در پیک دوم کرونا به آمادگی بیشتری نیاز است

نقش نهادهای مردمی در بحران‌ها در گفت و گو با گروه تاک رشت

0 627

کرونا هنوز خاموش نشده است. می گویند در صورت عدم رعایت پروتکل های بهداشتی، موج دوم آن سهمگین تر از قبل خواهد بود، بر اساس آخرین آمار مرکز پژوهش‌های مجلس هم تخمین افراد جانباخته حدود دو برابر و آمار مبتلایان بین ۸ تا ۱۰ برابر آمار موج اول اعلام شده است. بر اساس این آمار تخمینی ابتلا به کرونا ۸ هزار و ۶۰۹ نفر و تعداد مبتلایان بین ۶۰۰ تا ۷۵۰ هزار نفر است. همین موضوع نشان می‌دهد که خطر نه تنها رفع نشده بلکه نیازمند برنامه‌ریزی و آمادگی بیشتر گروههای مردمی و دولتی هستیم. گروههای که در پیک اول کرونا تلاش کرده و تجربیاتی دارند.

اما در پیک اول کرونا چه کسانی چه فعالیت هایی کردند تا این راه برای کادر درمان هموارتر شود؟ از کسانی که در راه تهیه محصولات حفاظتی تلاش کردند تا کسانی که با حضور در کنار کادر درمان از سلامتی و آسایش خود گذشتند. از این رو دنبال  کسانی گشتیم که در چهار هفته جهنمی گیلان رنج کشیدند و از پای ننشستند، اینبار قرار است از یک گروه مردمی بنویسم که به‌ صورت داوطلبانه به بیمارستان‌ها ورود کرد و از هر قشری آدم‌ها را فرستاد وسط مهلکه‌ای که در بیمارستان‌های رشت برپا بود. گروه امداد کرونا، موسوم به «تاک» یک گروه مردم‌نهاد است که با قرارگرفتن گیلان در میان استان‌های درگیر این ویروس، به صورت مجازی آگهی داد تا داوطلبان را از هر گوشه استان جمع کند و آن‌ها را به کمک کادر درمانی بفرستد.

اول به ما اعتماد نداشتند

«محسن پورفخریان» سرپرست این گروه در گفت‌و‌گو با مرور ماجرای شکل گیری این گروه را اینگونه روایت می‌کند: با شروع بحران کرونا بیشترین فشار کار روی مراکز درمانی قرار داشت و پیوسته برای تکمیل کادر درمانی و خدماتی اعلام نیاز می‌شد. من در آن وضعیت فکر کردم همان قدر که بیمارستان‌ها به نیروهای کادردرمان نیاز دارند همان قدر هم به نیاز نیروهای غیر کادر درمان مثل نیروهای خدماتی، نگهبانی و مسئولان سردخانه احساس می‌شود و آن‌ها هم در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارند.

او می‌گوید: با شرایط موجود ما یک فراخوان غیررسمی منتشر کردیم و گروهی از داوطلبان جوان را به شروطی انتخاب کردیم. مثلا این نیروها خودشان نباید بیماری زمینه‌ای داشته باشند یا نباید با افراد مسن در ارتباط مستقیم قرار بگیرند تا در وهله نخست اول خود آن‌ها و خانواده‌هایشان در خطر نباشند.

پورفخاریان گفت: پس از این مرحله وارد فاز رسمی شدیم و با مراجعه به دانشگاه علوم پزشکی از آن‌ها خواستیم تا ما را به عنوان نیروهای داوطلب آموزش‌ دهند و برای فعالیت در مراکز بیمارستانی اعزام کنند. طبیعی بود که در ابتدا فضای ناامیدی حاکم شد و معتقد بودند کارهای بیمارستانی تخصصی‌اند و ممکن است ما نتوانیم موثر واقع شویم. بر این اساس ما هم تصمیم گرفتیم همه مراحل کار را قانونی پیش ببریم و با نیازسنجی و امکان‌سنجی از مراکز درمانی متوجه شدیم که خوشبختانه این بستر باز است و نیروهای داوطلب می‌توانند به صورت قانونی به بیمارستان‌ها اعزام شوند. پس از اینکه وارد بیمارستان شدیم برای نیروهای داوطلب کلاس‌های آموزشی برگزار شد و نیروهای ما در همه بخش‌ها اعم از نگهبانی و حضور در بخش‌ها و اورژانس گرفته تا حتی بسته‌بندی اجساد حضور داشتند. اکثر این نیروها از افراد تحصیل‌کرده بودند اما وقتی وارد محیط درمانی می‌شدند دیگر خود را با عنوان نیروی داوطلب می‌شناختند.

