از ضیابر تا رشت؛

عزاداران حسینی در عمارت‌های تاریخی

0 ۳۸

در شهر ضیابر اگر از کسی بپرسید، خانه ضیابری کجاست؟ می پرسند کدام ضیابری؟ در این شهر از توابع صومعه سرا، نام فامیل بسیاری از اهالی «ضیابری» است و با پسوند و پیشوندهای متفاوت از هم شناخته می شوند؛ همچون صفائی ضیابری، رضوی ضیابری، اخوان ضیابری، سلیمانی ضیابری، رئیس زاده ضیابری و… 

 

خانه تاریخی ضیابری مدنظر ما، متعلق به خاندان رضوی ضیابری است که جد بزرگ ایشان به نام «مهدی ضیابری» ملاک و ارباب ضیابر و روستاهای اطراف بود.

 

خانه تاریخی رضوی ضیابری، یک بنا با معماری بومی و با قدمت حدود ۲۰۰سال است که ۲۲مرداد ۱۳۸۴ و به شماره ۱۳۲۲۶ در فهرست آثار ملی ثبت شده است. خانه‌ای که روزهای منتهی به عاشورا و تاسوعا و تا سوم امام به‌روی دوستداران اهل بیت باز است.

 

 بعد از بازار ضیابر و نزدیک به مسجدی که نزدیک به کانال آب قرار دارد، در کوچه ای که به نام کربلا نامگذاری شده، این خانه تاریخی را می‌توان دید. خانه‌ای برای آرامش و سکونت ساکنان آن یعنی مهدی ضیابری و خانواده ۶ نفره‌اش که از زمان تاسیس، هم خانه بود و هم مکانی برای ذکر اهل بیت و پذیرایی از دسته‌های عزاداری.

 

خانه رضوانی در شهر ضیابر به تمام معنا خانه است. اگر کتیبه‌ها و پرچم‌های عزاداری را از تلار و ایوان و بام این بنای دو طبقه برداریم، خانه بودن بنا، عیان خود را نشان می‌دهد.

 

از این دست خانه‌ها در گیلان کم نیست. خانه تاریخی سیگارود در توابع لنگرود و حسینیه تحویلداری در شهر شلمان، بناهای مسکونی هستند که سازنده آن ازابتدا به نیت حسینیه بنا را ساخته و هنوز پس از درگذشت واقفان نخست، فرزندان و نوه ها نذر اجداد خود را هرچند کمرنگ‌تر از قبل ولی همچنان برگزار می‌کنند.

 

خانه رضوی ضیابری، در این شهر به تمام معنا خانه است. اگر کتیبه ها و پرچم های عزاداری را از تلار و ایوان و بام این بنای دو طبقه برداریم، خانه بودن بنا، عیان خود را نشان می‌دهد. این را می‌شود از کندوج ورودی خانه فهمید. محلی برای خشک کردن و نگهداری شالی برنجی که از زمین برداشت می‌شد. از پایه های تنومند و قطور کندوج می‌توان قدمت آن را حدس زد.

 

ساقه های برنجی که سقف مخروطی ساختمان کندوج را پوشانده و لابه لای ساقه های خشکیده و پوسیده، گیاهان زائد رشد کرده و بالای این سقف مخروطی، ظرفی سفالی و تزئین شده گویی مرکز پوشانندگی تمام سقف شده است.

 

این خانه در اصل متعلق به آیت‌الله سید مهدی ضیابری بود. نام خانوادگی فرزندان و نوه‌های آن‌ها اکنون رضوی است و چون زادگاهشان ضیابر بوده، به ضیابری معروف شده‌اند.

 

بنای اصلی در مرکز یک حیاط وسیع قرار دارد و همچون معماری خانه‌های تاریخی گیلان، سازه‌ای چوبی که بر یک کرسی چینی نه چندان بلند قرار دارد. بنا در هردو طبقه کاملا قرینه ساخته شده و دورتادور ساختمان در هردو طبقه تلاری چوبی قرار دارد که با نرده های چوبی مشبک تزئین شده است.

 

دو راه پله از دو ضلع بنا به طبقه دوم می‌رسد. بانویی که از خانه مراقبت می‌کند، اجازه می‌دهد به طبقه دوم بروم. اتاق‌های طبقه دوم قفل است و نمی‌توان شاه نشین اصلی خانه را که با یک پنجره ارسی بزرگ با شیشه های رنگی، جلوه زیبایی به بنا داده، از نزدیک دید.

 

 

او درباره مالکان این خانه می‌گوید:« این خانه در اصل متعلق به سید مهدی ضیابری بود. نام خانوادگی فرزندان و نوه های آنها اکنون رضوی ضیابری است. او ۳پسر به نام های سید میرنجات، سید رضی و سید محمود داشت. سید محمود در رشت از علمای برجسته بود. این خانه اکنون در مالکیت وراث متعدد این خانواده است.

 

گفته شده، این خانه حدودا ۲۰۰سال قدمت دارد و ساخت آن ۷سال طول کشیده است و در زمان ساخت، استادکار در همین مکان سکونت داشته است. چوب های بلند این بنا روسی است و با کشتی از انزلی به بندر پیربازار رسیده و از طریق رودخانه مُرغک ضیابر به این مکان آورده شده است. 

