گروهی از محققان پنج میمون را در قفسی گذاشتند و در وسط قفس یک نردبان که بالای آن مقداری موز گذاشته شده بود قرار دادند. هربار که میمونی از نردبان بالا رفت، دانشمندان میمون های دیگر را با دوش آب سرد خیس کردند. پس از مدتی، هر میمون که از نردبان بالا رفت میمون های دیگر میمونی را که از نردبان بالا رفته بود را کتک زدند. پس از مدتی، هیچ میمونی دیگر جرات اینکه از نردبان بالا رود را نداشت، گرچه وسوسه او بسیار عمیق بود.
محققان تصمیم گرفتند یکی از میمون ها را با میمون جدیدی عوض کنند. میمون تازه اولین کاری که می کند به سمت موز از نردبان بالا می رود. ولی ناگهان بقیه میمون ها روی او می ریزند و او را محکم کتک می زنند.
پس از چند بار کتک خوردن، میمون تازه وارد فرا می گیرد که نبایستی از نردبان بالا برود، اما هرگز نمیداند چرا؟
میمون دوم جایگزین می شود و همان وضع ادامه می یابد. میمون اول هم در کتک زدن میمون دوم همکاری می کند. میمون سوم جایگزین می شود و همان وضع کتک زدن ادامه میابد. میمون چهارم جایگزین می شود و همچنان کتک زدن هر میمونی که از نردبان بالا می رود ادامه دارد. میمون پنجم هم جایگزین می شود و کتک زدن و کتک خوردن همچنان ادامی میابد.
حالا آنچه مانده میمون های جدیدی هستند که حتی هیچکدامشان دوش آب سرد را هرگز تجربه نکرده اند، ولی همچنان هر میمونی که از نردبان بالا می رود را کتک می زنند. اگر ممکن بود از میمون ها پرسش شود چرا آنانی را که از نردبان بالا می روند را کتک می زنند، جواب می توانست این باشد: من نمیدانم، همه همین کار را می کنند!
جمله ای که متاسفانه برای همه ما آشناست!
دکتر لشکر بلوکی در خصوص تحلیل داستان فوق عنوان داشته اند : هر فرد یا جامعه ای «واقعیات» پیرامون خود را در چارچوب مفروضات، پیش دانسته ها و پیش فرض های خود درک و تحلیل می کند.
چند وقتی است که موضوع طرح انتقال آب دریای کاسپین به فلات مرکزی ایران به یک کارزار بالماسکه ای تبدیل شده است و تقسیم جامعه به دو الیت همیشه موافق و مخالف که مهمترین آسیب آن تخریب اعتماد ملی است. بنابراین، به عنوان مهمترین عنصر در زیست اجتماعی، آنچه که روز به روز بیشتر در جامعه ما رخ می دهد، بی اعتباری مرجع علمی صاحب نظر در حوزه های مختلف است.
نگارنده بیشتر از آنکه به دنبال مختصات فنی این طرح باشد، بیشتر به دنبال دلایل متقن علمی نزد مخالفان این طرح است. چه آنکه، این حجم از مخالفت از ناحیه کسانی که خود را کنشگران محیط زیستی می نامند، لازمه آن آگاهی کامل از مختصات طرح باید باشد، ولی آیا به راستی این آگاهی موجود است؟ مخالفان این طرح چقدر از جزئیات این طرح آگاهند؟
اغلب مخالفان واقعیات پیرامون خود را در چارچوب مفروضات، پیش دانسته ها و پیش فرض های خود درک و تحلیل می کنند. کلی گویی هایی همچون؛
ـ هر متر مکعب انتقال این طرح پانزده هزار میلیارد تومان هزینه دارد!
اما واقع مطلب این است که یا نمی دانند پانزده هزار میلیارد تومان چه مقیاس پولی بزرگی است یا نمی دانند یک متر مکعب آب چه مقدار است!
ـ صنایع صیادی از بین می رود!
ـ جنگل های هیرکانی به خطر می افتد.!
ـ اراضی کشاورزی شنزار می شوند!
موارد بالا مهمترین دلایل مخالفت با طرح انتقال آب دریای کاسپین به فلات مرکزی است!
اما نکته مهم ماجرا ؛ برای اینکه بدانیم هیاهو و غوغای غوغاسالاران نگرانی فنی نیست بلکه خواست اندیشی های فردی است و نگران این نکته بودن که آیا در این وضعیت نمی شود از آب گل آلود اطلاعات دروغ ماهی درشت گرفت!؟
قرار است دویست میلیون متر مکعب آب انتقال یابد و به روایتی چهارصد میلیون! برای اینکه بدانیم این عدد په حجمی از آب است باید عرض کنم احتمالا اول ورودی جاده سنگر مخازن گنبدی شکل شرکت نفت را دیده اید !؟
هر کدام از این مخازن معمولاً گنجایش بیست هزار متر مکعب را دارد. پس حجم آب انتقالی این طرح ملی می شود حدود بیست هزار عدد از این مخزن ها !
