تالابها اکوسیستمهای حیاتی هستند که خدمات بیبدلیلی را به محیطزیست ارائه میدهند. از تصفیه آب و کنترل سیل گرفته تا زیستگاه گونههای متنوعی از حیات وحش مانند پرندگان زادآور و یا مهاجر زمستانگذران.
علاوه بر این، تالابها فرصتهای تفریحی و آموزشی را ارائه میدهند که به رفاه جوامع محلی کمک میکند و در گذشته نیز معیشت مردم محلی با بهرهبرداری پایدار از این موهبتهالی الهی گره خورده بود که در سالیان اخیر به دلیل عدم آموزش و بها دادن کافی به منابع طبیعی به توسعه و بهرهبرداری ناپایدار منجر شده است.
تصمیمات اخیر دولت جهت تلاش برای به رسمیت شناختن اسناد مالکیت غیررسمی قدیمی (نسق)، تهدیدی برای تکه تکه شدن این اکوسیستمهای ارزشمند است که خطرات قابل توجهی را برای یکپارچگی اکولوژیکی، حیات وحش و جوامع محلی وابسته به آنها ایجاد میکند و حتی میتواند باعث خروج تالابهای بینالمللی (کنوانسیون رامسر) باقیمانده کشورمان به دلیل تغییر در خصوصیات اکولوژیکی تالابها و ورود تعداد بیشتری از تالابهای بینالمللی ایران به فهرست مونترو (Montreux) شود که در عرصه بینالمللی نتایج منفی برای کشورمان در پی خواهد داشت. در حال حاضر تالابهای مهمی مانند انزلی و شادگان در این فهرست قرار دارند.
تصمیم اخیر دولت برای پذیرش نسقها به عنوان مستثنیات پس از بررسی در کمیسون رفع تداخل، بهانه را برای تقسیم مناطق تالابی باقیمانده کشورمان که علاوه بر تاثیرات خشکسالیهای مداوم، عدم تخصیص حقابه و تجاوز به حریم آنها به بهانههای مختلف مانند راهسازی، اکتشاف و استخراج معادن و نفت که باعث خشک شدن عمدی تمام یا بخش قابل توجهی از تالابهایی مانند هورالعظیم در استان خوزستان، میقان اراک، پریشان و مهارلو در استان فارس و دریاچه ارومیه که از آن به عنوان به عنوان فاجعه ملی میتوان نام برد، شده است.
در چنین شرایطی پذیرفتن کشاورزی ناپایدار که بخشی از توسعه ناپایدار دهههای اخیر کشورمان است تیر خلاصی بر بدن نیمه جان تالابهایی است که خود را در آستانه تکهتکه شدن به قطعات کوچکتر خصوصی و باز شدن درها برای تخریب هرچه بیشتر این گنجینههای ملی میبینند.
نسقهایی که اغلب بدون به رسمیت شناختن قانونی رسمی دست به دست شدهاند، در صورت مشروعیت یافتن نه تنها باعث از بین رفتن تالابها و تغییر در کاربری پس از واگذاریهای متوالی در طی سالهای آینده خواهد شد بلکه باعث تشدید درگیریها بین جوامع محلی که فرصتهای اقتصادی جدید را میبینند و متولیان رسمی محیطزیست که نسبت به آسیبهای غیرقابل برگشت به اکوسیستم هشدار میدهند میشود.
تکه تکه شدن تالابها میتواند منجر به از بین رفتن زیستگاههای پیوسته لازم برای بقای بسیاری از گونهها شود. تقسیم این مناطق میتواند الگوهای مهاجرت، مکانهای پرورش و منابع غذایی را مختل کند و منجر به کاهش جمعیت حیات وحش شود.
علاوه بر این، تالابهای تکه تکه شده ممکن است توانایی خود را در فیلتر کردن موثر آب و کنترل سیلاب از دست بدهند و مسائل زیستمحیطی را تشدید کنند. در کنار تمام موارد فوق، ورود گونههای گیاهی و جانوری غیر بومی به بهانه تامین خوراک دام و پرورش ماهی توسط ارگانهای دولتی و یا بخش خصوصی تهدید جدی دیگری است که در این مقاله به بررسی آن نمیپردازیم.
در صورت جدی شدن این تصمیم دولت و توسعه کشاورزی ناپایدار با تبدیل تالابها به زمینهای کشاورزی و یا قانونی شدن مالکیت خصوصی زمینهای کشاورزی موجود در حاشیه و داخل تالابها، نه تنها زیستگاه گونههای متعدد گیاهی و جانوری تهدید خواهد شد، بلکه خدمات اکوسیستمی تالابها از جمله تصفیه آب و کاهش سیل را نیز به خطر میاندازد و پیامدهای این تصمیم در درازمدت، میتواند منجر به افزایش سیل، تخریب خاک، و از بین رفتن تنوع زیستی شود و در نهایت به جوامعی که به دنبال منفعت اقتصادی هستند آسیب برساند و بودجه عمومی را صرف بازسازی و یا کمکهای دولتی به کشاورزان آسیبدیده و یا افرادی که حالا به صورت قانونی در حاشیه تالاب سکونت خواهند داشت، نماید.
