برای خروج نخبه‌ها از کشور فرش قرمز پهن کرده‌ایم

0 143

محمد معصومیان- فرارو/

همزمان با پررنگ‌تر شدن مسئله مهاجرت دانشجویان نخبه و رتبه‌های برتر کنکور، مسئله اخراج برخی اساتید دانشگاه‌ها نیز مورد توجه قرار گرفته است. این همان نکته‌ای است که عارف در نامه خود بر آن تاکید می‌کند، وی می‌نویسد: «دانشگاه‌های کشور که، تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد، پژوهش برای تولید دانش و رفع نیاز‌های علمی کشور و تولید فناوری‌های به روز برای زیست بوم نوآوری و کارآفرینی بر دوش آن است، این روز‌ها حال خوبی ندارند»

از زمان آغاز به کار دولت سیزدهم، اساتید شناخته شده و جوانی از جمله، آرش اباذری، محمد فاضلی، حسین مصباحیان، رضا امیدی و اساتید دیگری با عناوینی همچون «عمل نکردن به تعهدات علمی»، «کسب نکردن امتیازات قانونی ادامه خدمت» و امثالهم، نامه «قطع همکاری» از دانشگاه را دریافت کرده‌اند. این وضعیت درشرایطی رخ می‌دهد که گزارش‌های اندیشکده هاتف نشان می‌دهد ۸۰ درصد رتبه‌های برتر رشته ریاضی و فیزیک در سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۵ از کشور مهاجرت کرده اند. اندیشکده هاتف در بخش دیگری از این گزارش تاکید کرده است که بین چهار گروه فعالان استارت‌آپی، پزشکان و پرستاران، اساتید، محققان و پژوهشگران و دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بین ۶۳ تا ۷۱درصد از افراد تمایل زیاد یا بسیارزیاد برای مهاجرت از ایران دارند.

نگاهی به جدیدترین رتبه بندی دانشگاه‌ها در سیستم «رتبه بندی شانگهای» نشان می‌دهد که در سایه همین مهاجرت‌ها و اخراج ها، وضعیت دانشگاه تهران، دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشگاه صنعتی‌شریف، دانشگاه تربیت‌مدرس و دانشگاه علم‌و‌صنعت نسبت به سال ۲۰۲۲ نزول پیدا کرده است. با توجه به این شرایط، پرسش‌هایی مطرح است: چرا قشر دانشگاهی کشور و نخبگان مهاجرت را ماندن در کشور خود ترجیح می‌دهند؟ چگونه می‌توان موج مهاجرت نخبگان کشور را کنترل کرد و آیا عزمی برای کنترل این موج دیده می‌شود؟

جای خالی تبادل دانشجو در کشور

مهدی ذاکریان گفت: «جهان امروز، جهان تبادل بین دانشگاه‌ها و مراکز علمی پیشرفته است. نخبگان و متخصصان حوزه‌های مختلف، معمولا با پیشنهاداتی رو به رو می‌شوند و این طبیعیست که افراد نخبه برای تحصیل یا کار، به کشور‌های دیگر مهاجرت کنند. درواقع مشکل اصلی این نیست که متخصصین مهاجرت کنند یا در کشور دیگری ادامه تحصیل دهند. امروز مانند سال‌ها پیش، مرزبندی علمی یا سیاسی نداریم. در اتحادیه اروپا، ۲۷ کشور مرز‌های خود را برداشته اند. آمریکا و کانادا، سنگاپور، ژاپن و بسیاری دیگر از کشور‌ها نیز روابط و تبادلات دانشگاهی و علمی خود را به بالاترین حد ممکن رسانده اند. در حوزه روابط بین الملل، مهاجرت تحصیلی یا شغلی به نفع کشور‌ها است، چرا که کشور‌های مختلف از طریق همین تبادل نیرو‌های نخبه، نیاز‌های مختلف خود را تامین کرده و روند رشد را طی می‌کنند. اما این موضوع درباره کشور‌هایی صادق است که فرایند جهانی شدن را بپذیرند، یعنی همانقدر که دانشجو‌های نخبه خود را به کشور‌های مختلف می‌فرستند، به همان میزان نیز، دانشجویان نخبه و سرمایه گذاران یا افرادی با مهارت‌های فنی را پذیرش می‌کند. همانقدر که فرانسه به ایالات متحده دانشجو می‌فرستد، آمریکا هم با فرانسه یا سایر کشور‌های اتحادیه اروپا تبادل دانشجو دارد، این موضوع بین بسیاری از کشور‌های آسیایی و اروپایی صادق است و حتی چینی‌ها هم به دنبال جذب نخبه‌های آمریکایی و اروپایی هستند.»

