رفتار اعتراضی و انقلابی در بخشهای مختلف جامعه ایرانی نهادینه شده و این از سویی فرصتهای مطالبهگری را افزایش داده و جامعه مدنی را تقویت میکند.
از سویی دیگر نیروهای معترض را در حد ذهنیات ناشی از دوری نسبت به عملگرایی ایزوله میکند.
در جلسه روز چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ کنشگران محیطزیستی با استاندار گیلان در تالار مرکزی رشت، ذهنیتگرایی بخشی از کنشگران که در قالب اعتراضات بیثمر بروز کرده به وضوح قابل مشاهده بود.
چرا بی ثمر؟؟
چون آنها انگار شناختی از قواعد و قوانین مدیریت پسماند در کشور و استان ندارند.
چون آنها از تعاملات خود طی سالیان گذشته با مدیریت پسماند استان درسی نگرفتهاند.
چون آنها عموما کارنامه عملی مبنی بر حل مشکل پسماند در روستا یا منطقهای را در پیشینه خود ندارند.
چون آنها توان اقتصادی و یا طرحی برای اثبات توان علمی و اجرایی خود برای جلب سرمایهگذار را ندارند.
چون آنها خیال میکنند کارشان ارایه طرح و وظیفه دولت دادن پول برای آزمون خطای موفقیت یا شکست طرح آنان هست.
چون آنها دائما از مافیای پسماند حرف میزنند اما دست بعضیها را در این مافیا نمیبینند و یا خود را به ندیدن میزنند.
چون آنان دائما از زباله به عنوان طلای کثیف داد سخن داده و مفصلا در زمینه ثروتاندوزی شبکههای جمعآوری زبالههای ارزشمند شهری حرف میزنند اما در طی اینهمه سال توان ایجاد یک شبکه کوچک و یا حتی یک مرکز بازیافت که اقتصادی بوده و روی پای خود بماند را نداشتهاند.
چون بخشی از آنها خود قبلا سمتهای اجرایی در بخشی از مدیریت پسماند را داشته و نهتنها پاسخگوی اعمال گذشته خود نیستند بلکه بیش از دیگران مدعی هستند.
بماند پروژهبگیرانی که خواهینخواهی در صف معترضان حق و حساب خود را طلب نموده وگرنه بازی را به هم زده و بلوا بهپا میکنند.
اما استاندار گیلان دو موضع درست و حسابی در باره مدیریت پسماند استان را برگزیده است.
اول با نظر به مدیریت کمتر از یکساله خود، طلب پاسخ از همه دستاندرکاران گذشته اعم از مدیران دولتی و سمنها و موظف دانستن جوابگویی آنان.
دوم، دوری از هیاهوی موافقان و مخالفان طرحهای مختلف، باز گذاشتن عرصه برای هر مدعی سرمایهگذاری،اجرای طرح و پروژه در بخشی از استان با خروجی حل مشکل بصورت عملی.
او ضمن برگزاری جلسات متعدد کارشناسی طی سال گذشته به این نتیجه رسیده است که بهجای گذاشتن وقت بیشتر در اتاقهای جلسات، عمل گرایان مدیریت پسماند را یافته و آنان را تقویت نماید.
در این زمینه بدون ترس و واهمه رسانهای و رقابتهای منفی ریشه دار داخل استان که جلوی هر تحولی را گرفته و باز هم میگیرند در دو روستای با کارنامه عملی حاضر شد و الگوی مدیریت پسماند روستایی ناظر به خروجیهای عملگرایانه را تقویت کرد.
اکنون گوی و میدان برای همه مدعیان مدیریت پسماند فراهم شده و عرصه بزرگ ۵۶ شهر و نزدیک به دو هزار و هشتصد روستا آماده حضور عملگرایان است.
زمان آن رسیده بجای اعتراضات و مانورهای پر سر و صدای اثبات خود و یا گروههای فعال،هر مدعی حقیقی و حقوقی آستین را بالا بزند و آن کاری را که میشود انجام بدهد.
همانگونه که جوامع مدرن و مترقی و حتی دو روستای پیشرو سالکده و لسکو کلایه انجام دادند.
همانطور که همان تیم روستاهای فوق خیز برداشته که اولین پروژه مدیریت پسماند شهری کوچک را به عنوان طرح الگویی انجام دهد و میدهد.
بسمالله این گوی و این میدان