جوابیه‌ای به یادداشت "فعالان محیط‌زیست بی‌پرده، بی‌عمل"؛

ساده‌انگاری عوامانه؛ نوک کوه فریبکاری

0 ۸۴

متنی که با نام «ماجرای دنباله دار لسکوکلایه – سالکده؛ فعالان محیط‌زیست بی‌پرده، بی‌عمل» هفته گذشته منتشر شده، نه تحلیل است، نه نقد، نه حتی بشود عنوان آن را یک یادداشت ساده بر آن نهاد. پر از مغلطه‌های عوامانه یک ساده‌انگار که نگاه خود را تنها به سود و سرمایه معطوف داشته است بی‌آن‌که به پیامدهای آن کمی عمیق شود. این متن یک عنوان بیشتر ندارد: صدای یک قلم به‌دست جویای رانت‌ که از نزدیکی استاندار به سمن‌ها واهمه دارد و روزی او در سفره پروژه‌های رانتی مدیریت پسماند استان پهن شده است.

 

نویسنده‌ای که نه تاریخ می‌داند و نه به جغرافیای این مرز و بوم دلبسته است، نه قانون بلد است، نه تجربه‌ای در مدیریت پسماند دارد، اما همه توان خود را با چند جمله بزک شده و کم‌مایه متمرکز کرده تا کنشگران واقعی و مستقل محیط‌زیست استان را تخریب کند؛ چون حضور آن‌ها را سد راه پروژه‌های بی‌حساب و کتابی می‌بیند که طی ادوار گذشته میلیاردها تومان سرمایه‌های ملی را بلعیده و هیچ خروجی‌ جز کوه‌های زباله، شیرابه‌های سمی و جنگل‌های خفه‌شده نداشته است.

 

وقتی نادانی، منفعت و ساده انگاری با هم جمع می‌شوند
از همان خطوط آغازین متن، جملاتی پر از تحقیر، عداوت و ساده‌انگاری بیداد می‌کند. نویسنده بی‌آن‌که متن خود را به آمار و مستنداتی مجهز کرده باشد، بدون ارجاع به قانون و مقررات، طوطی وار، بدون درک آن‌که بحران کنونی پسماند گیلان محصول سال‌ها سوءمدیریت و فساد سیستمی است، نه بی‌عملی فعالان مستقل.

 

آن‌که امروز ادعای «کارنامه عملی» می‌کند، خود هیچ‌گونه پیشینه‌ای در این حوزه ندارد والا خوب می‌دانست که دو روستای سالکده و لسکوکلایه نه با پول دولتی و نه با حمایت رانتی، بلکه با تلاش شبانه روزی شبکه‌های مردمی امروز به الگوی مدیریت پسماند تبدیل شده است.

 

پروژه‌خوارِ بی‌نقاب
تکرار مکرر واژه‌هایی مثل «جذب سرمایه‌گذار»، «باز گذاشتن میدان برای عمل‌گرایان» و «تقویت طرح‌های اقتصادی» یک پیام روشن دارد:
نویسنده آن سطور، تریبون گروه‌های مالی و پیمانکارانی است که سال‌ها در استان گیلان پروژه گرفته‌اند، سرمایه ملی را بلعیده‌اند و لاجرم بحران ساخته‌اند و پاسخگو هم نبوده‌اند. چطور می‌شود کسی این‌چنین راحت از «سرمایه‌گذاری» بگوید اما حتی یک‌بار هم به لزوم شفافیت مالی، مزایده‌های قانونی و به نظارت مردمی اشاره نکند؟ مگر نه این‌که همین سکوت‌هاست که راه را برای فساد ساختاری و قراردادهای رانتی بدون تشریفات قانونی باز کرده است؟ چگونه است کسانی که بدون هیچ‌گونه رزومه و سابقه اجرایی و علمی در این حوزه چنین بی مهابا از احیای صنعتی سخن می‌گویند که خود از دانش آن بی‌بهره‌اند.

 

وقتی قلم در خدمت فساد می‌شود
بالاخره این‌که، آن نوشته نه‌تنها واقعیت بحران پسماند را تحریف می‌کند، بلکه با سهل‌انگاری عمدی تمام مسؤولیت را از دوش مدیران و پیمانکاران فاسد برمی‌دارد و همه تقصیرها را گردن مردم و کنشگرانی می‌اندازد که سال‌ها خون و دل خورده‌اند. این همان تکنیک نخ‌نمای مافیاست:
صدای منتقدان را خفه کن، واقعیت‌ها را وارونه جلوه بده، تا راه برای بلعیدن بودجه‌های جدید باز شود.

 

امروز گیلان درگیر بحران تاریخی مدیریت پسماند است. از سایت سراوان تا زباله‌سوز رشت، از دفن غیراصولی در آستارا تا شیرابه‌های مرگبار در حاشیه تالاب انزلی، همه نشان از یک نتیجه دارد: فقدان مدیریت علمی و اسارت آن در چنگال باندهای پروژه‌خوار.

 

و حالا همان‌ها، با قلم‌های اجاره‌ای، تلاش می‌کنند کنشگران مستقل را بی‌اعتبار سازند تا میدان برای ادامه پروژه‌های سودآورشان گشوده شود.

 

* * *

 

دوران سکوت تمام شده است. بحران مزمن پسماند در گیلان به جای تحلیل‌های سفارشی دروغین و پیمانکاران رانتی، به شفافیت، حسابرسی، پاسخگویی و حضور ناظران بی‌طرف نیازمند است. همه ما می‌دانیم که قلم‌های اجاره‌ای می‌آیند و می‌روند، اما حقیقت می‌ماند؛ حقیقتی که مثل زباله‌های دپو‌شده سراوان، با هیچ پوششی دفن نمی‌شود. بنابراین خودمان را در دام تفکیک‌های ساختگی نیندازیم. درد همه ما یکی و چاره همه ما هم یکی است: دلالی با جان و آرامش مردم در پسِ عدم شفافیت یا پاسخگویی مسؤولانه.

3
1
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.