ما حتی به لحاظ مالی نیز در سیستم جهانی حضور نداریم و به سیستم مالی جهانی متصل نیستیم، FATF  را نپذیرفته ایم، برجام را از دست داده ایم و با تمام دنیا به غیر از چند کشور محدود، روابط صمیمانه نداریم. اختلافات زیادی نیز با کشور‌های مختلف جهان داریم.

وی افزود: «متاسفانه، ایران به منطق روابط بین الملل اعتنایی نکرده و به آن نپیوسته است. ما حتی به لحاظ مالی نیز در سیستم جهانی حضور نداریم و به سیستم مالی جهانی متصل نیستیم، FATF را نپذیرفته ایم، برجام را از دست داده ایم و با تمام دنیا به غیر از چند کشور محدود، روابط صمیمانه نداریم. اختلافات زیادی نیز با کشور‌های مختلف جهان داریم. ما نتوانسته ایم ارتباط مناسبی با جهان برقرار کنیم. در چنین شرایطی طبعاً از این کشور‌ها متخصصان کارامد و دانشمند، جذب ایران نمی‌شود. در نتیجه ایران که سال‌ها در حوزه تعلیم و تربیت دانش آموزان و دانشجویان هزینه کرده است، حتی نمی‌تواند این افراد را نیز، داخل کشور نگه دارد. درواقع ما نه تنها در رقابت جذب نخبگان جهانی جایگاه نداریم، بلکه مدام نخبگان خود را نیز از دست می‌دهیم. ما نه تنها نخبگان، بلکه مبتکران، کارآفرینان، کارگران، مخترعان و اساسا افراد مختلف با هر مهارت و تخصصی را از دست می‌دهیم»

نخبگان را فراری می‌دهیم

این تحلیلگر مسائل بین الملل، گفت: «معتقدم نمی‌توان به وضعیت فعلی، عبارت «صادرات نخبه» را اطلاق کرد. ما اصلا در روند جهانی صادرات و وردات نخبه حضور نداریم و نام این شرایط را می‌توانیم از دست دادن نخبه یا فرار نخبه‌ها بگذاریم. حتی معتقدم شرایط از فرار هم بدتر است و می‌توانیم بگوییم «پناهجویی نخبگان کشور». کار به جایی رسیده که هر شخصی که در کنکور و دانشگاه موفق است و در خارج از کشور مورد توجه قرار می‌گیرد فورا به فکر پناهجویی در کشوری دیگر خواهد افتاد، حتی وقتی شرایط وی در خارج از کشور به مراتب پایین‌تر از شرایط وی، داخل کشور باشد. علت چیست؟ شاید، چون این دانشجو و دانشمند می‌داند که اگر به کشور دیگری مهاجرت کند مسیر پیشرفت هموار است، اما اگر داخل کشور بماند، نه به لحاظ حقوق و مسائل مادی و نه به لحاظ جایگاه شغلی و حرفه‌ای تضمین خاصی نخواهد داشت. همین عدم وجود چشم انداز پیشرفت و برآورده نشدن نیاز‌های فردی و اجتماعی، یکی از علل مهاجرت افراد خواهد بود. برای خروج نخبه‌ها از کشور فرش قرمز پهن کرده ایم.»

با این وضعیت حقوق و دستمزد، که حدود ۴۰۰ الی ۴۵۰ دلار می‌شود، چگونه می‌توان نخبه کشور را ترغیب کرد در ایران بماند و به مشاغلی مانند استادی دانشگاه امیدوار باشد. حقوق من در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ در دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا، ۵ هزار دلار بوده و امروز نیز، اگر در دانشگاهی در اروپا تدریس کنم، حداقل ماهی ۳ هزار یورو دریافت می‌کنم. وقتی ما حتی در حوزه پرداخت حق الزحمه اساتید دانشگاه اینگونه برخورد می‌کنیم، نخبه‌ها به چه امیدی باید در کشور بمانند؟ 

