خروجیهای زندگی انسان بر زیستکره خانه زمین نشان میدهد که چگونه مدیریتی بر آن داشته است. از زمانی که انسان توانست خود را بشناسد و درک کند این زندگی چه قدر ارزشمند است، به دانش، اقتصاد و رسم و آیین توجه کرد و انبار کردن آبها، تغییر در چهارچوب خانه زمین و کشمکشها برای دسترسی داشتن و صاحب شدن منابع زمین بیشتر و بیشتر شد. برخی حرفهای عمل کردند، عدهای از میانبرها بهره بردند و کسانی از اجزا و وسایل حرفهای و میانبرها بیشتر و بیشتر بهرهمند شدند و شمار بسیاری به اندک دسترسی به این منابع راضی شدند.
تماشاگرانی نیز داشتیم که ناظر و شاهد بر ثمره و نتیجه این رفتارها بودند؛ ولی دیدن و پس از آن گفتگو دربارهی اشتباهات چندان آسان نبود. با بیشتر شدن توجه کسانی که ناظر این ثمرهها بودند، کارها شکل عملیتری به خود گرفت، انسانهای چند قرن نزدیک با پیشینیان، تفاوتهایی را درک کردند. احساسهای دیگری متفاوت از گرسنگی و تشنگی و برای همدلی و همگرایی با چشمهایی بینا و گوشی شنوا و قلبی گشاده به راه افتادند.
در قرن بیستم آسیبها جدی بود و کسانی که برای کمکهای تکه تکه و کوتاه گرد هم میآمدند اضافه و اضافهتر میشدند، این مجموعه نارس که دوران نوزادی طولانی را پشت سر گذاشته بود، با ساختار، نظم، فکر و استراتژی وارد دنیای نویی شد با نام داوطلبی.
در چند دهه نزدیک فعالیتهای داوطلبانه به صورت سازمانی و قانونمند و با عنوان عاملان توسعه در جهان شناخته شدند. کشورهای پیشرفته به طور رسمی و با مشارکت گستردهتر از آن بهرهمند میشوند، آن را تشویق میکنند و فضا و امکان کار داوطلبانه را ممکن میکنند. اما در کشورهای در حال توسعه و فقیر با آن که نیاز بیشتری به کار داوطلبانه وجود دارد، به دلایل گوناگون مانند ایجاد بیاعتمادی، سد کردن مسیر داوطلبی، بیارزش خواندن آن و نگاه تغییر از بالا به پایین از این مهم بهره چندانی نمیبرند.
داوطلبیگری بخشی از فضای جامعه مدنی را میسازد و با گسترش سرمایه اجتماعی به بدنه فضای مدنی سبب حل بحرانها در مقیاسهای کوچک و بزرگ میشود. داوطلبیگری در نهادهای جامعه مدنی منجر به نکات مثبت بسیاری در جامعه میشود و در زندگی فرد داوطلب نیز بسیار موثر است. در بسیاری از کشورهای پیشرفته کار داوطلبانه بعد از دانشگاه، در حین تحصیل یا در زمان کارآموزی و یا چند ساعتی پس از کار فنی درآمدزا به صورت یک عادت و یک شان و احترام در آمده.
با همه نگرانیهایی که در کشورهای فقیر از سوی دولتها و سرمایهداران از حضور سازمانهای داوطلبانه به وجود آمدهاست، میبایست بدانیم تلاش سازمانهای داوطلب برای جستجوی فرصتها، فرهنگ، استاندارد، کارآفرینی، تحقیق، توسعه و ایجاد فضای مطالبهگری که خود باعث رشد همزمان مردم و دولت و ارزیابی فضای عمومی برای توسعه جامعه مدنی پایدار یک نیاز همیشگی است.