حالت انتظار برای پیک دوم کرونا

 این فعال اجتماعی وضعیت کنونی فعالیت افراد عضو گروه تاک را اینگونه بیان می‌کند: ما در روزهای بحرانی در سه مرکز درمانی مشغول به کار بودیم اما اکنون با کاهش ورودی بیماران کرونایی به بیمارستان‌ها کار این بچه‌ها کمتر شده است و اکنون بسیاری از آن‌ها به حالت انتظار درآمده‌اند. مشخص نیست وضعیت ما در پیک دوم شیوع کرونا به چه شکل خواهد بود؟ اما نهایت این تلاش‌های دسته جمعی کسب تجربه و کمک برای گام‌های بعدی است. هر چند امیدواریم با کاهش بیماران و ثبات وضعیت مناسب، نیازی به چنین تجاربی سخت و دردناک نباشد.

در بحران اخیر جدای از ناتوانی در سازماندهی نیروهای داوطلب، سازمان‌های دولتی حتی نتوانستند ان جی او ها را به درستی مدیریت کنند و متاسفانه شاهد بی‌نظمی و موازی‌کاری در فعالیت این گروه‌ها بودیم.

نظر پورفخریان را درباره‌ی فعالیت گروه‌های مردمی و میزان اثرگذاری آن‌ها می‌پرسم و او می‌گوید: به نظر من باید از قبل برای این موضوع برنامه‌ای تعریف شود وگرنه همانطور که کرونا به ما هشدار داد، باید قبول کنیم ما بی‌نظمیم و نمی‌توانیم ظرفیت‌های موجود را به درستی تجمیع کنیم. او ادامه می‌دهد: شاید برایتان جالب باشد در مدت اخیر بالغ بر صد نفر از سایر مناطق ایران با من تماس گرفتند و اظهار آمادگی کردند تا در استان گیلان مشغول به فعالیت شوند. قطعا در چنین شرایطی وقتی ما سرمایه انسانی خوبی داریم و نیروهای داوطلب عاشقانه خدمت می‌کنند باید برایش بستری فراهم شود که این سرمایه مدیریت شود وگرنه در فقدان یک برنامه‌ریزی مناسب نیروی انسانی هم تحلیل می‌رود و نمی‌تواند موثر باشد.

بی‌مدیریتی، تیغی بر شاهرگ کنترل بحران

او این بی‌مدیریتی را اینگونه تشریح می‌کند: فی‌المثل در بحران اخیر جدای از ناتوانی در سازماندهی نیروهای داوطلب، سازمان‌های دولتی حتی نتوانستند ان جی او ها را به درستی مدیریت کنند و متاسفانه شاهد بی‌نظمی و موازی‌کاری در فعالیت این گروه‌ها بودیم. در شرایط فعلی گروه‌های مختلفی وجود دارند که اقدام به گندزدایی خیابان‌های استان می‌کنند اما این‌ها هماهنگی خاصی با هم ندارند. کمک‌های مالی و کمک‌های کالایی هم که باید در ابتدا کانالیزه شوند تا بدانیم نیاز در کجاست مدیریت نمی‌شود. در روزهای ابتدایی شیوع کرونا گروه‌های زیادی تلاش کردند تا کمبودهای درمانی بیمارستان‌ها گیلان را تامین کنند اما متاسفانه با بی‌نظمی مطلق نه مشخص بود کجا بیشترین نیاز را دارد و نه می‌دانستیم چه کسی درحال تامین این کالاهاست. حقیقت این است که این هماهنگی‌ها و اخبار باید با هم تبادل شوند تا ما بدانیم «چه کسی دارد به کجا کمک می‌کند» یا «چه نیازی در کجا وجود داشته است» تا این تلاش‌ها ثمر دهد. با این وجود جلساتی به صورت غیردولتی برگزار شد، بخش عمده‌ای از تشکل‌ها و ثمن‌ها لازم دیدند تا دور هم جمع شوند و در جریان اقدامات یکدیگر قرار بگیرند تا بتوانند با هم هماهنگ باشند.

