همدان در سال ۲۰۱۸ میلادی میزبان نشستی تحت عنوان «همدان پایتخت کشورهای آسیایی» بود که در این نشست دو کشور ایران و کامبوج برای کسب عنوان پایتخت گردشگری آسیا درخواست دادند. طی ۶ سال گذشته همدان با برنامه ریزی بروی زیرساخت هایش موفق شد به این عنوان در سال ۲۰۲۴ میلادی دست پیدا کند.
همدان پیشنیه تاریخی جهانی دارد؛ از شهر نابغه دنیای شرق« بوعلی سینا» گرفته تا تپه هگمتانه، غارعلی صدر و حتی شهرهای اطراف همدان از جمله ملایر و لاله جین که از شهرهای جهانی در زمینه مبل، منبت کاری و سفال هستند. در کنار این عناوین، همدان از بُعد فرهنگ تاریخ و تمدن، پایتخت فرهنگ و تمدن ایران نیز شناخته شده است. لذا روی این شهر بیشتر تمرکز میشود تا شهری مانند رشت.
اما انتخاب یک شهر برای قرار گرفتن در لیستهای مختلف جهانی، امری مربوط به شهرداریها و سازمانهای مرتبط با آن هاست. لذا ارتباطی به مقایسه شدن با سایر شهرها از جمله رشت ندارد. رشت در حال حاضر تنها به دلیل شرایط آب و هوایی مناسب و انتخاب بعنوان شهر خلاق خوراک بیشتر مقصد گردشگری است و مانند همدان بُعد جهانی به خود نگرفته است. تنها بُعد جهانی رشت؛ ثبت یونسکو در زمینه خوراک بوده که در سال ۲۰۱۵ میلادی اتفاق افتاده است.
لذا از حیث اینکه بخواهیم شهری را با شهر دیگری مقایسه کنیم عوامل متعددی وجود دارد که قابل مقایسه نیستند. حتی رشت و همدان از نظر اقلیمی با هم تفاوت دارند. اما اینکه چگونه همدان به عنوان پایتخت گردشگری آسیا انتخاب شده به مسؤولین آن باز میگردد. اینکه مدیران شهری اش چقدر در معرفی این شهر به قاره آسیا موفق بودند. متأسفانه در این بخش رشت و مخصوصا از سوی میراث فرهنگی کم کاری انجام گرفته است. در حالیکه شهرداری رشت چند نشست و جشنواره برگزار کرد اما میراث فرهنگی فقط کناری ایستاد.
زمانی رشت در ویترین گردشگری کشور قرار میگیرد که داشته هایش معرفی شود. همدان این کار را انجام داد. همدان در زمینه تفاهم نامه مثلث گردشگری در کشور پیشتاز شد و توانست با استانهای کرمانشاه و کردستان تفاهم نامه گردشگری منعقد کند. این مثلث حتی میان استان های اصفهان، یزد و فارس نیز منعقد شده است. چرا مدیران گردشگری گیلان و رشت نتوانستند مانند همدان یک مثلث طلایی گردشگری با مازندران و گلستان ایجاد کنند؟ چرا هیچ وقت این اتفاق در گیلان نیافتاده است.
البته این نقد به خود ما وارد است نه به فرد یا سازمانی که این اقدامات را سنجش میکند. اینجا نقد به بدنه مدیریتی استان وارد است. چون در استانی زندگی میکنیم که دقیقا شرایط آب و هوایی سوییس را داراست. اما سوییس آمده هوای آلپ را به شکل قوطی اسپرهای به گردشگران میفروشد. درحالیکه در گیلان با این همه شرکت دانش بنیان و مرکز رشد برای معرفی و تبلیغ ییلاقات هیچ کاری انجام ندادیم آنوقت انتظار داریم که به جهان معرفی هم بشویم. در حال حاضر دیگران رشت را فقط یک مقصد خوش آب و هوا در پیک نوروز و تابستان میشناسند.
در این میان پدیده خانههای دوم غیر بومیها در گیلان موجب شده رشت یا محدوده هایش برای اغلب گردشگران خانه دوم تلقی شود. این اتفاق باعث شده رشت که قبلا بعنوان یک شهر توریستی جز ۷ مقصد توریستی کشور بود اکنون از حالت گردشگری به خانه دوم تبدیل شود. این موضوع باید توسط کارشناسان اجتماعی و اقتصادی آسیب شناسی شود تا با تحقیقات استخراج شود که رشت تا چه اندازه و چگونه میتواند در سطح آسیا مطرح شود.
باید گفت؛ متأسفانه رشت حتی از نظر خوراک شناسی هم نتوانسته خودش را معرفی کند چه برسد به اینکه پایتخت گردشگری آسیا شود. در حالیکه پیشینه همدان خیلی غنی و وسیع است و امتیازی که به این شهر داده شده به حق بوده است.
رشت برای معرفی خود پتانسیل های زیادی دارد. ما در رشت مفاخری داریم که میتواند این شهر را از نظر گردشگری ادبی معرفی کند. لوکشین هایی از خانههای قدیمی داریم که برای فیلمهای سینمایی به نمایش درآمده در سطح دنیا استفاده شدهاند. در حوزه صنایع دستی مخصوصا رشتی دوزی که اخیرا توجهات زیادی به آن شده میتوانیم در کنار شهر خلاق خوراک به شهر جهانی صنایع دستی نیز وارد شویم.
همچنین اطلاع رسانی از جاذبههای زمستانی و تابستانی گیلان یعنی نقاط خنک و گرم قابلیت معرفی دارند. ما در گیلان فقط گردشگری بیابانی نداریم. در غیر این صورت از هشت نوع گردشگری کشور، هفت نوعش را در اکو توریسم گردشگری گیلان داریم. اکو توریسم ساحل و آبی، ورزشهای تابستانی زمستانی، اکوتوریسم مردم شناسی که در درون خودش گردشگری روستایی،کشاورزی و نیمه عشایری دارد.
پتانسیل دیگری که در گیلان چندان به آن توجه نشده پیاده روی در سطح شهرهاست که بتوانیم با اجرای آن بافت های تاریخی را به گردشگران نشان بدهیم. اصلا به روی اینها کار نشده است.
مقصر اصلی در عدم معرفی و شناساندن جاذبههای گردشگری رشت، اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی است. نهادهای شهرداری، ارشاد و سازمان فرهنگی و ورزشی بعنوان نیروهای معین میتوانند در کنار اداره کل گردشگری قرار بگیرند نه اینکه کار گردشگری انجام دهند.
اگر اکنون شاهد دریافت عناوین جهانی از سوی شهرداریهای سایر شهرهای کشور هستیم دلیلش اینست که برخی از شهرداریها ستاد گردشگری در نهاد خود ایجاد کردند و در کنار اداره کل گردشگری بعنوان متولی اصلی این حوزه قرار گرفتند که حالا چنین اتفاقاتی برایشان رقم خورده است.
معتقدم برای اینکه حرفی در گردشگری آسیا برای گفتن داشته باشیم در ابتدا باید اول شهر را برای مردم رشت، بعد از آن برای مردم ایران و بعد برای گردشگران بین المللی تجهیز و معرفی کنیم نه اینکه یکباره به سمت گردشگری بین المللی برویم.