ایجاد تحول سازمانی در آموزش و پرورش مانند دیگر سازمانها نیازمند به کارگیری نیروهای خوش فکر در سطوح مدیریتی و ارایه مناسبترین روشها و برنامهها در راستای بهبود وضعیت و ترغیب کلیهی کارکنان و گروهها به سوی مشارکت جمعی است. قطعا این موضوع برای اثر بخشی بیشتر در حوزهی آموزش و پرورش و در چارچوب حرکتی علمی – عملی، در مسیر واقعی دستیابی به سند تحول است. تحولی که در سالیان گذشته علیرغم تأکیدات مقامات بلند پایهی کشوری و همهی تلاشها تا کنون شاهد کورسویی از آن نبوده و دلایل چنین امری نیاز به تحلیلی علمی و واقع بینانه دارد.
بی شک پرداختن به شیوهی عزل و نصبها و روشمندی انتخاب مدیران سازمانی، خود میتواند گویای احوال یک مجموعه و مبین کیفیت و حرکت هوشمندانه اش در مسیری تحول طلبانه قلمداد شود. در خصوص عزل و نصبهای اخیر در آموزش و پرورش استان گیلان، علی الخصوص انتصاب مدیرکل جدید آن، ذکر این پرسش ضروریست که آیا چنین انتصابی محصول یک فرآیند سیستماتیک هوشمند و تحول گرا بوده است ؟ قطعا بررسی دقیق و علمی و بی غرض از کارنامه و مدیریت ده ساله ایشان در شهرستان لاهیجان ما را به جواب چنین پرسشی نزدیکتر خواهد کرد.
آن هنگام که برخی مدیران ستادی در گردابی از بخشنامهها همواره به موجب عادت، هرگونه کاستی را به زیر دستان یا بالادستان خویش نسبت میدهند و و در عین حال گاهی با ملاحظاتی سیستماتیک و گاه خودخواهیهای جاه طلبانهی شخصی، صرفا تمامی تلاش خود را صرف حفظ میز و پرداختن به مسایل روزمره میکنند، تحول در چنین سازمانهایی آرزویی محال به نظر میرسد. در نتیجه عدم استفاده از نیروهای نخبه در هر سازمانی و خصوصا در سطح مدیریتی علیرغم ایجاد تمامی امکانات مادی و معنوی منجر به هدر رفت سرمایههای انسانی و مادی و اتلاف سایر منابع خواهد شد.
به راستی نقطهی آغاز تحول در آموزش و پرورش کجاست؟ آیا استفادهی بلندمدت از مدیرانی که سالهاست سکان امور را در ردههای مختلف به عهده داشته و هیچ کورسویی از تغییرات مثبت، تحول که بماند را از ایشان سراغ نداشته ایم، میتواند امید بخش فرداهای بهتری باشد؟ انتصاب مدیرکل فعلی اموزش و پرورش با کدام متر و عیار علمی و تخصصی سنجیده میشود و آیا با چنین ظرفیت نیروی عظیم انسانی، فرهیخته و تحصیلکرده در وزارت خانه آموزش و پرورش، انصافا مدیران این وزارتخانه چکیده و عصارهی حکیمانه و مدبرانه از ظرفیت عظیم انسانی آن سازمان هستند؟
آیا انتصاب مدیران تنها نتیجه رزومهی سازمانی ایشان است؟ که در اینصورت آیا با دلبستن به رزومههای سازمانی ایجاد شده از طریق سفارش این و آن، بدون ارزیابی دقیق از کار آمدی واقعی اشخاص، میتوان به تحول معنایی و بنیادی در آموزش و پرورش دست یافت ؟ به راستی مدیرکل جدید آموزش و پرورش استان گیلان، با چه کارنامهی کیفی، با کدام طرحها، برنامهها و ایدهها شایستگی خود را از میان هزاران فرهنگی در استان برای تصدی این پست به وزارت اموزش و پرورش به اثبات رسانده است؟
جایگاه و نقش اموزش و پرورش در آینده کشور و تربیت و پرورش نسلی بالنده محتاج تصمیم سازیهای جدی و تحول در سیستم عزل و نصب مدیران و تصمیم سازان این وزارتخانه خواهد بود و بدون تردید میتوان گفت وضعیت فعلی آموزش و پرورش گیلان نوید بخش روزهای خوبی برای استان در حوزههای مورد نظر نخواهد شد. همانگونه که حضور این مدیر ارجمند که در کسوت مدیر آموزش و پرورش در شهرستان لاهیجان شاید صرفا با چشمانداز آماری مثبت ارزیابی شده باشد و لکن در حوزه تحول و خلاقیت فاقد پویایی لازم به جهت رسیدن به اهداف بلندمدت بوده و در این راستا میباید به آموزش و پرورش در ورای بخشنامههای اداری و زد و بندهای سیاسی نگریسته شود تا انشالله امید بخش روزهای روشنی در آینده باشد.