جز این هیچ اقدامی از طرف سازمان‌های دولتی مثل استانداری گیلان که وظیفه انجام این اقدامات را برعهده دارد صورت نگرفت.

از پورفخریان پرسیدیم: «به نظر شما مهمترین عاملی که باعث شده فعالیت گروه‌های مردم‌نهاد بازدهی لازم را نداشته باشد چیست؟» او در پاسخ به این سوال می‌گوید: این موضوع نیازمند آسیب‌شناسی است و دلایل مختلفی دارد. در کشورهای توسعه‌یافته بخش زیادی از مدیریت بحران‌ها بر عهده ان جی او ها است و این نهادها در همه حوزه‌ها (مثل آموزش و مدیریت بحران) یک بازوی مردمی قدرتمند به حساب می‌آیند. شاید یکی از دلایل ناکامی فعالیت‌های مردمی عدم اعتماد دولت به گروه‌های مردم‌نهاد است و برای حل آن باید ارتباط سازنده‌ای میان دولت‌ها و این بازوهای مردمی برقرار شود. یکی از دلایل دیگری که می‌توانم برای این اتفاق برشمارم پراکندگی زیاد از حد ان جی او ها است. اگر مدیریت واحدی وجود داشت می‌توانستیم فعالیت بسیاری از این گروه‌ها را که فعالیت مشابهی انجام می‌دهند تجمیع کنیم و قطعا وقتی فعالیت ان جی او های واحد مدیریت شود ان اجی او های اضافه و غیرموثر به مرور حذف خواهند شد.

این فعال اجتماعی ادامه می‌دهد: ان جی او ها سرمایه‌های مردمی‌اند و نباید انتظار کمک‌های مالی و لجستیکی از طرف دولت داشته باشند ولی این امر قطعا نیازمند حمایت معنوی است. مثلا آموزش ان جی او ها بر عهده دولت است و برای این موضوع در کشورهای توسعه یافته برنامه‌های ویژه‌ای تعریف می‌شود. اما آیا اکنون این اتفاق در کشور ما انجام می‌شود و سازمان‌های دولتی برای آموزش به ان جی او ها فعالند؟ من فکر نمی‌کنم. متاسفانه نگاه دولت به ان جی او ها یک نگاه از بالا به پایین است و اگر دولت این بازوهای مردمی را قبول دارد نباید به دیده رقابت به آن‌ها نگاه کند.

پورفخریان به سوالی مبنی بر خدشه دار شدن اعتماد مردم مردم به نهادهای حمایتی دولتی و وظیفه ان جی او ها در شرایط بحران، توضیح داد: همانطور که اشاره کردید مردم به نهادهای مردمی اعتماد بیشتری دارند تا نهادهای دولتی. چون این اعتماد سلب شده است و مردم فکر می‌کنند کمک‌هایشان درست هزینه نمی‌شود. در نتیجه به نظر من اگر سازمان‌های مردم‌نهاد که در ایران کم هم نیستند تقویت شوند، هم باری از مسئولیت دولت کم می‌کنند و هم بازدهی بیشتری خواهند داشت.