حال آب موجود در دریای خزر چقدر است !؟ هشتاد هزار میلیارد متر مکعب.
یکبار دیگر بخوانید:
هشتاد هزار میلیارد متر مکعب!
اگر می خواهید حجم ناچیز آب انتقالی این طرح را بدانید، سالانه سی میلیارد متر مکعب آب در دریای کاسپین بطور متوسط تبخیر می شود!
تاکید دارم اعداد را یکبار بی طرفانه مطالعه مجدد کنید ….
موضوع بالا را که با دلواپسان طرح در میان می گذارید، می گویند نمک حاصل از فرایندآب شیرین کن باعث می شود گیلان بشود شنزار و جنگل های هیرکانی را می خشکانید!
شاید مخالفان ندانند که امروز شرکت های بزرگ احداث کننده پروژه های آب شیرین کن در مقیاس کلان، از روش «ECRO» بهره می گیرند و با این روش هیچ شورآبی به دریا باز نمی گردد و یک گرم نمک به زمین نمی ریزد که هیچ، بلکه در این مقیاس سالانه دو تا سه میلیون تن مواد معدنی با ارزشی به نام کیک قهوه ای استحصال و به فروش می رسد !
از این نگرانی فارغ می شوید، باز هم می گویند این طرح اکوسیستم دریای کاسپین را بهم می ریزد!
این کلی گویی فاقد منطق است، چرا که لوله های استحصال آب از دریا با لوله گذاری از ساحل به میزان سه و نیم کیلومتر وارد دریا می شود و آب از نقطه سه و نیم کیلومتر دورتر از ساحل از درون دریا استحصال می شود !
سپس در پاسخ می گویند مشکل حقوقی بین المللی با کشورهای همسایه پیدا می کنید و یا کشورهای دیگر هم از ما خواهند آموخت و از این کار الگوبرداری خواهند کرد! اما واقعیت این است که امروزه ترکمنستان و قزاقستان هم کنار این دریا مگاپروژه های آب شیرین کن ساخته اند و دو کشور روسیه و آذربایجان هم بحرانی به نام آب ندارند!
اما مسئله مهم تر در این نوشتار این است که استان های شمالی این تهدید را باید به یک فرصت تبدیل کنند. به عنوان مثال، آپارتمانی پنج طبقه را در نظر بگیرید که بام آن روف تراس شده است و برای بهره برداری همه طبقات و واحدها مشاع است. وقتی سقف مشکل پیدا کند همه طبقات طبق قانون مکلف به پرداخت هزینه های آن هستند و نه فقط طبقه فوقانی. حال طبقه اول از این روف تراس بهره برداری نمی کند ولی هزینه آن را پرداخت می کند.
مشکل از کجاست؟ قطعا بی عرضگی کسانی که در طبقه یکم هستند. اکنون سقف این خانه خراب شده است. به دیگر سخن، سفره های زیر زمینی مناطق مرکزی به شدت فروکش نموده اند و دیگر نظریه هایی همچون آبخیزداری، بهینه سازی روش های کشت، روش های مصرف آب پاسخگوی این بیمار در حال احتضار نیست. ابتدا باید این بیمار مورد جراحی قرار بگیرد و سپس رژیم هایی همچون نظریه های آبخیزداری و بهینه سازی روش های کشت و روش های مصرف آب به عنوان تغییر سبک زندگی سبب دوام و بقای این مریض شوند. اکنون تنها یک راه بیشتر برای نجات این بیمار رو به موت وجود ندارد، آنهم تزریق آب شیرین به زمین این مناطق است و تنها روش هم استفاده از بحرین شمال و جنوب است. جنوب در این وضعیت امکان پذیر و مقرون به صرفه نیست. پس می ماند شمال. یعنی ما به عنوان طبقه اول باید پول خرابی سقف را بپردازیم. ولی اینکه نمی خواهیم و نمی توانیم از روف تراس سقف بهره ببریم، بی عرضگی ما ساکنین طبقه اول است.
شاید مطلوب این باشد که نمایندگان استان های شمالی در مقابل این طرح، مطالبات مهم تری را تعقیب کنند:
۱ـ صنایع کلان آب شیرین کن این طرح در استان های شمالی استقرار یابند و نه در مقصد انتقال آب دریای کاسپین! این عملیات هم باعث اشتغال می شود و هم در بحران آب برای این استان مزیت استراتژیک ایجاد خواهد کرد.
