29 آوریل از مهر نشان دارد؛

آرزوها را دریابیم

0 5

آدمی با آرزوهایش زندگی را تاب می‌آورد. شکوفه‌های سپید آرزو که بر نهال قلب مرد یا زنی پدیدار می‌شود، نسیم امید وزیدن می‌گیرد و ستاره‌ باران رویا آسمان خیال را روشنی می‌بخشد.‌ کسی نیست که نداند، انسان‌ها می‌توانند ساعت‌ها، روزها و سال‌های تیره را با اندیشه‌ی به‌ثمر نشستن رویاها و آرزوها تاب بیاورند.‌

 

گاهی بندهای رنج و اندوه چنان گرداگرد جان من یا شما می‌پیچد که ممکن است، حتی برخاستن از بستر به وقت بامداد آسان نباشد، اما آنچه از امید و آرزو در ما نهفته است، آوای برپاخیزی می‌شود که به آغاز روزی دیگر فرا می‌خواندمان.

 

به گذشته‌های دفتر زیستن خویش اگر نگاه کنیم، در می‌یابیم رد پای آرزوهای رنگینی که در سال‌های کودکی‌ یا جوانی‌مان می‌درخشید، هنوز باقی‌ست، چه بسیار از امیدهامان که به خاکستر نشست اما عطرشان هنوز با ماست.

 

البته که ما همچنان آرزوهایی در سر داریم که زیستن بی آن، زندگی را به برهوتی دهشتناک بدل می‌سازد. در این مسیر تلاش برای تحقق آرزوهای دیگران، بخشی از معنایی است که می‌توانیم به زندگی خویش ببخشیم.

 

گاهی آرزوی دخترکی به کوچکی در آغوش کشیدن عروسکی با پیراهن چین‌دار تور است و یا امید پسرکی شاید پیمودن کوچه‌‌های محله‌‌شان با دوچرخه‌ باشد و برای دستفروشی پیر شاید روتق بساط کوچکش. در این میان بعضی از آرزوها در دالان‌های هزارتویِ حسرت‌های جمعی مردم یک شهر یا سرزمین شکل می‌گیرد.

 

گسترش عدالت و انصاف، ریشه‌کن شدن فقر و نداری، روشنای چراغ امید و انگیزه در دل جوانان یک کشور و تجلی شکوه زندگی و صلح در بطن حیات از جمله مواردی هستند که معمولا هنگام عبادت و راز و نیاز با خدا و یا به‌جای آوردن آداب ورسومِ آیین‌های ملی در اذهان‌ ما می‌چرخند و بر اریکه‌ی  افکارمان نفس می‌کشند.

 

و اما امروز که بیست و نهمین روز از ماه آوریل است در تقویم جهانی «روز آرزو» نام گرفته است.‌ روزی برای اندیشیدن به آرزوهای خویش و دیگران. روزی که حکایت پیوندش با آرزوها، بسیار دلنشین است.

 

می‌گویند پسرکی هفت ساله به نام «کریستوفر جیمز گریسیوس» در سال 1980 با بیماری سرطان خون دست به گریبان بود. او در مسیر درمان روحیه‌ی خویش را حفظ کرده بود و با بیماری مبارزه می‌کرد و در عین حال، «افسر پلیس شدن» آرزویی بود که حتی در آن روزهای سخت در قلب کوچکش نفس می‌کشید؛ آرزویی که پلیس آریزونا آن را محقق ساخت.

 

بدین ترتیب او روز 29 آوریل در کسوت یک افسر پلیس درآمد و وجود نحیف و بیمارش از شادی لبریز شد. کریستوفر تنها کسی بود که به کسب نشان D.P.S به صورت افتخاری نائل آمد. وی سوگند یاد کرد، روزش را با عنوان پلیس افتخاری به پایان برساند.

 

بی‌تردید انعکاس این رویداد دلنشین، موجی از شادی ورضایت خاطردر جامعه پدید آورد و پس از آن یعنی در سال 1981 بنیادی به نام «آرزو کن» متمرکز بر برآورده‌ ساختن آرزوهای کودکان مبتلا به بیماری‌های صعب‌العلاج شکل گرفت.

 

این بنیاد در سال 1993 بین‌المللی شد و سرانجام 29 آوریل سال 2010 یعنی سی سال بعد از تحقق رویای کریستوفر، برای اولین بار روز جهانی آرزو  را جشن گرفتند. هر چند کریستوفر دو روز پس از برآورده شدن آرزویش درگذشت، اما تحقق آرزوهای کودکان بیمار، مسیری روشن است که همچنان عده‌ای در این مسیر گام بر می‌دارند تا لبخند بر لبان خسته و رنجور بنشانند.

 

گفته شده که تنها در سال 2010، یکصد و نود و هشت هزار آرزو تحقق یافت. این زیباست و تصور آثار این گونه تلاش‌ها می‌تواند قلب آدمی را از شعف لبریزسازد. واقعیت این است که آرزوها در امتداد همه‌ی روزهای سال در اعماق وجود آدم‌ها، روزگار را به تماشا نشسته‌اند و گاهی ما می‌توانیم برای این آرزوها و صاحبانشان کاری کنیم.

 

بعضی وقت‌ها با نگاهی گذرا به انسان‌های دور و بر خویش درمی‌یابیم که می‌توانیم قدمی برای برآورده شدن آرزویی برداریم. چه بسا یک جفت کفش فوتبال، یک جعبه مداد رنگی، یک سفر کوتاه و مواردی نظیر این در کسوت آرزو در می‌آیند، آرزوهایی که برآورده ساختن‌شان برای بسیاری آسان است.

 

همچنین می‌دانیم که برپاساختن یک کارگاه یا کارخانه می‌تواند باعث تحقق چندین رویای اشتغال شود. بنابراین خوب است نسبت به آرزوهای یکدیگر بی‌تفاوت نباشیم. گاهی تنها حرف زدن درباره‌ی امیدها و رویاها، و روانه‌ی آسمان ساختن یک دعای خیر می‌تواند روشنای قلبی خسته باشد و غبار از پیکر آرزویی قدیمی پاک کند.

 

امروز 29 آوریل است، روز جهانی آرزو؛ کاش در هر کسوت و و منصبی که هستیم، آرزوها را دریابیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.