گره خوردن مسوولیت های درمانی

یکی دیگر از اعضای گروه تاک که مایل به انتشار نامش نبود راجع‌به فعالیت‌هایی که او و همکارانش در فضای بیمارستان‌ها انجام داده‌اند به مرور می‌گوید: بیماران کرونایی نیاز به انجام روزانه چند بار سی تی اسکن دارند و حمل و نقل این بیماران با توجه به کمبود نیروی انسانی در شدیدترین روزهای بیماری یکی از بزرگترین مشکلاتی بود که کادر درمان با آن روبه‌رو بود. ما با ورود به این کار بخشی از این کمبودها را جبران کردیم. یکی دیگر از موضوعاتی که بسیار مشکل‌ ایجاد کرد کمبود تخت بود؛ خوشبختانه بیمارستان رسول اکرم انباری پر از تخت‌های آسیب‌دیده دارد که هر کدام به دلیل نقص‌هایی قابل استفاده نیستند. همکارانم در بخش فنی بسیاری از این تخت‌ها را با تعویض یا جابه‌جایی این ابزارها دوباره قابل استفاده کردند و با اضافه شدن تخت‌های قابل استفاده ظرفیت پذیرش هم افزایش پیدا کرد.

ما در مدت فعالیتمان در بیمارستان قرار گذاشتیم که هرگز مخل فعالیت کادر درمانی نشویم اما به هر ترتیب، نبود ساز و کار مدون برای تقسیم‌بندی وظایف در مواقع بحرانی یک آسیب جدی است و فضا را مغشوش می‌کند.

 از او می‌خواهم تا کمی هم به مسئله آسیب‌شناسی فعالیت‌های مردم‌نهاد ورود کند و او اصلی‌ترین آسیب‌های این فعالیت‌ها را اینگونه تشریح می‌کند: متاسفانه در کشور ما و نه فقط در سیستم درمانی رابطه عرضه و تقاضا به درستی برقرار نیست. این عرضم را با مثالی روشن‌تر بیان می‌کنم؛ مثلا قاعده این است که وقتی پرستار یک بیمار را ویزیت می‌کند، برای ویزیت بیمار بعدی باید کل وسایل حفاظتی‌اش را عوض کند. مسئله‌ای که قاعدتا در اینجا رعایت نشد و پرستاران در بهترین حالت در هر شیفت از یک دست لباس استفاده می‌کردند.

وی اضافه کرد: حتی می‌توان به این موضوع اشاره کرد که برای بازدهی بیشتر خدمات درمانی هر پرستار نهایتا باید به یک الی دو بیمار خدمات ارائه کند اما متاسفانه ما می‌دیدیم که به دلیل کمبود نیروی انسانی هر کدام از پرستارها به ۷ الی ۸ بیمار خدمت‌رسانی می‌کردند. بنابراین در نبود ساز و کار منطقی عرضه و تقاضا، بازدهی و کیفیت فعالیت‌های داوطلبانه پایین می‌آید. نیازها به درستی مشخص نمی‌شوند، گروه‌های مردم‌نهاد شلخته فعالیت می‌کنند و مسئولیت‌ها در هم گره می‌خورد. اگرچه ما در مدت فعالیتمان در بیمارستان قرار گذاشتیم که هرگز مخل فعالیت کادر درمانی نشویم اما به هر ترتیب، نبود ساز و کار مدون برای تقسیم‌بندی وظایف در مواقع بحرانی یک آسیب جدی است و فضا را مغشوش می‌کند.

ما گروه‌های داوطلبیم؛ قرار نیست منتفع شویم!

 این عضو گروه تاک پای مبحث اعتماد در فعالیت‌های مردمی را هم پیش می‌کشد و معتقد است یکی از عواملی که به شاکله گروه‌های مردمی ضربه می‌زند فعالیت‌های امدادی وابسته به ارگان‌ها است. او می‌گوید: فعالیت‌های امدادی از طرف ارگان‌های دولتی همیشه مخاطب را به شک می‌اندازد که آیا این فعالیت‌ها کاملا مردمی و خیرخواهانه است یا سودی برای افراد در پس آن وجود دارد. متاسفانه صراحتا باید عرض کنم؛ هرجایی که ما ورود کردیم در ابتدا این ظن در دل آن‌ها ایجاد می‌شد که آیا ما قرار است از این اقدامات منتفع شویم؟ و پیوسته از ما می‌پرسیدند شما نیروهای بسیج یا سپاه هستید؟ درحالی که وقتی متوجه می‌شدند ما در هیچ ارگانی فعالیت نداریم کاملا نگاهشان تغییر می‌کرد.