۲ـ طرح گرانبهای انتقال آب دریای کاسپین به فلات مرکزی در کنار طرح نه چندان گران نجات رودخانه های آلوده شمال کشور از جمله دو رودخانه زرجوب و گوهر رود.
۳ـ طرح نجات مردمان شمال کشور از بحران زباله ها و احداث طرح های زباله سوز
یک مقاله سخیف
باشروع توهین آمیز
حتی درپاسخ به مخالف هم چنین شروع وادبیاتی قابل قبول نیست
از یک سایت طرفدار محیط زیست بعید بود
نویسنده مواردی از معمولی ترین نکته های افراد مخالف را ذکر نموده اند
درصورتیکه کارشناسان زیادی موارد دیگر و مهمی در نوشته ها و سخنانشان وجود دارد
متاسفم از درج مقاله
مخاطب گرامی سلام
بخش یادداشتها لزوماً دیدگاه پایگاه تحلیلی خبری مرور به موضوع مورد نظر نیست. بلکه بستری است برای انتشار نظرات متفاوت که کارشناسان و فعالان هر حیطه میتوانند در آن، ما و مخاطب را از نظرات خود آگاه سازند.
برای مشارکت در این بخش یک پیام به ایمیل [email protected] ارسال فرمایید.
با درج این مقاله توهین آمیز
شبهه نزدیک بودن نظرات به دیدگاههای سایت مرور بیشتر میشود
جوابیه نویسنده محترم اینگونه القا میکند که اگر کسی متنی لمپنی برای سایت مرکر بفرستد این سایت منتشر وبخاطر انتشار نظرات مختلف منتظر جوابیه ها میماند
متاسفم برای سایت مرور
شروع خوب
ادامه دور از شان
مخاطب گرامی
پاسخ کامنت قبلی شما توسط پایگاه تحلیل-خبری «مرور» درج شده بود.
از اینکه به صورت پیش فرض کلمه «نویسنده» بالای کامنت درج شده بود و باعث سو برداشت شد عذر می خواهیم.
ممنون از اصلاح و یادآوری
بسیار غیرکارشناسه و سطحی تحلیل کردید. گویا از این طرف و آن طرف مطالبی شنیدی و همانها را پیوست دادی و یادتون رفت که در ارتباط با یک دریاچه قلم زدی نه دریا
باسلام
وقتی پروژه ای غیر اصولی که زمینه سازش هم
پیمانکار معروف درسطح کشور باشد
احتمالا نویسنده محترم از آن منتفع باشد
مطرح میشود
سطوح مختلفی نظر میدهند
پرداختن به موارد کم سواد ترین مخالف نتیجه
درک درستی نیست
بهتر میبود نویسنده محترم به نظر کارشناسان مطرح در زمینه های از بین رفتن جنگلها ، هزینه ، واهی بودن روش «ECRO» و… انتقادشان را مطرح میکردند
تصورمیشد سایت مرور هوشمندتر از آن باشد که چنین نوشته ای سراسر توهین را منتشر نمایند
باسرچی ساده در اینترنت به مقاله های بی سروته ایشان میتوان برخورد کرد
اینکه می فرمایید نوشته های نویسنده بی سروته است را کاری ندارم ، ولی انصافا یکبار خودت چیزی را که نوشته ای در اینجا بازخوانی کن! سر و ته آن مشخص است برادر جان ؟ انصافا خودت هم فهمیدی که چه گفتی ؟
متعجبم از عزیزانی که نقد فنی کیوان بهمنش را سراسر توهین میدانند ولی خودشان با صفت لمپن و سخیف و … به استقبال نقد او می روند ! و دریغ از ذره ای فهم و درک و اندیشیدن که او چه گفته است و چه می گوید !
کمتر کسی به اندازه او تلاش کرده تا دور از هیاهو و قیل و قال منفعت طلبانه ، دغدغه های تحولی و توسعه مدار خویش را با مخاطبان به گفتگو گذارد.
به نظرم مخالفان انتقال آب دریای خزر چون سخن کارشناسی و مستدلی ندارند معمولا به حواشی یک متن توجه می کنند. طی دو هفته گذشته حتی یک متن مستند و تحلیلی از مخالفت با انتقال آب دریای خزر در رسانه ای منتشر نشده است. این نشان میدهد که مخالفت ها، احتمالا منفعت هایی دارد که در آینده بوقوع خواهد پیوست.