۲۱ فروردین امسال با انتشار اطلاعیه نیروی انتظامی آغاز دور دیگری از طرح مقابله انتظامی با موضوع حجاب اعلام و ۲۶ فروردین با استقرار پر حجم این نیروها در محلهای تردد و تجمع شهروندان در شهرهای مختلف کشور اجرای آن آغاز گردید.
از همان آغاز طرح تقریباً اغلب دلسوزان کشور، مردم و نظام نسبت به نابه هنگامی و نابجایی این اقدام سخن گفته و میگویند، هرچند ظاهراً بانیان آن تاکنون این نصایح مشفقانه را جدی نگرفته و بر تداوم طرح خود تاکید داشتهاند.
ایرادهای مخالفین طرح البته بیش از آنکه متوجه نیروی انتظامی باشد متوجه برنامهریزان و سیاستگذارانی است که این ماموریت ناساز را بر عهده آن نیرو گذاشتهاند .زیرا نیروی انتظامی در هر حال ضابط و مامور اجراست و انتقاد از این نیرو در بحث فعلی محدود به شیوه عمل و رفتارهای نسنجیده و اعمال خشونتهای موردی است چراکه خشونتهای فیزیکی در برخورد با نوامیس جامعه آن هم از سوی نیرویی که باید حافظ جان و مال و امنیت آنان باشد، قطعا در درجه اول به وجه و اعتبار همان نیرو ضربه خواهد زد. موضوعی که بر اساس آخرین اطلاعیه نیروی انتظامی گویا مقرر گردیده است مورد توجه قرار گرفته و برخوردهای نادرست در مسیر اصلاح قرار گیرد.
موضوع اصلی این یادداشت اما نه عملکرد نیروی انتظامی بلکه اساساً انتظامی _ امنیتی دیدن مقوله حجاب است اینکه تفکری در اداره جامعه دست بالا را داشته باشد که برای هر مقوله فرهنگی اولین و آخرین راه حل را توسل به قوه قاهره و اعمال قدرت فیزیکی عریان در خیابان ببیند منطقاً برای هر جامعه خطری جدی و نگرانکننده است.
خیابان در هر شهر مظهر و نمود جریان زندگی در جامعه است. در خیابان است که اقشار مختلف با حفظ هویتهای فردی، صنفی و طبقاتی خود با یکدیگر تعامل میکنند و برآیند این تعامل جریان روزمره زندگی آن جامعه است از سوی دیگر اما در نگاه نظامی و انتظامی، میدان عرصه تقابل نیروهاست و آرایش جنگی در آن حرف اول را میزند چرا که در این نگاه؛ موضوع اصلی و ماموریت نهایی تقابل است و ستیز نه همزیستی و تعامل.
بدیهی است وقتی سیاستگزاران شهر را پادگان و خیابان را میدان رویارویی بدانند؛ نتیجه عملی آن را باید در چهره خشن و مسلح ضابطین قانونی دید. یعنی همان اتفاقی که این روزها در کنار سکوت رضایتمندانه و یا عبارات تایید آمیز رئیس جمهور و برخی از سایر اجزای دولت در خیابانهای اصلی شهرهای مهم کشور شاهد آن هستیم. آن هم دولت و رئیس جمهوری که در تبلیغات انتخاباتی کوشیده بود چهره ای متمایز و مخالف با رفتارهای سخت گیرانه از خود نشان دهد.
ناگفته نماند، از لحاظ سیاسی نیز همزمانی نقش آفرینی مجدد و سختگیرانه پلیس در موضوع حجاب که بالقوه حامل پتانسیل تنشهای اجتماعی در خیابانها است با تنشهای جدی بین ایران و اسرائیل شبهاتی را ایجاد کرده است.
در هر حال اینکه بیش از یک هفته از شروع مجدد برخورد خیابانی با موضوع حجاب در حالی میگذرد که اجرای این طرح از نخستین روزهای اجرا با واکنشهای عمدتا مخالف از سوی بخشهای مختلف جامعه روبهرو شده و انتظار منطقی افکار عمومی این بود که حتی و چنانچه برخورد انتظامی با موضوع حجاب همچنان از اولویت برخوردار است اولا چرائی و زمینه های قانونی یا اجتماعی اتخاذ چنین تصمیمی اعلام و ثانیا با استفاده از تجربههای پیشین نحوه حضور و عمل کمتر تهاجمی و خشن پیشبینی شود. در عمل اما متاسفانه گویی دقیقا بر عکس اقدام شده و نه فقط هیچ توجیهی برای افکار عمومی ارائه نشد، بلکه شکل حضور پلیس نیز کاملا خشن و آماده درگیری طراحی و اجرا شد. بهگونهای که با مشاهده تصاویر آرایش جنگی نیروی انتظامی در میادین اصلی شهرهای مختلف کمتر کسی باور میکند که هدف از این صحنهآراییها صرفا مبارزه با چند دختر یا خانم جوان باشد.
نفس وجود چنین تصاویر و تصوراتی، نه با اقتدار نیروی انتظامی سازگار است و نه با محبوبیت و اعتماد اجتماعی که ملازم ذاتی آن محسوب می شود. نیرویی که اتفاقاً بخشهای عمده آن گمنام و بیادعا یا در مرزها با جانفشانی از حریم کشور دفاع میکنند و یا در بخشهای خدماتی و نظارتی و انتظامی چون راهنمایی و رانندگی، آگاهی و پلیس شهری در خدمت نطم و امنیت و آرامش جامعه هستند.
درود…دست مریزاد جناب صفایی…
…من و تو حق داریم در شب این جنبش نبض آدم باشیم
من و تو حق داریم که به اندازه ما هم شده با هم باشیم…گفتنی ها کم نیست…(استاد شهیار قنبری)