از وجود خودت بگذر!

پس از آنکه با نگاهی آسیب‌شناسانه با دو نفر از اعضای گروه گفت‌و‌گو می‌کنم از طرف آن‌ها به یکی از داوطلبان گروه تاک وصل می‌شوم تا او با دید هم با زبان خودش روایت‌گر روزهایی باشد که در بیمارستان‌ها غوغا بود و در خیابان‌های رشت ترس از این غوغا موج می‌زد.

بحران‌ها همیشه واقعیت‌هایی فاجعه‌آمیز هستند که وضعیت عادی مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهند. طی مشاهدات بالینی خود و بر اساس تجربه‌های قبلی‌ام تمام مردم بحران زده دچار استرس، اضطراب و هراس می‌شوند وعلائم بیشماری از خود نشان می‌دهند.

فاطمه رفیعی«فاطمه رفیعی بصیری»، روانشناس گروه تاک است که در مدت اخیر امید به درمان را در دل بسیاری از بیماران مبتلا به کرونا زنده کرده است. او که تحصیلات عالی روانشناسی بالینی دارد پس از آنکه بیمارستان‌های گیلان گروه گروه بیماران وحشت‌زده‌ی مبتلا به کرونا را در خود می‌پذیرفتند به گروه تاک پیوست تا در بیمارستان‌ها علاوه بر خدمات پزشکی، به بیماران خدمات روانشناسی هم ارائه کند. رفیعی تجربه روزهای حضور در بیمارستان را اینگونه روایت می‌کند: ورود من به فعالیت‌های داوطلبانه به این خاطر بود که از نظر من این فعالیت‌ها اهمیت ویژه‌ای در جهان امروز دارند. علاوه بر این بنا به علاقه و احساس نیاز به یادگیری بیشتر درباره فعالیت‌های اجتماعی چندین سال است که در موسسات و نهادهای مختلف فعالیت می‌کنم. من همیشه این دلنوشته کوتاه را سرلوحه کارهای خود قرار داده‌ام؛ «برای رسیدن به بلندای بخشندگی باید از از وجود خودت بگذری.»

رفیعی ادامه می‌دهد: در بحران کرونا با توجه به ضرورت کنترل و پیشگیری ویروس و آموزش همگانی مردم و حمایت همه جانبه از تیم‌های درمانی در بیمارستان، بنا بر رسالت خود که مهمترین گزاره‌اش کمک به سلامت روانی جامعه است به منظور کاهش اضطراب، استرس و ارتقا سلامت روان افراد جامعه و کمک به کادر درمان به تیم مشاوره تلفنی در سامانه ۴۰۳۰ اضافه شدم. پس از آن هم به صورت حضوری به بیماران و همراهان بیمار و کادر درمانی خدمات روانشناسی ارائه کردم.

وقتی از رفیعی می‌خواهم تا در باره لزوم توجه به سلامت روانی افراد در هنگام مواجه با بحران صحبت کند، می‌گوید: بحران‌ها همیشه واقعیت‌هایی فاجعه‌آمیز هستند که وضعیت عادی مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهند. طی مشاهدات بالینی خود و بر اساس تجربه‌های قبلی‌ام تمام مردم بحران زده دچار استرس، اضطراب و هراس می‌شوند وعلائم بیشماری از خود نشان می‌دهند. انواع استرس‌ها در بعضی موارد با علائم قرار گرفتن فرد در معرض بحران اشتباه گرفته می‌شود، اما علایم اضطراب کاملا بارز است و خود فرد هم متوجه آن‌ها می‌شود.

او نگاه به مساله مدیریت بحران از منظر روانشناسی را اینگونه ادامه می‌دهد: برای افراد بحران‌دیده باید برنامه‌های اصولی و منظمی به منظور کنترل استرس وهراس انجام شود. البته بدیهی است که بسته به شرایط بحران این برنامه‌ها متفاوت است.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.