تعرض به عرصههای تالابی به بهانه کشاورزی و تاثیرات منفی آنها هم اکنون نیز در بسیاری از تالابهای کشورمان مانند کانیبرازان، گندمان، قوریگل، ارژن، میانگران و هشیلان قابل مشاهده است.
احداث چاههای آب جهت تامین آب کشاورزان نیز به نوبه خود باعث برداشت بیرویه آب از سفرههای آب زیرزمینی میشود که روند خشک شدن تالاب را تسریع مینماید. یکی دیگر از تاثیرات منفی کشاورزی ناپایدار ورود زهکش ها که دارای مقادیر بالایی سموم کشاورزی و کودهای شیمیایی است به داخل آب شده و روند یوتریفیکاسیون (Eutrophication) که با ورود بی رویه مواد مغذی باعث رشد بی رویه گیاهان مانند جلبکها شده و اکسیژن آب که عامل حیاتی زندگی در آبزیان تالاب است را به صورت جدی کاهش میدهد و باعث مرگ آنها میشود. این موضوع به همراه ورود سموم کشاورزی روند از بین رفتن حیات وحش تالاب را تسریع میکند.
نمونهها یا مطالعات موردی از سایر مناطق یا کشورهایی که سیاستهای مشابه منجر به تخریب محیطزیست شده است:
۱- مطالعهای در حوضه Punarbhaba در هند و بنگلادش نشان داد که تکه تکه شدن تالاب به دلیل سدسازی به طور قابل توجهی باعث کاهش سطح تالاب و خدمات اکوسیستم شد. مساحت کل تالاب از ۷۳۵۶۳ کیلومتر مربع به ۵۲۱۲۳ کیلومتر مربع کاهش یافت و ارزش کل خدمات اکوسیستم از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۱۹ به میزان ۶۳.۴ درصد کاهش یافت.
۲- تحقیقات در حوزه رودخانه Wusuli در چین و روسیه نشان داد که تالابهای طبیعی در بخش چین به دلیل تجاوزات کشاورزی ۴۹.۹۳٪ کاهش پیدا کرده است. این مطالعه بر اهمیت سیاستهای حفاظتی فرامرزی برای کاهش از دست دادن تالاب تاکید کرد.
۳- تخریب جهانی اکوسیستم آب شیرین: بر اساس برنامه محیطزیست سازمان ملل متحد (UNEP)، نیمی از کشورهای جهان، سیستمهای آب شیرین از جمله رودخانهها، دریاچهها و سفرههای زیرزمینی را تخریب کردهاند. این تخریب منجر به کاهش جریان رودخانه، کوچک شدن آبهای سطحی و افزایش آلودگی آب شده است.
۴- از بین رفتن تالاب در اندونزی: علیرغم تلاشهای جهانی برای کاهش سرعت تبدیل تالابها، مناطقی مانند اندونزی به دلیل گسترش کشاورزی، به ویژه برای کشت نخلهای روغنی، همچنان با تخریب تالابهای قابل توجهی مواجه هستند.
تالابها گنجینههای غیرقابل جایگزینی هستند که از تنوع زیستی و ذخایر ژنتیکی کشورمان پشتیبانی میکنند و خدمات ضروری اکولوژیکی را ارائه میدهند. تکه تکه شدن این اکوسیستمها به دلیل سیاستهای دولت نه تنها حیات وحش را مورد تهدید قرار میدهد، بلکه تلاشها برای مبارزه با چالشهای زیست محیطی را نیز تضعیف میکند. این مسئولیت جمعی ما است که از تالابها برای رفاه خود و نسلهای آینده حفاظت کنیم. لذا برای حفاظت از تالابها و خدمات ارزشمندی که ارائه می دهند، ضروری است که در پذیرش مستثنیات تجدیدنظر کنیم.
حفاظت از این اکوسیستمها باید در اولویت قرار گیرد تا محیطزیست پایدار و شکوفا برای نسلهای آینده تضمین شود. سیاستگذاران، جوامع محلی و فعالان محیطزیست باید برای محافظت از تالابهای ما در برابر تکهتکه شدن و تخریب با یکدیگر نشستهای هماندیشی برگزار نمایند تا منافع گروههای مختلف بدون تعرض به محیطزیست به صورت پایدار تامین شود و از روش مدیریت زیست بومی جهت حفاظت از منابع طبیعی و پایدارسازی خدمات زیست بومی با توجه به نیازها و ارزشهای اقتصادی اجتماعی و ارزشهای فرهنگی استفاده شود.
«کارشناس ارشد محیط زیست -زیستگاهها و تنوع زیستی , عضو هیأت مدیره موسسه پرندهشناسی و پرندهنگری ایرانیان»