 

این بنا از سوی وراث مرتب بازبینی و مرمت می شود تا سرپا بماند. از زمانیکه من یادم هست، در این خانه مراسم عزداری امام حسین و همچنین تعزیه برگزار می‌شد. همه دسته‌های سینه‌زنی و زنجیرزنی ضیابر و حتی روستاهای اطراف پس از عبور از محلات مختلف در نهایت به این خانه می‌آیند. درواقع این خانه محل اجتماع همه عزاداران بود. از قدیم هم ظهر عاشورا با پخت نذری در این خانه از عزاداران پذیرایی می شد. البته در سال‌های اخیر و به‌ویژه بعد از کرونا، این رسم کمرنگ شده است.

 

از قدیم هم در عصر روز عاشورا و روز سوم محرم، مجلس تعزیه خوانی در همین حیاط برگزار می‌شد. تعزیه خوانها هم از اهالی ضیابر هستند. مردم در تلار خانه جمع می شوند و یا دورتادور مکان اجرای تعزیه صندلی می چینند و تعزیه را تماشا می‌کنند.»

 

دو خانه تاریخی دیگر منتسب به خاندان ضیابری در رشت بود که یکی از آن‌ها در خیابان مطهری هنوز پابرجاست. اگرچه این خانه تزئینات چندانی ندارد، ولی این خانه نیز در دهه محرم، پذیرای روضه‌های خانگی است.

 

در برخی از منابع ذکر شده؛ سادات روستای ضیابر، عمدتا خود را به  امامزادگان آقاسید محمد جان و مولا جان نسبت می‌دهندکه گفته شده پدر و پسر بودند. تعزیه دهه محرم ضیابر هم در گیلان شهرت زیادی دارد و گفته شده فرزندان سید مهدی ضیابری که در نجف اشرف تحصیل می کردند، تعزیه خوانی را با خود به روستای زادگاهش یعنی ضیابر آورده و موجب ترویج آن می‌شوند.

 

سید محمود موسوی ضیابری، شاخص‌ترین چهره از این خاندان در رشت است که در سال ۱۳۰۷ قمری در روستای ضیابر متولد می‌شود. او پس از فوت آیت الله سید مهدی رودباری، اداره حوزه علمیه مسجد کاسه فروشان رشت را عهده‌دار می‌شود و پس از فوت(۱۷شهریور ۱۳۶۱) نیز در حیاط همان مسجد به خاک سپرده می شود.

 

 

دو خانه تاریخی دیگر به نام ضیابری در رشت وجود دارد که مالک یکی از آنها با خانواده ضیابری وصلت کرده و از این طرق نسبت دارند. این خانه ها در خیابان مطهری هنوز پابرجاست. اگرچه این خانه تزئینات چندانی ندارد، ولی این خانه نیز در دهه محرم، پذیرای روضه‌های خانگی است. بهمن ماه ۱۴۰۱، کاشی ماندگار با عنوان«خانه حسینی» بر سردرب این خانه از سوی شهرداری رشت نصب شد تا از خدمات این خاندان در برپایی روضه های حسینی تقدیر شود.

 

خانه دوم؛ با نام خانه تاریخی سید اسماعیل حسینی ضیابری، با خاندان آیت الله ضیابری نسبتی ندارد. این بنا در منابع معرفی شده ولی متاسفانه تخریب شده است. این خانه که تصاویر آن در جلد اول کتاب «از آستارا تا استارباد» منتشر شده، بسیار مجلل و پر از تزئینات متعدد اعم از نقاشی و گچبری است.

 


«این خانه در کوچه امام جمعه شهر رشت قرار داشت. خانه ای قدیمی که در رفهای طالار اندرونی آن نه تابلوی بسیار زیبای رنگ و روغنی است. این تابلوها تمثال پسران و دختران جوان است. پسران تاج بر سر و شمشیر بر کمر، روی قالیچه‌ای نشسته اند و بر متکا تکیه کرده اند.

 

پشت سر دو تن از ایشان، در طرفین طاقچه دوگلدان با گل است. یکی از دختران بر تخت مرصع نشسته و بازی در دست دارد (عکس شماره ۱۲۶) سه تن دیگر از دختران در حالات مختلف رقص نقاشی شده اند و اطراف ایشان انواع میوه ها دیده می‌شود.

 

یک تن از دختران بر صندلی نشسته و کلاه فرنگی با پرهای رنگارنگ بر سردارد. یک تن دیگر راست ایستاده و گلی در دست دارد. در این طالار دو پنجره مشبک رنگین بسیار پرکار نیز هست. (عکسهای شماره ۱۲۷ و ۱۲۸) متصل به این طالار، اتاق کوچکی است که طاق آن را به مستطیل‌های کوچک تقسیم کرده و داخل آنها را گلدان‌های مختلف با رنگ و روغن نقاشی کرده‌اند. حاشیه این نقش‌ها گل‌های درشت در میان پرندگان است.(عکس شماره ۱۲۹) »(ستوده، صص: ۲۵۱ و ۲۵۲)

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.