قصه از آنجایی شروع شد که شب گذشته، درحالی که همهی گیلان در بهت شیوع ویروس کرونا قرار داشت، ویدئوهایی از شهر تالش در فضای مجازی پخش شد که خبر از اعتراض مردم این شهر میداد. اما ماجرا از چه قرار بود؟ در نگاه اول به نظر میرسید شیوع کرونا در این شهر جنجال به پا کرده است و به دلیل انتقال ندادن بیماران به مراکز درمانی مرکز استان، مردم معترض شدهاند.
صبح امروز به تالش رفتم تا از نزدیک وضعیت این شهر را مشاهده و پس از صحبت با مردم شرایط در این شهر را گزارش کنم.
ساعت حوالی دوازده ظهر است و در محدوده بیمارستان شهید نورانی تالش، چند مامور نیروی انتظامی به چشم میخورند. فضا دیگر مانند آنچه در ویدئوها دست به دست میشد ملتهب نیست اما هنوز میتوان نشانههایی از اعتراض دیشب پیدا کرد.
از مامور حراست بیمارستان میخواهم اجازه دهد به داخل بیمارستان وارد شوم. اما او بی آنکه بداند برای تهیه گزارش آمدهام پیشنهاد میکند برای حفظ سلامتی خودم هم که شده داخل نشوم. وقتی با خنده از او میپرسم: «به خاطر کرونا یا یا اتفاقات دیشب؟» و او میگوید: «به هر حال جوان هستی و حیف است بلایی سرت بیاید.»
ما فقط همین یک بیمارستان را داریم
در شهر همه جا صحبت از اتفاقات دیشب است. با محمدرضا کمالی، یکی از شهروندان تالش همصحبت میشوم و از او میخواهم تا ماجرای دیشب را برایم تعریف کند. او میگوید: «ما دیشب شنیدیم که دارند از کرمان بیماران مبتلا به کرونا را به تالش میآورند. ما هم ترسیدیم. هم ترسیدیم و هم عصبانی شدیم چون ما همین یک بیمارستان را در تالش داریم. اگر این بیمارستان را قرنطینه کنند و بیماران را از همه جای کشور به اینجا بیاورند آنوقت اگر ما بیمار شدیم به کجا باید مراجعه کنیم؟»
از او میپرسم «از کجا فهمیدید که دارند بیماران را از همه کشور و مشخصا از کرمان به اینجا میآورند؟» و او در پاسخ میگوید: «دوستانم آمبولانس را جلوی بیمارستان دیده بودند. پلاکش برای گیلان نبود. از داخل آمبولانس یک بیمار را هم به داخل بیمارستان برده بودند. ما هم آرام آرام خبردار شدیم و آمدیم جلوی بیمارستان تا اجازه ندهیم این اتفاق بیفتد.»
علی فرهادی، یکی دیگر از شهروندان تالش هم به مرور میگوید: «تالش یک بیمارستان تازه تاسیس دیگر هم دارد که هنوز افتتاح نشده است. وقتی لیست بیماران معین برای قرنطینه بیماران مبتلا به کرونا منتشر شد و اسم بیمارستان شهید نورانی تالش را هم در آن دیدم، برایم سوال بود که چرا به جای تجهیز آن بیمارستان و راهاندازیاش آمدهاند سراغ بیمارستان شهید نورانی. تالش همین یک بیمارستان را دارد و این درحالی است که هنوز موردی از ابتلا به ویروس کرونا در غرب گیلان مثبت گزارش نشده است. اگر این بیمارستان را هم به قرنطینه برای کرونا اختصاص دهند آنوقت خدمات عادی درمانی به مردم در کجا انجام شود؟»
بچهها تصمیم میگیرند تا سری هم به داروخانه بیمارستان تالش بزنند. وقتی به آنجا میرسند و آمبولانس را جلوی در پارک میکنند گویا چند تن از شهروندان به این قضیه مشکوک میشوند و با توجه به رنگ سفید آمبولانس و پلاک کرمانش فکر میکنند اتفاقی افتاده است. خلاصه ماجرا بالا میگیرد و بچههای ما به هر مصیبتی که هست از آنجا فرار میکنند اما بعد از آنها مردم همان جا میمانند و درگیریهایی هم به وجود میآید.
وقتی از او میخواهم تا استدلالش برای عدم ورود ویروس کرونا به شهرهای غربی گیلان را بیان کند میگوید: «تالش و آستارا شهرهای مرزیاند. دو شهر که از نظر ارتباطات تجاری خیلی مهماند و روزانه بارهای ترانزیتی و همچنین تعداد زیادی مسافر از مرز آستارا به کشور ورود و خروج دارد. اگر حتی احتمال ابتلا به کرونا در این شهرها مطرح بود آذربایجان به سرعت مرزهای خود را به روی ایران میبست.» او درباره اتفاقات دیشب هم به مرور میگوید: «مردم عصبانی شدند. سر یک مسئله خیلی خیلی پیش پا افتاده. اگرچه هنوز مورد مشکوکی از ابتلا به کرونا گزارش نشده اما آنها ترسیدند نکند با انتقال این بیماران کرونا به تالش بیاید یا همین یک بیمارستان تالش هم از ارائه خدمات عادی به بیماران ناتوان شود. از دیشب تا حالا بسیاری از خانوادهها میترسند برای مشکلاتی غیر از ابتلا به کرونا هم به بیمارستان نورایی بروند.»