وی افزود: «صراحتا بگویم که اصلا نوع سیاست گذاری ما بر اساس حفظ دانشمندان و اساتید نیست. من به عنوان یک استاد دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات که بهترین واحد دانشگاه آزاد در سراسر ایران محسوب می‌شود، تا همین اواخر، بالاترین حد دستمزدی که دریافت می‌کردم، حدود ۱۷ میلیون تومان بود و در ماه گذشته این حقوق به ۲۲ میلیون تومان رسید. با این وضعیت حقوق و دستمزد، که حدود ۴۰۰ الی ۴۵۰ دلار می‌شود، چگونه می‌توان نخبه کشور را ترغیب کرد در ایران بماند و به مشاغلی مانند استادی دانشگاه امیدوار باشد. حقوق من در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ در دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا، ۵ هزار دلار بوده و امروز نیز، اگر در دانشگاهی در اروپا تدریس کنم، حداقل ماهی ۳ هزار یورو دریافت می‌کنم. وقتی ما حتی در حوزه پرداخت حق الزحمه اساتید دانشگاه اینگونه برخورد می‌کنیم، نخبه‌ها به چه امیدی باید در کشور بمانند؟ دانشجو به شرایط استاد خود نگاه می‌کند و تصمیم می‌گیرد. تعداد دانشجویان بین المللی در دانشگاه‌های ما چقدر است؟ این تعداد در دانشگاه‌های خارجی چگونه است؟ در دانشگاه‌های دیگر کشورها، نه تنها دانشجویان خارجی، بلکه اساتید خارجی جذب می‌شوند. این شرایط در کشور ما عملا وجود ندارد و فرصت تبادل علمی با دانشگاه‌ها و دانشجوبان سراسر کشور دیده نمی‌شود.»

بی توجهی در جذب اساتید و وضعیت علمی دانشگاه‌ها

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «یک مشکل دیگر در کشور ما که در هجرت نخبگان بی تاثیر نیست، نحوه انتخاب اساتید است. شایعات و ادعا‌هایی وجود دارد که این انتخاب ها، گاهی بر پایه برخی امور سیاسی و مناسبات انجام می‌شود، اما آن چه که اکنون می‌توانم بگویم این است که ما دانشجویان دکترایی داریم که به لحاظ دانش و بار علمی، برتر از اساتیدی هستند که اخیرا جذب شده اند. یعنی استاد، توان پاسخگویی به دانشجو را ندارد. وقتی استاد دانشگاه حتی به زبان بین المللی انگلیسی آشنایی نداشته باشد، طبیعتا دانشجویی که این شرایط را می‌بیند، ترجیح می‌دهد در دانشگاهی تحصیل کند که در حد سطح ملی و هوشبهر او آموزش دهد. سیاست گذاری‌های ما در بخش آموزش عالی نیز به این شکل است که مبتنی بر تامین مادی اساتید، جذب اساتید متخصص و حفظ اساتید و دانشجویان نخبه نیست. حتی این سیاست گذاری‌ها مبتنی بر احترام هم نیست و با اساتید برخورد‌های نامناسب متعددی می‌شود. بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی، کشور، را به دلیل این که جایگاه مناسبی برای خود نمیبینند، ترک کردند. اگر ما نیرو‌های متخصص و کارامد و اندیشمندی در مناصب دانشگاهی داشتیم، مانع از سقوط سطح دانشگاه‌ها می‌شدند. این مشکلات را متاثر از عدم شایسته سالاری می‌دانم، حتی معتقدم برخی افراد از مهاجرت نخبگان شایسته ناراحت نیستند، چون اگر نخبه‌ها و افراد شایسته در کشور بمانند، ممکن است صندلی‌های مدیریت و تدریس دانشگاهی را در اختیار بگیرند و فرصتی برای این افراد غیرشایسته باقی نماند.»

وی افزود: «میلیارد‌ها دلار سرمایه انسانی در حال فرار از ایران هستند و برای پیشگیری از مصیبتی که در حال رخ دادن در کشور است، هیچ کاری انجام نشده است. بسیاری از دانشجویان سابق من، اکنون در بهترین دانشگاه‌های جهان در حال تدریس هستند. نه فقط افرادی که در رشته‌های ریاضی فیزیک تحصیل کرده اند، بلکه تحصیل کرده‌های دیگر رشته‌ها نیز در حال مهاجرت هستند. بسیاری از اساتید حقوق و اقتصاد ایالات متحده، ایرانی هستند، چرا ما این اساتید را در کشور نداریم؛ اساتیدی که به مقامات سیاسی آمریکا مشاوره علمی می‌دهند. چرا اساتید فرهیخته‌ای را که می‌توانستند به مقامات کشور خودمان مشورت دهند از دست داده ایم؟ برخی افرادی که از ایران مهاجرت تحصیلی می‌کنند، حتی اگر مایل به رفت و امد باشند نیز این امکان را ندارند، چون با مشکل روادید و مسائل مشابه رو به رو می‌شوند. من به عنوان شخصی که در داخل و خارج از کشور تدریس کرده ام این شرایط را اسفناک میبینم.»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.