارها کیسه های شلتوک یا گندم ۶۰ کیلویی را روی دوش خود حمل کنند و همراه دختران جوان و کم و سن و سال خود تا ساعتهای طولانی پا به پای مردان در مزرعه به درو و جمع آوری محصولات کشاورزی مشغول شوند.
در یک تکنیک که به بررسی ساعتهای کار زنان روستایی در شبانهروز پرداخته مشخص شد که یک زن روستایی در شمال کشور از ساعت ۶ صبح تا ۸ شب به طور مرتب به آشپزی، رفت و روب، دوخت و دوز، کار در باغ و کاشت و داشت محصولات جالیزی و کشاورزی، نگهداری فرزندان، رسیدگی به طیور، خرید محصولات خانه و مغازه از بازار با طی مسافت زیاد، خرید نان، مدیریت اقتصاد خانه و خانواده، پخت نان محلی و نظارت بر چرای دامها در جنگل و مرتع میپردازد که در طول روز وقت زیادی را از آنان میگیرد.
از طرفی بیشتر آنها به دلیل کارهای سخت که سبب درد دست و پا و خستگی میشود مجبور به خوردن تریاک هستند که این کار در بین زنان جوان نیز شایع است. از این رو پس از مدتی به آن اعتیاد پیدا میکنند و دچار مشکلات روحی و حتی جسمی حاصل از آن میشوند.
این روند کار در روستاهای سایر نقاط کشور نیز وجود دارد. این در حالی است که هیچ کمک هزینه یا بیمه محکمی برای پشتیبانی از زنان روستایی وجود ندارد. در بررسی صورت گرفته از حیث بروز دردهایی مزمن مانند کمردرد در بین زنان روستایی و شهری یک منطقه مشخص شد که با وجود شباهتهای زیاد در بیشتر ویژگیها بین زنان شهری و روستایی، ناراحتی ستوان فقرات در زنان روستا با توجه به وضعیت تحصیل پایین، مصرف بیشتر دخانیات، نبود ورزش منظم، ساعات بیشتر سرپا بودن و ساعات کار زیاد در آنها بیشتر مشاهده میشود.
متاسفانه قوانین حاکم بر جهان و کشور ما سبب شده که قدرت تصمیمگیری زنان محدود شود و نقش زنان روستایی در چرخه تولید و تنوع محصولات کشاورزی، امنیت غذایی و ایجاد مشاغل پایدار در روستاها و مدیریت اقتصادی خانواده بسیار کمرنگ دیده شود.
زنان هر چقدر کار کنند به دلیل نقش مردان در سرپرستی خانوار و حق و حقوقی که به آنها داده میشود در سطح جامعه آن طور که باید دیده نمیشوند. سپردن حق تملک زمین به مردان در حالی که زنان سرپرست خانوار از حقوق و قوانین حمایتی برخوردار نیستند از جمله این تبعیضهاست. علاوه بر یک سو بودن قانون و اجرایی نشدن آن، آداب و رسوم سخت در روستاها، زندگیهای قبیلهای و … سبب تقویت تبعیض زنان میشود.
با وجود اینکه زنان روستایی در ایران بیشترین و اثرگذارترین نقش را در تولید، مدیریت، نهادینه کردن و حفظ کشاورزی دارند اما هیچکدام از مدیران وزرارت کشاورزی زن نیستند. تاکنون هیچ زن روستایی تحصیلکردهای که بتواند در جایگاه مدیریت قرار گیرد و با نگاهی همه جانبه به این مهم بپردازد مشاهده نشده است.
زنان روستایی تنها در کشاورزی نقش ندارند. آنها در تامین امکانات برای روستاها، برنامههای آموزشی، همیاری و همدلی، راهاندازی و حفظ صندوقهای روستایی برای کاهش فقر و کمکهای کوچک به مردم روستاها، ایجاد مشاغل خانگی، کارآفرینی برای زنان و مردان، کمک به مردان در حفاظت از مرزها، حفاظت از آب و مطالبهگری برای حفاظت از رودخانهها و آب شرب و کشاورزی و جنگلها و … بسیار نقش تاثیرگذاری دارند.