اتفاقات شب دردسرساز آمبولانس غیربومی
اما قسمت دوم این گزارش شاید تا حدود زیادی پرده از اتفاقات دیشب بردارد. وقتی درحال گفتوگو با یکی از شهروندان بودم او مرا به یک شرکت پیمانکاری وصل کرد. یک شرکت پیمانکاری کرمانی که وظیفه لولهگذاری در خط مرزی را به عهده دارد. پس از حضور در دفتر این شرکت و دیدار با فرهادی، مسئول کارگاه آن، روایت جدیدی از اتفاق دیشب را بازگو میکند؛ مسئله اصلا انتقال بیمار کرونایی نبوده است.
فرهادی به مرور میگوید: «شرکت ما یک شرکت پیمانکاری است و از کیلومتر صفر تا کیلومتر ۸۴ این مسیر یعنی از رشت تا چلوند در حیطه آن قرار دارد. ما برای امنیت کارکنانمان دو دستگاه خودروی امدادی خصوصی داریم؛ یک آمبولانس و یک ماشین آتش نشانی.» او ادامه میدهد: «این خودروها ممکن است در طول روز بارها طول مسیر رشت تا چلوند را به دلیل مسائل ایمنی طی کنند. آمبولانس ما ممکن است مصدومان شرکت یا هرکس که حالش بد شود را به بیمارستانهای نزدیک برساند و خودروی آتش نشانی هم به دلیل اینکه ما بر روی لولههای گاز فعالیت میکنیم برای جلوگیری از حوادث و نقصهای فنی احتمالی تدارک دیده شده است.»
از او میخواهم تا راجعبه اتفاقات دیشب صحبت کند. طبق گفته او آمبولانسی که در مقابل بیمارستان شهید نورانی دیده شده آمبولانس شرکت آنها بود است. او میگوید: «غروب دیروز وقتی بچههای شرکت درحال بازگشت به کارگاه بودهاند به داروخانههای شهر مراجعه کردند تا مقداری وسایل بهداشتی و ایمنی برای کارگاه خریداری کنند. اما همانطور که میدانید در تالش هم این وسایل بهداشتی با کمبود روبهرو شده است. بنابراین بچهها تصمیم میگیرند تا سری هم به داروخانه بیمارستان تالش بزنند. وقتی به آنجا میرسند و آمبولانس را جلوی در پارک میکنند گویا چند تن از شهروندان به این قضیه مشکوک میشوند و با توجه به رنگ سفید آمبولانس و پلاک کرمانش فکر میکنند اتفاقی افتاده است. خلاصه ماجرا بالا میگیرد و بچههای ما به هر مصیبتی که هست از آنجا فرار میکنند اما بعد از آنها مردم همان جا میمانند و درگیریهایی هم به وجود میآید.»
از او میپرسم: «الان کارمندان شما سالمند؟»
با توجه به شواهد، یعنی یک آمبولانس پلاک کرمان، رفتن کارمندان این شرکت پیمانکاری به داخل بیمارستان و هراس و بیاعتمادی مردم نسبت به خبرهای کشور، احتمالا این روایت، روایتی پذیرفتنی برای ماجرای دیشب تالش باشد که در آن بین مردم و نیروهای نظامی درگیریهایی رخ داد که در نهایت منجر به خساراتی شد.
او میگوید: «بله خداروشکر امروز هم سرکار بودند و توانسته بودند به موقع از مهلکه فرار کنند. متاسفانه چون آمبولانس ما بسیار شبیه به آمبولانسهای مرکز بهداشت است و مجوز ترددش هم در شهر همانند دیگر آمبولانسهاست و پلاکش هم پلاک گیلان نیست برای مردم شبهه ایجاد شده بود که ما درحال انتقال بیماران از کرمان به تالش هستیم.»
بی اعتمادی و سوء تفاهم شهروندان
با توجه به شواهد، یعنی یک آمبولانس پلاک کرمان، رفتن کارمندان این شرکت پیمانکاری به داخل بیمارستان و هراس و بیاعتمادی مردم نسبت به خبرهای کشور، احتمالا این روایت، روایتی پذیرفتنی برای ماجرای دیشب تالش باشد که در آن بین مردم و نیروهای نظامی درگیریهایی رخ داد که در نهایت منجر به خساراتی شد.
بی اعتمادی مردم در سکوت رسانهها و مسئولان امر عجیبی نیست و کاش مسئولان علوم پزشکی استان و مسئولان وزارت بهداشت به جای اینکه دائما از اینکه مورد پرسش رسانهها قرار بگیرند فرار کنند، به صورت روزانه به مردم گزارش بدهند و بگویند وضعیت فعلی شیوع کرونا چگونه است. طبیعتا اتفاقی مانند درگیریهای دیشب در تالش میبایست با گفتوگو و اطمینان به مردم حل و فصل میشد و به اقدامات ناراحتکننده و هزینهباری همچون دیشب کشیده نمیشد. چه بهتر میشد اگر پس از سخنرانی ارسلان زارع، استاندار گیلان و تاکید او بر اینکه باید در همه مناطق گیلان مراکز درمانی برای مقابله با کرونا تجهیز شوند، به مردم تالش نیز اطمینان داده میشد که این کار صرفا برای تامین سلامتی خود آنها است، یک سوءتفاهم ساده به مشکلی اینچنین بزرگ بدل میشد؟
با سپاس از خبری که منتشر کردید و نیاز بهش وجود داشت.دسترسی به اطلاعات موثق و به موقع چیزیه که شهروندان بهش احتیاح دارند و اعتماد از دست رفته بین مسُولین و مردم رو هم میتونه ترمیم کنه.