صنعتکاران، هنرمندان، مهندسان و معلمان و … با کار داوطلبانه سطح فضای عشق و امید را در جامعه بالا میبرند و با صرف هزینه کمتری خلاقیت و ارزشمندی را در جامعه شکوفا میکنند. حتی بازار و اقتصاد هم از این فضای دلگرم میشود و فضای مشارکت در آن میسر میشود. اما جامعه باید بداند که کار داوطلبانه قانومند است و داوطلب مسئول و باید به منابع کار خود آگاه باشد و نتایج عملکرد و ارزیابی آن را به جامعه اطلاع دهد؛ نه تنها خبرهای خوب بلکه خبرهای نسبتا خوب و حتی خبرهای بد را، تا شاید جامعه بتواند در کار بعدی شریک او شود و خود را مسئول در بهبود آن بشناسد.
منابع مالی از چالشهای مسالهساز داوطلبان و سازمانهای داوطلبانه است که برای عبور از آن مهارت، شفافیت و صراحت بسیاری را میطلبد.
داوطلبی میتواند برای اهداف کوتاهمدت مثل زلزله یا بیماری یا اهداف درازمدت مانند نگهداری جنگل یا حفظ تالاب باشد. در حقیقت سازمانهای داوطلب به حل بینادین مشکلات و بهبود وضعیت در سیاره زمین و حرکت به سوی پایداری میاندیشند.
اصناف از هر نوع، تشکلها، اتحادیهها، انجمنها، روزنامهنگاران، رسانهها، شوراهای شهر و روستا و حتی در برخی موارد شهرداریها داوطلب یا نیمه داوطلب هستند. داوطلب فردی است که به صورت آگاهانه تصمیم میگیرد که در کنار سایرین برای حل یک مساله اجتماعی وارد میدان شود، اگر بخواهیم تصویری از او بسازیم شاید این تصویر شماتیک که در کارگاههای آموزشی رسم میشود برای آن مناسب باشد:
او قلبی بزرگ دارد
آغوش او گشوده است
یک دست بزرگ و یک دست کوچک برای همیاری و همدلی
یک گوش بزرگ و یک گوش کوچک برای آن که آنجا که باید به درستی بشنود و آنجا که نبایست گوشش را ببندد
پای در راه دارد
یک پا به جلو و یک پا به عقب یعنی همواره در مسیر است و آنجا که لازم است میتواند بازگردد و اصلاح کند و اگر لازم باشد خارج شود
جنسیت ندارد و نگاه جنسیتی به مسایل نیز
سازمانهای داوطلب پیشرو دارای چشمانداز، ماموریت، اهداف راهبردی و مسیرهای شفافی هستند که میتوانند دوستان و همراهان خود را جذب و فعال کنند و بهتر است که کاملا راستگو باشند. البته تعدادی از سازمانهای داوطلب در پی کسب قدرت بیشتریاند و مایلند درکنار پیشبرد اهداف اجتماعی خود به نیات سیاسی یا اقتصادی نیز دست یابند، این به تنهایی چندان هم بد نیست ولی باید این مورد در هویت سازمانی داوطلبی و بحثهای موضوعی در چارچوب نهادی ارایه و بیان شود.
داوطلبین فرهنگ و اثر انگشت مکانی را که از آنجا برخواستهاند با خود همراه دارند. به ارزشها و احساسات آن آشنا هستند و تمام یا بخشی از فعالیتهای خود را برای کاهش تمام اشکال فقر، امراض، توسعه خدمات اجتماعی، بهبود زندگی زنان و کودکان و پایداری خانواده و مهارتهای دیگر هزینه و جامعه هدف را با تواناییهای پیشرفت توسعه و پایداری آشنا میکنند.
اکنون کار داوطلبانه برای همگان ارزشی جاری در جامعه است که دریچهها را به روی خلاقیت و پذیرش مسئولیت در اقتصاد، اجتماع، فرهنگ، سیاست و محیطزیست میگشاید تا با کار داوطلبانه در خدمت جامعه خود باشیم.