زنان روستایی مطالبهگران قوی هستند که اگر توسط مردان خود و قوانین دست و پا گیر جامعه محدود نشوند میتوانند نقش بسیار مهم در ایجاد اشتغال روستایی ایفا کنند. جهاد کشاورزی وامهای مختلفی به زنان روستایی داد بدون اینکه با آنها بنشیند و نیاز سنجیهای درستی صورت گیرد.
اما در هر روستا حداقل ۳ یا ۴ زن هستند که راه کسب درآمد خویش را یافته و به اشتغال و نوآوری مشغول است و گاه بیشتر از مردها درآمد معینی را صرف غذا برای خانواده خود میکنند.
زنان روستایی حاشیه جنگلها در حفاظت از جنگلها و بهرهبرداری پایدار از آن نیز نقش مهمی دارند. زنان روستایی که در حاشیه جنگلها زندگی میکنند در ارتباط نزدیک با خاک، جنگل، گل و درخت و حیات و حش هستند.
در کشور سوریه برخی از زنان در خدمات جنگلداری و جنگلکاری و فعالیتهای مربوط به نگهداری و حفاظت از جنگل به طور نیمه وقت استخدام میشوند. در کشورهای اروپایی مثل کانادا هم زنان در سازمانهای مرتبط با حفظ منابع طببعی استخدام میشوند.
در ایران زنان نقش مهمی در تصمیمگیری در مورد مسایل مربوط به منابعطبیعی مانند جنگلها ندارند در حالیکه بیشترین ارتباط را با جنگل، مرتع و گیاهان دارند. آنها دانش و تجربه سنتی فراوان در مورد ارزش دارویی برگ و پوست و گل و ریشه و ارزش غذایی و علوفه گونههای محلی دارند که آن را نسل به نسل به فرزندان خود منتقل کرده و در بهرهمندی پایدار جنگل و طبیعت حضوری فعالانه دارند.
زنان به دلیل ویژگی زنانگی، زایش و آفرینشی که دارند در کاشت و تولید بذر میوه و سبزی و درختان جنگلی و پرورش نهال پیشرو هستند. آنها میدانند که از طبیعت به چه میزان برداشت کنند که کمترین آسیب به آن برسد. آنها اجزای مختلف طبیعت محل زندگی خود را میشناسند و روشهای بهرهمندی ازآن را بطور طبیعی میدانند.
هر چند تغییر روش کشت و نگهداری محصولات کشاورزی مانند آمدن کود و سم، تغییر محل زندگی جنگلنشینان و به حاشیه بردن آنها و تغییر کاربریها و … شیوه زندگی و اولویتها و نیازهای آنها را تغییر داد. اما زنان هنوز میتوانند مردان و پسران خود را تشویق به مشارکت در پروژههای جنگلکاری کنند و خود نیز در کاشت بذر و محاظت و آبیاری نهالها و آمادهسازی آنها برای فروش نقشآفرینی کنند.
در پروژه بانی جنگل نیز زنان به عنوان یکی از گروههای مهم در معرفی پروژه، تربیت جنگلبانان جوان با مشارکت زنان روستا و انتقال تجربههای خود به فرزندان آنها را برای آینده و در مسیر حفاظت و بهرهمندی پایدار از جنگل را آموزش میدهند.
امروزه در جهان نیز توجه بیشتری به زنان روستایی در پروژههای احیایی و نیز پروژههای کشاورزی میشود. زیرا تصمیمگیران و متخصصان دریافتهاند که زنان میتوانند به دلیل پیگیری زیاد و همه جانبه، دیدن امور و ذی نفعان، نگاه مدیریتی و نیز شناخت جزئیتر از محیط و فرآیندها در موفقیت پروژهها بسیار موثر باشند.
از این رو به بهانه روز جهانی زنان روستایی با شعار زنان روستایی که طبیعت را برای آینده جمعی ما حفظ میکنند” تاکید به نقش مهم زنان در حفاظت و نگهداری و استفاده درست از منابع طبیعی داشتیم.
نظرات بسته شده است.