آجرهایِ سرخِ جانپناه پل، در برخی از بخشها فروریخته است. هرازگاهی صدای عبور خودرو سکوت جنگل را میشکند و آنها که ساکن محلات دهستان «رستمآباد شمالی» و یا احیانا بلد راه هستند، جاده قدیم پشت سد تاریک را شکافته و به سمت جنگلهای منطقه حفاظت شده «سیاهرود» میروند.
از بالای جانپناه، میتوان مسیر رود و جنگلهای انبوه دو سوی پل را دید. ولی برای رفتن به بستر رود، راه دسترسی وجود ندارد. جزآنکه در نزدیکی پل و بخشی که رود خشک شده، شیب تند کنارهرود را به سختی طی کنید. تا رسیدن به بستر رود و دیدن طاق قوسی یکی از پلهای تاریخی گیلان، میتوان، بقایای بتن و خشت، آجر و سنگ زیادی را در حریم پل دید.
زیر سایه طاق قوسی پل میایستم. آبی نیست، بجز سنگهای صیقلی بستر سیاهرود. دهانه فراخ و قوسی پل را مینگرم که پر از درختان انجیری شده که قد کشیده و برگهای پهنشان صفحه آسمان را پوشانده است و ریشههایشان را تا عمق سنگ و ساروج پل دواندهاند.
«سیاهرود» در بخش منتهی به حوزه آبگیر «سد تاریک»، زمانی بسیار پرآب بود. اگر غیر از این بود، چنین پل فراخ و دو دهانهای را بر روی آن نمیساختند. حالا اما تنها از دهانه کم عرض پل و طاقی که جناقی است، آبی نه چندان خروشان به سمت سد تاریکی میرود
مشکل اساسی بسیاری از بناهای تاریخی در اقلیم مرطوب گیلان، همین انجیرها هستند که اگر بر شکاف هر بنایی جاخوش کنند، از ریشه خشکاندنشان تقریبا غیرممکن است. از تفاوت رنگ و ضخامت مصالح بهکار رفته در طاق قوسها میتوان کج سلیقگی را در مرمت پل تاریخی سیاهرود دید.
«سیاهرود» در بخش منتهی به حوزه آبگیر «سد تاریک»، زمانی بسیار پرآب بود. اگر غیر از این بود، چنین پل فراخ و دو دهانهای را بر روی آن نمیساختند. حالا اما تنها از دهانه کم عرض پل و طاقی که جناقی است، آبی نه چندان خروشان به سمت سد تاریکی میرود.
بر سنگهای صیقلی بخش خشک شده سیاهرود، سبزههای گندم، که به زردی گراییده، دیده میشود؛ یادگاری بهجامانده از سیزدهمین روز نوروز و هدیه دادن سبزه نوروزی برآب روان. رودی که شاید در روزهای نخست سال پرآبتر بوده و سبزههای به آب افکنده در روستاهای بالادست را با خود به همراه آورده است.
اهالی دهستان رستمآباد شمالی، همچون؛ هرکیان، رشته رود، سیاهرود پشته، اسکولک، دیزکوه، قلعه کول، چوبتراشان محله، مازیان و نقله بر و… به یاد دارند که این رود چقدر پرآب بوده است و پلی که در مسیر جاده، روستاهای دو سوی کوه را با هم متصل میکرد. اکنون نیز همین پل، مهمترین راه ارتباطی دو سوی جاده و کوه در رستمآباد شمالی است.
اهالی دهستان رستمآباد شمالی به یاد دارند که این رود چقدر پرآب بوده است و پلی که در مسیر جاده، روستاهای دو سوی کوه را با هم متصل میکرد. اکنون نیز همین پل، مهمترین راه ارتباطی دو سوی جاده و کوه در رستمآباد شمالی است
اگر «پارک جنگلی سیاهرود»، منطقه حفاظتشده معرفی نمیشد، شاید طبیعت زیبای اطراف این اثر تاریخی دستنخورده باقی نمیماند. منطقه حفاظت شده سیاهرود، با جنگلهای متراکم و انبوه هنوز زیستگاه برخی از گونههای جانوری همچون؛ گربه وحشی، پلنگ، خرس قهوهای، مارال، گراز، شوکا، شغال و راسو است.
وقتی دید منظر طاق قوسی و طاق جناغی این پل تاریخی را با دیگر پلهای تاریخی گیلان بررسی میکنید، شباهت کمی باهم دارند. بهویژه آنکه مصالح بهکار رفته در این پل با دیگر پلهای تاریخی بویژه در دوره قاجار و صفوی، باهم متفاوت دارد. خوب که بنگرید، پل سیاهرود، شبیه پلهای اروپایی است.
بنابر مستندات تاریخی، پل سنگی سیاهرود از دوره پهلوی بهجامانده و بی دلیل نیست که مصالح و شکل و شمایل آن با پلهای دوره قاجار تفاوت دارد. در کتاب «باستانشناسی گیلان از آستارا تا هوسم» این بنای تاریخی اینگونه معرفی شده است:«پل سیاهرود: این پل در سمت راست جاده آسفالته رشت به رودبار و بر روی رودخانه سیاهرود، قرار دارد و در زمان پهلوی اول به هنگام ساخت جاده رشت به قزوین احداث شده است.
این پل دارای دو دهانه یکی با قوس دسته سبدی و دیگری با قوس جناغی از آجر و سنگ ساخته شده است. این پل در کنار جاده اصلی و ۲۰۰ متری از این جاده قرار دارد و از آن به عنوان راه ارتباطی روستاها و پارک جنگلی مجاور استفاده میشود.» (ص:۳۳۲)
در این کتاب اشاره نشده که این بنای تاریخی به شماره ۹۳۹۹ در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۸۲ در فهرست آثار ملی ثبت شده است. این پل ۲۰متر طول و ۷ و نیم متر عرض دارد و برخی منابع نوشتهاند که مربوط به دوره قاجار است.
پادشاهان صفوی، سالی یک بار از پایتخت خود (قزوین و بعدها اصفهان) به سمت اردبیل میرفتند تا قبور بزرگان خود و از جمله شیخ صفیالدین اردبیلی را زیارت کنند و اینگونه بود که راه سنگفرش شاه عباسی ساخته شد
با این حال با رویت پایههای پل قدیمی، نزدیک به پایه فعلی، میتوان گفت که در گذشته و احیانا دوره قاجار و یا صفویه، پلی در این مسیر بوده است و بعدها با انعقاد قرارداد ساخت جاده قزوین-رشت، ما بین ایران و روسیه در اواخر دوره قاجار و پهلوی، این جاده ساخته شده و پل نیز احیانا به همان سبک روسیه بوده باشد. دکتر ستوده در جلد نخست «از آستارا تا استارباد»، بدون معرفی پل سیاهرود، به راه ساخته شده توسط روسها اشاره کرده است.(ص:۴۹۸)
وقتی اطراف پایههای پل سنگی و نزدیک به طاق قوسی را خوب بنگرید، بقایای پل قدیمیتر، دیده میشود. ریشههای قطور درختان انجیر، چنان در خشتهای مربعی پایه قدیمی همچون کلاف، درهم پیچیده که بهخوبی نمیتوان وضعیت را ارزیابی کرد.
پل قدیمی به هرشکلی بوده، نشان از اهمیت این راه ارتباطی دارد. باتوجه به وجود برجهای دیدهبانی در ارتفاعات «نقله بر» و «گلسرک»، و وجود المانهایی همچون؛ «قلعهکول» و «دیزکوه» (معرب دژکوه) میتوان به یقین رسید که در گذشته، جاده مذکور یک راه ارتباطی مهم بوده است و اگر بپذیریم که رودهای گیلان در اقلیم صدسال پیش و قبل از احداث سدهای تاریک و سفیدرود پرآب بودهاند، بنابراین، پلهای آجری مستحکمی میباید بر رودخانههایی که در مسیر این راه ارتباطی بوده، ساخته شده باشد.
زیرا میدانیم که پادشاهان صفوی، سالی یک بار از پایتخت خود (قزوین و بعدها اصفهان) به سمت اردبیل میرفتند تا قبور بزرگان خود و از جمله شیخ صفیالدین اردبیلی را زیارت کنند و اینگونه بود که راه سنگفرش شاه عباسی ساخته شد.
وجود قزقلعه و پل آجری قدیمی در میان آب سفید رود(نک، از آستارا تا استرباد(ص:۴۷۲) و روستاهای اسکولک و دیزکوه، موید اهمیت این راه ارتباطی و پل تاریخی سیاهرود، در تاریخ گیلان است.